سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - روحالله سپندارند؛ دوستی اگر نگوییم گرانبهاترین پیوندی است که آدمی میتواند در زندگیاش تجربه کند، بیتردید یکی از ارزشمندترین تجربیات هر انسان در طول حیاتش به شمار میرود و مگر میشود چیزی بدین گرانسنگی در روابط انسانی وجود داشته باشد و فیلسوفان درباره آن سکوت کرده باشند؟

کتاب «فلسفه دوستی» نوشتهی الکساندر نهاماس یکی از همان تلاشهای فلسفی برای واکاوی در این مفهوم است، هر چند که اولین تلاش نیست و از زمان ارسطو که روشمندانه به دوستی پرداخت تا رساله در باب دوستی از سیسرو که به وضوح متاثر از ارسطو بود، و جدیتر از آن حتی کتاب دربارهی دوستی از مونتنی که از دوستی عمیقی میان این فیلسوف با دو لا بوئسی حکایت میکرد، همگی تلاشهای نظرورزانه برای پرداختن به دوستی است.
نهاماس هم در این کتاب، تلاش میکند دوستی را از منظر فیلسوفان متقدم و متاخر واکاوی کند و به این گفته اعتراف کرده باشد که دوستی شمشیر دو لبه است، چرا که حتی بهترین دوستیها هم گاهی با اصول اخلاقیمان جور درنمیآیند، مثل وقتی وفاداری به دوستمان بر انجام وظایفمان در قبال دیگران رجحان مییابد.
اینکه دوستی ممکن است ما را به مهلکههای خطرناک بیندازد یا به گرداب بیاخلاقی بیفکند از آن خصلتهای ذات پیچیدهی دوستی است.
نویسنده کتاب «فلسفه دوستی» این سوال را مطرح میکند که آیا ممکن است آدمهای بد دوستهای خوبی باشند؟ آیا ممکن است دوستان خوب به هم آسیب بزنند؟
نهاماس برای پاسخ به چنین پرسشی ابتدا سراغ ارسطو میرود. در نگاه این فیلسوف یونانی چیزهایی که به آنها اهمیت میدهیم در نهایت در یکی از سه دستهی بنیادین جای میگیرند: منفعت عملی، لذت و فضیلت. با نظر به این دستهبندی میتوان روابط دوستی را تحت یکی از آنها یا حتی توأمان متاثر از بیش از یک دسته تعریف کرد.
اما از نظر ارسطو تنها پیوندی کامل و بینقص به شمار میرود که افراد را به فضیلت یکدیگر جذب میکند. به دنبال لذت یا منفعت بودن به رابطهی سطح پایین و کممایهتری منجر میشود.
با این حال آیا لذتطلبی و فایدهنگر بودن نمیتوانند دوستیهای اصیل به وجود آورند؟ اگر رابطهی من و شما بر اساس سود یا لذت باشد، در صورتی که برای خاطر خودتان چیزهای خوب برایتان بخواهم، رابطهی ما رابطهی دوستی محسوب خواهد شد، هر چند دوستی ایدئالی نیست. اما ارسطو اضافه میکند: «کسانی که به هم اهمیت میدهند به هر میزان که همدیگر را دوست دارند خوبیِ هم را میخواهند».
در نگاه ارسطو اگر من و شما دوستیمان فضیلتمندانه باشد، به اندازهی فضیلتتان برایتان چیزهای خوب خواهم خواست؛ اگر دوستیمان محض لذت باشد به اندازهای که به من لذت میدهید و اگر رابطهمان به هوای منفعت عملی است، به اندازهی فایدهای که برای من دارید. بر طبق گفتهی ارسطو، در دو حالت آخر من به خاطر خودتان به شما اهمیت نمیدهم بلکه تنها سود یا لذتی که به من میرسانید برایم مهم است.
با این حال این کتاب یک پرسش عمیق دیگر مطرح میکند که آیا رابطه دوستی مبتنی بر فضیلت، ابدی است؟ عدهای معتقدند دوستی اگر راستین باشد ابدی است اما اگر به هر دلیلی به پایان برسد پس دوستی راستین نبوده است حتی اگر چنین به نظر میرسید.
اما ارسطو دریافته بود که حتی رابطه مبتنی بر فضیلت هم ممکن است روزی به پایان برسد؛ شرایط غیرعادی گاهی ممکن است حتی فضیلتها را تحلیل ببرد بدون آنکه این پایان نشاندهندهی دروغین بودن رابطه باشد.
نهاماس در این کتاب البته نظری خلاف ارسطو دارد و میگوید دلیل دوستیها بیشتر این است که ما خصلتهایی را که در دوستانمان میپسندیم فضیلت میانگاریم حتی اگر به صورت نظری فضیلت نباشند.
با این حال باید این نکته را در نظر گرفت که ارسطو برای بشر ذاتی جوهرین قائل بود و این ذات را با فضیلتهای ما یکی میدانست اما امروز اغلب مردم نظر ارسطو را درباره ذات بشر نمیپذیرند در حقیت حتی نمیتوانیم موافق باشیم که چیزی به نام ذات بشر اصلاً وجود داشته باشد.
کتاب فلسفه دوستی در ادامه به این مسئله اشاره میکند که در دوران گذشته و نگاه فلسفی ارسطو، دوستی عملاً چیزی متعلق به حوزه عمومی بود اما به تدریج این مسئله به حوزه خصوصی کشیده شد؛ به طوری که شاید جدیترین مصداق آن را در رساله درباره دوستی از مونتی میبینیم که از رابطهاش با بوئسی میگوید.
نهاماس در این کتاب تاکید میکند دوستی با اعمال و فعالیتهایی که دوستان انجام میدهند تعریف نمی شود، بلکه آنچه تعیینکننده است انگیزههایی است که دوستان را به انجام دادن آن اعمال و فعالیتها در ساحت دوستیشان وامیدارد.
شاید هنوز در تعریف دوستی سردرگم باشیم، چه آنکه ارسطو باور داشت دوست، منِ دیگر است اما احتمالاً حقیقت کامل در ناتوضیح مونتنی است که گفت اگر اصرار کنند که بگویم چرا دوستت دارم، فقط میتوانم بگویم که «چون تو، تو بودی، چون من، من بودم.»
بهاماس البته در این کتاب مینویسد میان دوستیهای خالصانهمان، دوست «راستین» کسی است که میتوان با طیب خاطر به او اتکا کرد و او هم حاضر است به خاطر ما از همه چیز دست بشوید. دوست راستین بهترین دوست است.
اما نباید فراموش کرد که دوستی با همه موهبتهایش، میتواند رنجهایی به همراه داشته باشد، یکی از خطرات دوستی – خطری که اغلب ورای دیگر خوبیهای آن است- احتمال از دست دادن دوست است.
در کتاب فلسفه دوستی بر این نکته تاکید میشود که دوستی خیلی از فایدهها مثل همراز یا کسی که در سختیها به کمک میآید در خود دارد و فقدان آنها میتواند دردناک باشد اما اندوه ناشی از پایان یک دوستی اندوه فقدان این فایدهها نیست؛ اندوهی برای فقدان خود دوستی است؛ و شاید این نکته از کتاب مهمترین نکته باشد: اندوهی برای فقدان خود دوستی.
کتاب «فلسفهی دوستی» نوشته الکساندر نهاماس با ترجمه آیدین رشیدی به همت نشر گمان منتشر شده است.
نظر شما