خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، «گزارش ميراث»، دو ماهنامه تخصصي اطلاعرساني در حوزه تصحيح انتقادي متون، نسخهشناسي و مباحث ايرانشناسي كه به صاحب امتيازي مركز پژوهشي ميراث مكتوب منتشر ميشود، چهل و چهارمين شماره خود را به ياد كرد از خدمات علمي و دانشورانه استاد ايرج افشار (1304- 1389) اختصاص داده است. اين شماره دربردارنده مقالاتي از 65 تن از استادان ايرانشناسي و دوستداران و همكاران زنده ياد ايرج افشار است.
سرآغاز نوشتههاي اين شماره از «گزارش ميراث» كه با عنوان «يادنامه استاد ايرج افشار» منتشر شده است، يادداشتي از سردبير است كه در آن از رونمايي آخرين آثار چاپ شده استاد افشار در مركز نشر ميراث مكتوب و چگونگي فراهم آمدن يادنامهاي براي او، سخن به ميان آمده است.
سردبير «گزارش ميراث» ـ اكبر ايراني ـ در يادداشت آغازين خود مينويسد: «استاد افشار فرزند ايران است. بزرگداشت او احترام و تعظيم ايران است. او ايران را با دل و ديده شناخت و بهتر از هر كس به همميهنان خود و نيز ايرانشناسان و جهانيان شناساند و راه ايرانشناسي را بر ياران جوان خود هموار كرد. او متعلق به سازمان، دانشگاه، موقوفه، مركز و گروه خاصي نيست. متعلق به كساني است كه راه علمي و آثارش را ارج مينهند و نشر ميكنند»
پس از اين يادداشت، مقالات، برحسب ترتيب الفبايي نام نويسندگان، آورده شده است. سيد علي آل داوود، پژوهشگر و نويسنده، در مقاله خود «جامعيت علمي ايرج افشار» را مورد بحث قرار داده است و از كوششهاي او در راه تصحيح متون و رسالات خطي ياد كرده است. سجاد آيدنلو، استاد دانشگاه پيام نور اروميه، در نوشتهاي خواندني از گستردگي و فراواني آثار ايرج افشار با تحسين و اعجاب فراوان ياد كرده است و درگذشت او را ضايعهاي جبران ناپذير در حوزه تحقيقات و مطالعات ادبي، تاريخي و نسخهشناسي دانسته است.
احسان اشراقي، استاد تاريخ دانشگاه تهران، نيز در مقاله خود از توانايي مديريتي افشار، شيوه نوين و كارآمد فهرستنگاري او و شماري از آثارش ياد كرده و از زماني سخن به ميان آورده است كه افشار درس تحقيق در اسناد تاريخي را در گروه تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه تهران برعهده داشت و در كنار استادان نامآور ديگر، به آموزش دانشجويان ميپرداخت.
كوششهاي افشار براي پيشبرد تحققيات ايرانشناسي
احمد اقتداري، استاد و پژوهشگر مسايل حوزه خليج فارس، كه خود از ياران و دوستان ديرين استاد افشار است، دوازده خاطره از افشار را با خوانندگان مقاله خود تقسيم كرده است كه هر كدام از آنها خواندني و گوياي ژرفاي دانش افشار، كوششهاي پيگير او در شناساندن آثار مكتوب و ياريهاي او به پژوهندگان جوان براي پيشبرد تحقيقات و مطالعات ايرانشناسي است.
استاد عبدالله انوار، فهرستنگار و مصحح، در مقالهاي با عنوان «دوستي با زنده ياد ايرج افشار» به نقل و يادكرد از روزهايي پرداخته است كه او با افشار و استاداني همانند محمدتقي دانشپژوه و مجتبي مينوي در جستجوي راهي براي برگزيدن شيوهاي نوين براي فهرست نگاري نسخ خطي و «كار برگه» ها بودند.
اكبر ايراني نيز در مقالهاي مفصل، خدمات استاد افشار و تلاشهاي او را براي انتشار مجلات تحقيقي و كتابهايي كه افشار به نشر ميراث مكتوب براي انتشار سپرده بود، ياد كرده است و نكتههايي خواندني از كارهاي پژوهشي و شيوه نگارش افشار برشمرده است. به همين گونه بايد از نوشته استاد باستاني پاريزي ياد كرد كه «مردي همه جانبه» نام دارد و به موضوع همكاري او با استاد افشار در هيات امناي آثار جمالزاده و كارهايي كه آنها در اين زمينه انجام دادهاند، اشاره دارد.
مقاله خواندني بهاءالدين خرمشاهي «قلم رنجه» عنوان گرفته است و يادي از نخستين آشناييهاي او با افشار، در ساليان دور، تا واپسين روزهاي زندگي افشار است. دكتر اصغر دادبه، استاد زبان و ادبيات فارسي، كوشش مستمر افشار را در چاپ آثار پيشينيان و ضرورت انجام چنان كارهايي، يادآوري كرده است و بر اين نكته پاي فشرده كه افشار كوشيد تا ديگران، راه سپردن در جهت شناساندن فرهنگ ايران را بياموزند.
دكتر منصور رستگار فسايي، استاد زبان و ادب فارسي، در مقالهاي كوتاه، آثار ايرج افشار را راهي براي شناخت تمدن پوياي ايران برشمرده است و استاد محمد روشن، ضمن يادكرد از سالهاي آشنايي خود با ايرج افشار و همكاري در تهيه فهرست نسخ خطي در دهه پنجاه، يادمانهاي خود را با خواننده در ميان گذاشته است.
«مرواريدي كه ديگر صدف نظير آن را پرورش نخواهد داد» نوشتهاي از دوست ديرين استاد افشار، منوچهر ستوده است. اين نوشته با نخستين برخورد ستوده با افشار و ايرانگرديها و سفرهاي آن دو در پهنه شهرها و روستاهاي ايران ادامه مييابد. دكتر محمدرضا شفيعي كدكني نيز در نوشتهاي به نام «ظرفيت و ظرافت يك انسان» از دقت و توجه باريك بينانه ايرج افشار در ثبت رويدادها و مسايلي كه با حوزه تحقيقات ايراني ارتباط داشت، ياد ميكند و آن را «انضباط آرشيوي» افشار مينامد.
ياد ايرج افشار و آثار ماندگار او در نوشتههايي ديگر از پژوهندگان
از ديگر جستارهاي يادنامه «گزارش ميراث»، نوشتهاي از دكتر علياشرف صادقي با نام «ايرج افشار، دانشمندي با تواناييهاي استثنايي» است كه اختصاص به يادكرد از آثار علمي و حجم چاپكردههاي افشار دارد و از خصوصيات اخلاقي و انساني او ياد شده است.
دكتر منصور صفتگل، استاد تاريخ دانشگاه تهران، به پژوهشهاي ايرج افشار درباره سيستان توجه داده است. عنوان مقاله او «مسافر شرق؛ از تنگناي شهر تا فراخ بيابان، سيستانشناسي و سيستانگردي ايرج افشار» نام دارد. سيد فريد قاسمي كه خود كتاب مفصلي درباره مجلهنگاري ايرج افشار نوشته است، در مقالهاي از ناشران و نويسندگاني ياد كرده است كه در زمان زندگي پُربار ايرج افشار، با او در انتشار كتاب و مطبوعات همكاري كردهاند.
نوشته جمشيد كيانفر، پژوهشگر و مصصح متون تاريخي، خواننده را با جنبههايي ديگر از زندگي علمي استاد افشار آشنا ميكند و نوشته محمدسرور مولايي، استاد دانشگاه، يادها و خاطراتي از استاد افشار است كه هر كدام نشان از توجه افشار به دانشمندان فارسي زبان همسايه ايران و اهميت چنان پيوندهاي فرهنگي دارد.
احمد مهدوي دامغاني، محقق و استاد ادبيات، نيز تاثر خود را از درگذشت ايرج افشار در نوشتهاي ديگر از «گزارش ميراث» يادآور شده است. سعيد ميرمحمد صادق، پژوهشگر و مصحح، در نوشتهاي به نام « ايرج افشار دانشمندي متمايز» پژوهشها، گزارش نويسيها، چاپ اسناد و سردبيري مجلات تخصصي افشار را نمونهاي از كارهاي پُرشمار او دانسته است كه سبب تمايز و برجستگي افشار در حوزه تحقيقات ايراني ميشود.
از ديگر نوشتههايي كه بايد به آن اشاره كرد مقالهاي از دكتر توفيق سبحاني است. او در نوشته خود به ساليان دوري بازميگردد كه نام افشار را ميشنيد و نوشتههاي او را ميخواند تا آن كه سالها بعد او را از نزديك ميبيند و دوستي و همصحبتي پايداري ميان آن دو شكل ميگيرد. دكتر محمدجعفر ياحقي نيز درباره افشار مينويسد: «هر كس كه اندكي با كارها و وجوه شخصيتي ايرج افشار آشنا باشد ميداند كه ايرج افشار در فرهنگ ما تكرار پذير نيست.»
در اينجا برشمردن همه مقالاتي كه استادان، كتابشناسان و محققان در يادنامه استاد ايرج افشار در دو ماهنامه «گزارش ميراث» نوشتهاند، ممكن نيست. اما عنوان برخي ديگر از مقالات چنين است: «ايرج افشار، علامه ايرانشناس» از محمدحسن ابريشمي، «شهسوار كتاب ايران» از پرويز اذكايي، «ايرج افشار و كتابخانه مركزي دانشگاه تهران» از سوسن اصيلي، «خاطراتي از استاد ايرج افشار» از محمود اميد سالار، «دانشي مردي از تبار ديگر» از علي بلوكباشي، «خدمات زنده ياد ايرج افشار به ايران شناسي در اتريش» از نصرتالله رستگار، «شيفته كتاب» از هادي عالمزاده، «گنجينه پژوهشي ايرج افشار» از عنايتالله مجيدي، «در سوگ دوستدار ايران: ايرج افشار» از سيد علي موسوي گرمارودي.
اشعاري نيز در رثاي استاد افشار از حميد ايزدپناه، طالع يغمايي، محمد دبيرسياقي، محمد آصف فكرتهروي و ديگران چاپ شده است. عكسهايي ديدني از افشار نيز در پايان صفحات اين شماره از «گزارش ميراث» ديده ميشود.
شماره چهل و چهارم (دوره دوم ـ سال پنجم) «گزارش ميراث» دو ماهنامه اطلاعرساني در حوزه تصحيح انتقادي متون، به مدير مسوولي و سردبيري دكتر اكبر ايراني كه «يادنامه استاد ايرج افشار» نام گرفته است، در 190 صفحه و به بهاي چهار هزار تومان چاپ و منتشر شده است.
شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۴
نظر شما