بهمنی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: آتشی یکی از عزیزان شعر دوستان و به تعبیری دیگر عزیز شعر بود. آتشی از نظر زبانی جایگاه ویژهای داشت و از شاعرانی بود که توانست این جایگاه را برای خودش ایجاد کند.
وی درباره نوع زبان شعری آشتی توضیح داد: زبان شعری او ابتدا از روستا سرچشمه گرفته بود و تمام ویژگیها و خصوصیات یک روستایی خالص را داشت. البته اگر از اصطلاح زبان روستایی استفاده میکنم به معنای صداقتی است که در جان کلام آتشی بود و شاید این صداقت را بتوان در زبان شهری نیز پیدا کرد.
این شاعر ادامه داد: زبان شعری آتشی طی دو دهه میان زبان روستایی و زبان شهری در حرکت بود. گاه با زبان ساده روستایی با مخاطبان شهری خود سخن میگفت و نشانهها و بیان روستاییاش را ارایه میکرد. به هر حال طی دو دهه آتشی با چنین زبانی زندگی میکند.
وی با تاکید بر بهکارگیری زبانی فاخر توسط آتشی اظهار کرد: در کنار سادگی زبان شعری آتشی که ناشی از ویژگی روستایی بودن اوست اما مفاهیم ساده را با زبانی فاخر ارایه میکرد. به عبارت دیگر روستایی میاندیشید اما آن اندیشه را با زبانی فاخر ثبت میکرد.
بهمنی درباره دیگر ویژگی شعر آتشی افزود: او کمتر به خودش و بیشتر به جوانان پیرامونش میاندیشید. این نوع تفکر و دغدغه را زمانیکه در مجله «نجات» فعالیت میکرد میتوانیم به خوبی مشاهده کنیم. در هر شماره از این نشریه به معرفی و نقد و بررسی آثار چند شاعر جوان میپرداخت.
وی ادامه داد: این شاعران در دورههای بعدی همگی از افرادی بودند که جایگاه والایی در عرصه شعر داشتند. برای مثال آتشی پیش از هر فرد دیگری حسین منزوی را کشف و معرفی بسیار دقیق و صحیحی از او ارایه کرد.
این شاعر در ادامه به غزلهای آشتی و انتشار آنها اشاره کرد و افزود: آتشی حدود ۳۰۰ غزل سروده بود که پس از مرگش توسط عبدالمجید زنگویی منتشر شد. هرچند معتقد بودم بهتر بود منتخب این غزلها منتشر شود اما فارغ از تعداد غزلها، اینکه آتشی به زبان غزل هم میاندیشیده از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
وی در پایان یادآور شد: اینکه شاعری مانند آتشی با تمام نواندیشیاش، در حوزه غزل نیز خالق آثاری ارزشمند مانند غزل «برای مرگ جوانم برای ماندن پیر» است بسیار ستودنی است؛ چراکه بسیاری از غزلسرایان روزگار ما نیز هنوز نتوانستهاند غزلی با تازگی غزلهای آتشی خلق کنند.
منوچهر آتشی ۲ مهر سال ۱۳۱۰ در دهرود شهرستان دشتستان بوشهرمتولد شد. وی شاعر و مترجم معاصر و از آخرین شاگردان نیما یوشیج بوده است.
آتشی پس از اتمام دوره دانشسرای مقدماتی در شیراز، چندسالی به آموزگاری پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به تهران آمد. در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد.
از جمله آثار او میتوان به مجموعه شعرهای «آهنگ دیگر»، « آواز خاک»، « دیدار در فلق»، «بر انتهای آغاز»، «وصف گل سوری» و «گندم و گیلاس» و ترجمههایی با عنوانهای «فانتامارا» اثر اینیاتسیو سیلونه، «جزیره دلفینهای آبیرنگ»، «مهاجران» و «دلاله» اشاره كرد.
آتشی، یکشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۴ درسن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینای تهران بر دليل ایست قلبی درگذشت و در زادگاهش بوشهر به خاک سپرده شد. او چند روز قبل از درگذشتش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات ایران معرفی شده بود.
شنبه ۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۰
نظر شما