چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۶
نويسنده خاطرات يك بچه ريغو سخن مي‌گويد

مجموعه 6 قسمتي خاطرات يك بچه ريغو با استقبال زيادي روبه رو شده است. اين در حالي ست كه قسمت ششم اين مجموعه با عنوان «دلتنگي» به زودي به بازار مي‌آيد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايرن (ايبنا) به نقل از اي.وي، جف كيني نويسنده و خالق اين مجموعه درباره كتاب جديدش و آينده گريگ هفلي و اين كه عشق و مرگ با هم همراهند صحبت كرده است. او 39 ساله، آمريكايي و طراح بازي‌هاي كودكان است.

يك كم درباره مفهومي كه پشت اين کتاب ششم وجود دارد بگو.
در سطح، «دلتنگي» درباره هفلي(اسم قهرمان قصه) بودن و خانواده‌اش وهراس از فضاي بسته است، اما اين كارها يك موضوع خاص را هم دنبال مي كند. فكري كه پشت اين مجموعه هست اين است كه همانطور كه بزرگ مي شوي ، داري هويتت را چكش كاري مي كني، و اين رسيدن به اين هويت همه‌اش سخت تر مي شود. من فهميدم كه اين كه من در كار حرفه‌اي‌ام چه كار مي كنم خيلي مهم نيست، اگر به اصلم رجوع كنم، مردمي كه با آن‌ها بزرگ شدم و مردمي كه در خانواده‌ام بودند و مردمي كه من را به خود اصلي ام رساندند، برايم مهم هستند. بخشي از اين كتاب درباره هراس از فضاي هويتي خودت است- و سخت است كه حالا تازه يك هويت تازه براي خودت دست و پا كني.

نشان دادن اين كه خودت واقعي ات چيست هيچوقت يك تجره بي دردانه نيست.
چون اين درك خودت از خودت نيست.

اين تجربه شبيه يك عالم كار اكشن است كه در فضاي كوچك يك كتاب جمع شده. آيا اين يك چالش متفاوت با كتاب‌هاي قبلي بود؟
آره، فكر مي كنم واقعا مي فهميدم كه جهان بچه ريغو در حال رشد است. در حقيقت، در آخرين كتاب من واقعا ميزان شخصيتها را حسابي افزايش دادم . فكر مي كردم كه اين چالش جالب‌تريه كه با داستان اين معامله را داشته باشي، تا بعد دوباره آن را كوچك كني. هر چي آخرين كتاب درباره همه قبيله گسترده هفلي بود، اين كتاب درباره يك جامعه كوچك دور و بر گريگ و مخصوصا خانواده اوست. در فصل 8، «بلاسوم به پاريس مي رود» من واقعا سعي دارم از دنبال كردن چيزي كه از دست رفتن يك امكان منجر مي شود، خودداري كنم .
وقتي شما مي بينيد كه در يك فصل از بچه ريغو، شخصيت‌ها چيزهايي را يادآوري مي كنند كه در صفحات قبل اتفاق افتاده، آنوقت من حسابي به دردسر مي افتم. مثلا يادت مي آيد در كتاب اول ؟ ماجراي عصاي پنيري؟ پسر! (مي خندد) انگار همين ديروز بود ...

برنامه ای داري كه اين جهان را در كتاب هاي بعدي باز هم گسترش دهي ؟
آره، حتما. دو كار مهم هست كه هنوز انجام نداده ام؛ عشق و مرگ. من همه اش در جستجوي دلايلي براي گذر از آن‌ها هستم. چيزي كه واقعا من را شگفت زده مي كند، در عمل، اين است كه فكر مي كردم با چيزهاي خلاقانه در حال حاضر گير مي افتم، اما من واقعا در عمل مشتاقم كه نوشتن اين شخصيت ها را ادامه بدهم چون اين يك جهان است، و اگر تو براي خودت يك جهان بزرگ دست كني، يك سطح خيلي بزرگ واقعي داري كه مي تواني در آن احساس را تجربه كني و بعد بگويي حالا بايد چه كار بكنم. من دوست دارم حس كنم كه مي خواهم يك چيزي شبيه اين را شروع كنم ، اما خيلي مطمئن نيستم... براي من هنوز روشن نيست كه يك آفريننده يك موضوع يا چند موضوع هستم. فقط زمان مي تواند اين را بگويد.

بچه ريغو را در طول يك سال نوشتي. نه ؟
خب، من هميشه موبايلم را با خودم دارم تا اگر موضوعي به فكرم رسيد، آن را تايپ كنم. اما من با حس متعارفي نمي نويسم. بهترين راهي كه مي توانم بنويسم، زندگي كردن است و من يك زندگي واقعا طبيعي دارم. اگر من فقط روي داشتن يك زندگي طبيعي تمركز كنم، و كارهايم را در كنار اعضاي خانواده ام انجام دهم، آنوقت ايده ها به سمت من مي‌آيند. اما من خودم را در اتاقم زنداني مي كنم و و يك پتو روي سرم مي كشم ، اين شرايط بدون شوخي واقعا سخت است.

برنامه‌اي براي تبديل كردن بچه ريغو به كتاب الكترونيك داري ؟
اين چيزي است كه دقيقا در وسط راه تصميم گيري براي آن هستيم. فكر مي كنم در گذشته، من روي تكنولوژي تمركز كرده بودم. كتاب‌هاي گرافيكي چندان به كتاب الكترونيك تبديل نمي شوند. نمي خواهم يك تجربه ناخوشايند براي خوانندگان ايجاد كنم. اما فكر مي كنم تكنولوژي در حال عوض شدن است، و ما هم داريم خيلي جدي به كتاب الكترونيك فكر مي‌كنيم.

خب فروش 6 ميليون نسخه چطور در ذهنت را به خودش مشغول مي كند؟
نمي توانم بفهمم كه اين رقم چقدر بزرگ است. اما هيجان انگيز است، واقعا هست. اما فكر مي كنم «قاطي كردن» كلمه خوبي براي توصيف احساسم باشد. فكر مي كنم چشم اندازم را از دست داده ام- تنها چيزي كه واقعا مي‌فهمم اين است كه يك روز به شدت تلاش مي كنم كه به اين موقعيت برگردم و قادر به انجام آن نيستم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها