پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی

تیشتر(ایزد باران) در هیأت اسب سفید زیبا برای پاک کردن زمین از زهر جانوران زیان‌بخش به دریای فراخکرد فرو می‌رود و در آنجا با دیو اَپوش(دیو خشکسالی) که به شکل اسب سیاهی است بی‌یال و بریده گوش و با دم سیاه و کوتاه و ظاهری ترسناک روبه‌رو می‌شود

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: کتاب «در روشنای تاریخ و فرهنگ ایران» با گردآوری فرزانه گشسبی از سوی نشر هیرمبا منتشر شده است. در این کتاب به جستارهای پرداخته شده است که دربردارنده دانستنی‌های گوناگون در زمینه تاریخ، ادبیات، فلسفه، اسطوره، آیین‌های باستان و… است.

مجموعه‌ای از جستارهای پخش شده در «هفته‌نامه‌ی اَمُرداد» با باریک‌بینی گزینش شده، بازخوانی، ویراستای و سامان‌دهی شده است. دوستداران و شیفتگان سرزمین مادری می‌تواند در «روشنای فرهنگ و تاریخ ایران» به بخش کوچکی از اقیانوس فرهنگ و تاریخ ایران نگاه کوتاهی بیندازند و از ژرفای آن آگاه بشوند.

ایران سرزمینی است که دیرینگی آن به هزاره‌های دور می‌رسد. بی‌گمان در گهواره چنین سرزمینی بسیار اسطوره‌ها و افسانه‌ها و کسان تاریخی و فرهنگی و هنرآیین ارام و پدرام بالیده‌اند و آرمیده‌اند. بایسته است برای شناخت استوانه‌ها و شناسه‌های فرهنگی و تاریخی و آیینی سرزمینان با چشم روشن خرد و دانش به این پهنای بزرگ نگاه کنیم و بیندیشیم.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی

ایران کهن‌ترین سرزمینی با دیرینگی هزاره‌های دور

در این کتاب مقاله‌هایی همانند نوروز جشن باستانی ایرانیان، «هرمزان» شیوه‌ی دیوان‌های مالیاتی را به «عمر» آموخت، رمزگشایی و ریشه‌یابی واژه‌ی «مزدا» در زبان‌های هخامنشی و اوستایی، «فروهر» میل به جاودانگی و رسایی، اسپندگان روز زن زمین و زایندگی، اندیشه‌های آریایی در سرزمین فراعنه، نگاهی به نزدیکی‌های فرهنگی هند و اروپاییان و مصریان، بررسی کارنامه‌ی شهریار بزرگ شاپور یکم، نگاهی به نوآوری‌های فرمانروای ساسانی در کشورداری جستار، اندیشه‌های هم‌ساز و ناساز، نگاهی به ریشه‌های جهان‌بینی خیام و فردوسی، ایران هسته‌ی نخستین خشکی جهان، واکاوی اندیشه و دانش گذشتگان درباره‌ی پیدایش جهان، اشاء؛ بزرگراه راستی و رستگاری، واکاوی یکی از برجسته ترین آموزه های اشو زرتشت، مادها؛ پایه‌گذار همبستگی ملی در ایران، بازشناسی ریشه‌های هویت فرهنگی و ملی در ایران، اندیشه هخامنشیان نگرش ملی‌گرایانه آریایی، سال خروس نمادشناسی خروس و بانگ خروس آوازی برای راندن اهریمن آمده است.

برابری حقوق انسان‌ها در پیام اشو زرتشت، حقوق بشر از دید اشوزرتشت، جبر و اختیار از نگاه فلسفه‌ی زرتشتی، آغاز تا پایان زندگی پیام‌آور آریایی، زندگی نامه اشو زرتشت بر پایه چند متن کهن ایرانی، بالندگی آفرینش در همازوری، بهشت یا بهترین منش واکنش طبیعی رفتار انسان، بهشت و دوزخ از دیدگاه زرتشت، برآمدن آفتاب شاهنامه نویدگر روزگار اوج، به فرهنگ جویید همی رهنمای، ارزشمندی آموزش و پرورش و دبیری در ایران باستان، برآمده از مانی فرو رفته در کمونیسم، واکاوی گرایش‌های آیین مزدک، زشتی‌ها تیره‌کننده درون انسان‌ها، ارزشمندی آب باران و کردار مردمان ایرانی، چگونگی تشکیل باران در نوشته‌های باستانی، باران و دریا نگاه دار و زندگی بخش آدمیان، چگونگی تشکیل باران در نوشته‌های باستانی، تازش نواده «جومونگ» به ایران، فرارود (ماوراء‌النهر) پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی، بزرگترین آیین رومیان در سده‌های آغازین میلادی، میتراپرستی پیش از زرتشت و پس از او در ایران و اروپا، سیمرغ نماد بالندگی درونی در ادبیات فارسی و واکاوی سیمرغ در اندیشه ایرانیان دیگر مقاله‌های این کتاب را شامل می‌شود.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی
مجموعه آبشارها و آسیاب‌های آبی شوشتر نمونه‌ای از تلاش ایرانیان برای بهره‌برداری از منابع محدود و ارزشمند آب

ارزشمندی آب، باران و کردار مردمان ایرانی

در مقاله «ارزشمندی آب، باران و کردار مردمان ایرانی» به چگونگی تشکیل باران در نوشته‌های باستانی اشاره شده و به قلم رضا آقازاده و علیرضا بالالان فرد منتشر شده است. در این مقاله چنین می‌خوانیم: نوشته‌های به یادگار مانده از نیاکانمان گزارش‌هایی دارند که پس از هزاره‌ها هنوز برای ما جدی است. این نوشته‌ها مرز میان پندار و واقعیت هستند. در نوشته‌های کهن اخبار و رخدادهایی دیده می‌شود که هم شگفت‌آور است و هم پذیرش آن دشوار. گزارش‌های اوستا و نوشته‌های پهلوی میراثی است که نیاکان ما با سختی فراوان سینه به سینه و یا با بازنویسی‌های فراوان برای ما نگاه داشته‌اند. این‌ها داستان زندگانی مردمان ایرانی و سرگذشتی است که در درازنای هزاره‌ها بر زندگانی آنها رفته و اکنون یکی از عنصرهای شناسه‌ای ما را پدید می‌آورد که نمی‌توان به آسانی از آن گذشت. اوستا، بندهش، مینوی خرد و… تاریخ دانشیک و علمی است که هر ایرانی باید آن را بداند. نمونه‌ای از این تاریخ دانشیک آن است که در زمان‌های بسیار دور ما توانسته‌ایم شیوه پدید آمدن ابر و در پی آن بارش باران را دریابیم و این سخن کمی نیست. خشک‌سالی و آبادانی آشناترین واژه‌ها برای ایرانیان است. ایرانیان از روزگاران بسیار دور این وضعیت‌ها را شناخته و به شیوه‌هایی گوناگون از یکی بهره‌برداری و با دیگری به ستیز پرداخته‌اند ساخت کاریز، سد، آب انبار و… نمونه‌های کاربرد خرد و دانش در زندگی مردم و ستیز با خشک‌سالی بوده است. داستان سختی‌ها و کوشش‌های مردمان ایرانی را این بزرگان در سنگ‌نوشته‌ها و کتاب‌هایشان برای ما به یادگار گذاشته‌اند. پس بهتر آنکه این بار با دیدی دیگر به این نوشته‌ها بنگریم.

آب و بهره درست از آن در اندیشه ایرانیان تا آن اندازه با ارزش است که «آموزش» را درباره آن به کار بسته‌اند و آن را الگوی کارها می‌کنند؛ ولی آموزش در چارچوبی سروده‌وار برای مردمان فراهم می‌شود. این‌ها را اکنون «نیایش» می‌پنداریم. «تیشتریشت» و «آبان یشت» از این کتاب‌ها است. مردمان کم‌کم با بازگویی سروده‌گونه‌های ستودنی برای آناهیتا و آب‌ها به ارزش آب و بهره بهینه از آن پی می‌برند. این کتاب‌ها بی‌هیچ بیش‌گویی و گزافه‌گویی داستانی از تاریخ پربار ایرانیان در مدیریت آب است در این نوشتار کوشش می‌شود تا جستار باران را در دو بخش «باران در دریا» و «باران در کوه» دنبال کنیم. این دو در نوشته‌های باستانی بررسی و حتی از آن به گونه شاعرانه‌ای بهره‌برداری شده است. در این جستار، نوشته‌های به کار رفته از اوستا و نوشته‌های پهلوی را به گونه پیوسته آورده‌ایم و آن جایی که نیاز به سنجش و روشنگری بوده است، به صورت جدا درون گیومه جای داده‌ایم. نیز پیشنهاد یا طرح مقایسه‌ای خود را درون چنگک [] جای گرفته است. شاید به باور برخی این سنجش جایی نداشته باشد؛ ولی به زودی در می‌یابیم که نوشته‌های شاعرانه نیایشی کهن ما چندان هم تهی از دانش نبوده است.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی

نوشته‌های به یادگار مانده از نیاکان ایرانی

نوشته‌های به یادگار مانده از نیاکانمان گزارش‌هایی دارند که پس از هزاره‌ها هنوز برای ما جدی است. این نوشته‌ها مرز میان پندار و واقعیت هستند. در نوشته‌های کهن ما به اخبار رخدادها و نام‌های جانورانی برمی‌خوریم که برایمان هم شگفت‌آور و هم پذیرشش سخت است، مانند جانورانی به نام کلپاسه، کرماهی، خر سه پا، کریشکی که منوچهر آن را به باره داشت. این سخنان در کدامین نوشتار به انجام رسیده است؟

گزارش‌های اوستا و نوشته‌های پهلوی میراثی است که نیاکان ما با سختی فراوان سینه به سینه و یا با بازنویسی‌های آن‌ها برای ما نگاه داشته‌اند. این‌ها داستان زندگانی مردمان ایرانی و سرگذشتی است که در درازای هزاره‌ها بر زندگانی‌شان رفته است و اکنون یکی از پایه‌های شناسه ما را پدید می‌آورد که نمی‌توان به آسانی از آن گذشت. اوستا، بندهش مینوی خرد، تاریخ دانشیک است که هر ایرانی باید آن را بداند. ما در آموزش تنها به تاریخ عمومی توجه کرده‌ایم و شوربختانه به تاریخ دانش خود نپرداخته‌ایم.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی
قنات یکی از مهم‌ترین و بدیع‌ترین شیوه‌های ایرانیان در تاریخ برای استخراج آب‌های زیرزمینی در مناطق خشک است

خشک‌سالی و آبادانی آشناترین واژه‌ها برای ایرانیان

این دو واژه آشناترین واژه‌ها برای مردمان میانه جهان ایرانیان است. ایرانیان از روزگاران بسیار دور این وضعیت‌ها را شناخته به شیوه‌های گوناگون از یکی بهره برده و با دیگری ستیزیده‌اند. ساخت کاریز، سد، آب انبار و… نمونه‌های کاربرد خرد و دانش در زندگی مردم و ستیز با خشک‌سالی بوده است. داستان سختی‌ها و کوشش‌های مردمان ایرانی را این بزرگان در سنگ‌نوشته‌ها و کتاب‌هایشان برای ما به یادگار گذاشته اند. پس بهتر آنکه این بار با دیدی دیگر به این نوشته‌ها بنگریم.

آناهیتا یَزَتَه (ایزد) موکل بر آب‌ها است. آزردن او یعنی هدر دادن آب و بهره‌برداری نادرست از آن است. آب و بهره درست از آن در اندیشه مردمان میانه جهان، ایرانیان، تا آن اندازه با ارزش است که «آموزش» را درباره‌اش به کار بسته‌اند و آن را الگوی کارها می‌کنند؛ ولی آموزش در چارچوبی سروده‌وار برای مردمان فراهم می‌شود. این‌ها را اکنون نیایش می‌خوانیم. تیریشت و آبان‌یشت از این کتاب‌ها است. مردمان کم‌کم با بازگویی سروده گونه‌های ستودنی برای آناهیتا و آب‌ها به ارزش آب و بهره بهینه از آن پی می‌برند این کتاب‌ها داستانی است از تاریخ پربار ایرانیان در مدیریت آب، بی هیچ بیش‌گویی و گزافه‌گویی چارچوب نیایش سپاسگزاری را نیز در بردارد.

آب یکی از چهار آخشیج و از داده‌های خداوند است، پس باید پاک نگه داشته شود. از نکته‌های ارزشمند جستار دانشی درباره چگونگی پدید آمدن ابر و بارندگی است. یعنی در زمان‌های بسیار دور ما توانسته‌ایم شیوه پدید آمدن ابر و در پی آن بارش باران را دریابیم و این سخن کمی نیست.

تیشتر؛ ستاره تابان شکوهمند

در اوستا نشانه‌ها و نمادهای بد و زیان‌رسان دئِوَه (دیو) و نمادهای نیک، یَزَتَه (ایزد) نامیده شده است. اَپَ‌ئوشَ (پهلوی: آپوش) «دیو خشکی و خشک‌سالی است که تیشتر با او نبرد می‌کند. نام او به معنی بازدارنده آب است. ایزد تیشتر (تیشتر ستوده شده) در برابر اپوش‌دیو است (اوستایی: تیشتَریَه) در نوشته‌ها چهره درخشان او را «ستاره تابان شکوهمند» نام برده‌اند که شاید همان شعرای یمانی است. در تیشتریشت نبرد این ایزد با اَپوش که دیو خشک‌سالی و خشکی است آورده شده است. جریان دانش هواشناسی در میان مردمان میانه جهان سخنی ارزشمند است که در اوستا آشکار از آن یاد شده است: تیشتریشت یکی از سرچشمه‌های ارزشمند برای آگاهی ما از خشک‌سالی‌های ایران و تأثیر نیایش‌های بایسته و سپاسگزاری از آب و نیز نمایی داستان‌گونه از آورده شدن یک جریان دانشی در پژوهش‌های هواشناسی می‌تواند باشد. این مهم را زمانی می‌توانیم دریابیم که این داستان را با پژوهش‌های کنونی درباره پدید آمدن ابر و باران بسنجیم. داستان نبرد تیشتر با اپوش خشک‌سالی را می‌خوانیم و پس از آن نوشته‌ای دانشی از دوران میانه به زبان پهلوی را درباره چگونی باران می‌شناسانیم تا بتوانیم با سنجش این دو از ارزشمندی آب باران و کردار مردمان ایرانی پرده برداریم.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی

تیشتر در هیأت اسب سفید زیبا برای پاک کردن زمین

اَپوش باران را از باریدن باز می‌دارد. تیشتر به یاری مینوی خرد و با همکاری ایزد باد، آب را به بالا می‌راند و به یاری ایزد بُرز (اَپام نپات) و فروهر نیکان و به یاری ایزد هوم و بهمن امشاسپند به نبرد این دیو خشک‌سالی می‌رود.

باد هم یکی از آخشیج‌های ارزشمند در پیدایش باران است. بهمن امشاسپند نیز زبانزدی فرزانی است. بهمن اندیشه نیک و نخستین نمود اورمزد است؛ ولی دیگر موارد، پرسمانی دینی به نگر می‌آیند. پرسمان‌های دینی مانند نیایش به درگاه اورمزد برای بارش باران نیز در فرایند باران‌خواهی دخیل دانسته شده است.

تیشتر نخست به مدت ده شبانه روز به صورت مرد جوان بلند قامتی در می‌آید تا در آسمان پرواز کند و از ابرها بر زمین باران بفرستد بارانی که هر قطره آن به اندازه جامی است و به بالای مردی. این گونه از بارانی که هر چکه آن به اندازه جامی و به بلندای مردی است و ده شبانه روز ادامه می‌یابد بسیار نزدیک به باران‌های استوایی است که چکه‌هایی درشت دارد؛ البته نه به اندازه جام! مانند باران‌های چراپونچی در هند که هشت تا دوازده متر در سال می‌بارند. این اوضاع و احوال دمایی در هر جایی که باشد این چنین باران‌هایی را در پی دارد. هنگام نگارش این نوشته آب و هوای ایران به کدام یک از این هزاره‌های زمین‌شناسی وابسته است؟

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی

نبرد تیشتر با اپوش برای همیشه است

آب زمین را فرا می‌گیرد و جانوران موذی از میان می‌روند و شماری از آنها به سوراخ‌ها فرو می‌شوند آنگاه مینوی باد با وزیدن خود آب‌ها را به کرانه‌های زمین می‌برد و دریای فراخکرد به وجود می‌آید. در ده شبانه روز دوم تیشتر به شکل گاوی زرین شاخ در می‌آید و در آسمان پرواز می‌کند و از ابرها باران می‌باراند. در ده شبانه روز سوم به شکل اسبی در می‌آید زیبا، سپید زرین‌گوش و با ساز و برگ زرین و در آسمان پرواز می‌کند و از ابرها باران می‌باراند. جانوران زیان‌بخش زهرآگین همه هلاک می‌شوند و در زمین فرو می‌روند. نسیم ایزدی می‌وزد و آبها به دورترین نقطه می‌روند. تیشتر در هیأت اسب سفید زیبا برای پاک کردن زمین از زهر جانوران زیان‌بخش به دریای فراخکرد فرو می‌رود و در آنجا با دیو اَپوش که به شکل اسب سیاهی است بی‌یال و بریده گوش و با دم سیاه و کوتاه و ظاهری ترسناک روبه‌رو می‌شود. در آغاز اپوش نیرومندتر است و ایزد باران شکست می‌خورد.

نبرد با خشکسالی در اسطوره‌های ایرانی
نبرد تیشتر و اپوش اثر حسین محجوبی نقاش و هنرمند معاصر

فرو رفتن تیشتر به درون دریای فراخکرد و ادامه نبرد او با دیو اپوش درخور نگرش است جریان‌های زیر و سطح «بزرگ مقیاس اقیانوسی» باعث جابه‌جایی انرژی می‌شوند. برای نمونه دگرگونی چرخش معمول آب در دو سوی اقیانوس آرام (پدیده ال نینو و لانینا) و پدید آمدن «چرخه واکر» و نیز در اقیانوس اطلس نمود جا به جایی انرژی از آب به اتمسفر است. شکست تیشتر و سپس پیروزی‌اش در زیر دریا، چه نکته‌ای را می‌تواند در پی داشته باشد؟ آیا می‌توانیم زمین لرزه‌های زیر دریا را در نگاه آوریم و یا در این زمینه بیش‌گویی می‌کنیم؟ به هر روی نبرد تیشتر با اپوش برای همیشه است و در سطح و زیر دریا این نبرد همچنان ادامه دارد.

دیو اپوش او را هزار گام از دریای فراخکرد دور می‌کند. گویا از جذر و مد یاد می‌کند. جذر و مد جایی رخ می‌دهد که پهنه آبی به آب‌های آزاد جهان راه داشته باشد؛ مانند خلیج فارس. پس از این تیشتر است که اپوش را هزار گام از دریای فراخکرد دور می‌کند و یا نتیجه همان نبرد همیشگی تیشتر با اپوش است.

تیشتر شکایت به اورمزد می‌برد

خشکی و تشنگی بر جهان غالب می‌شود تیشتر شکایت به اورمزد می‌برد که ناتوانی او از این است که مردم نیایش شایسته‌ای برای او به جای نیاورده‌اند. اورمزد به او نیروی ده مرد جوان، ده شتر، ده ورزای جوان، ده کوه و ده رود می‌بخشد. این بار چون این دو در برابر هم قرار می‌گیرند، دیو اپوش به هراس می‌افتد و می‌گریزد و تیشتر او را هزار گام از دریا دور می‌کند و آب را از دریا برمی‌گیرد و به بالا می‌برد. باد ابرهای باران‌زا را به این سو و آن سو می‌راند. تیشتر گرز خود را بر آتش وازیشته که در ابرها است، می‌کوبد. این آتش شراره می‌کشد و همکار دیو اپوش که دیو سپَنجَروش (سپنجگر) نام دارد، از وحشت خروشی بر می‌آورد و هلاک می‌شود و بار دیگر باران بیش از پیش با قطراتی به بزرگی سر گاو و سر انسان بر هفت کشور فرو می‌ریزد.

تیشتر آب را از دریا بر می‌گیرد و به بالا می‌برد. عمل تبخیر انجام می‌شود. باد عامل مهم در باران است و ابرهای باران‌زا را جابه‌جا می‌کند. باد پیش از بارش باران برخاسته است و این توجه نشان دادن به باد پیش از باران ستودنی است آتش وازیشته درون ابرها همان آذرخشی است که در ابرها پدید می‌آید.

آب‌ها بدون مانع به مزرعه‌ها و چراگاه‌ها روان می‌شوند. تیشتر ده شبانه روز باران فرو می‌آورد و با این باران زهری که از جانوران موذی در زمین باقی مانده است با آب می‌آمیزد و به دریا می‌رود. شوری و تلخی آب‌های دریاها از آن است. شوری و نمک (هستک‌های نخستین) مهمترین عامل در ریزش باران و گرد هم آمدن ابرها است که به خوبی در تیریشت از آن یاد شده است. پس از سه روز باز باد ایزدی برمی‌خیزد و آب‌ها را به انتهای زمین می‌برد و از این آب‌ها سه دریای بزرگ، سی دریای کوچک، دو چشمه، دریا و دو رود پرآب پدید می‌آید»

یاری‌نامه‌ها

آموزگار، ژاله، ۱۴۰۲: تاریخ اساطیری ایران، چاپ بیست و دوم، تهران: انتشارات سمت.

پورداود، ابراهیم ،۱۳۷۷: یشتها، جلد یکم، تهران: انتشارات اساطیر.

فرنبغ دادگی، ۱۳۶۹: بندهش، برگردان مهرداد بهار، تهران: نشر توس.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها