به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در لنده، طیبه مهدیزاده روز یکشنبه در نشست نقد و بررسی کتاب تونل شنی به فلسفه نگارش و پیامهای پنهان و آشکار این اثر پرداخت و بر لزوم توجه به جهان درونی و عرفانی نوجوانان در ادبیات تأکید کرد.
وی اظهار داشت: در دورانی که بسیاری از نوجوانان ایران، سعادت را در مسیر مبارزه و شهادتطلبی جستوجو میکردند، قهرمان داستان ما، محمدرضا نوجوانی است که به دلیل ترسی عمیق و ریشهدار، قادر به همراهی این حرکت جمعی نیست. او برای غلبه بر این چالش درونی و یافتن راهی برای موفقیت، به دنبال پرورش استعداد مداحی خود میرود و در این مسیر، حتی از روستا و اصالت خویش نیز فاصله میگیرد تا با ترسهایش روبهرو نشود.
مهدیزاده افزود: تونل شنی قصه عاقبت این فرار و در نهایت، کشف مسیر درست سعادت است. این داستان نشان میدهد که چگونه یک روستازاده با وجود ترسهای فراوان، میتواند به قهرمان تبدیل شده و حتی بانی نجات جانهایی شود.
نویسنده «تونل شنی» با اشاره به اهمیت جایگاه نوجوان در ادبیات، بیان کرد: معتقدم نوجوانان دارای دنیایی بزرگ و عرفانی هستند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. باید نوجوان را نه یک انسان خام، بلکه روحی معصوم و دستنخورده دانست تا بتوان با جرأت از ملکوت برایش قصه گفت. در تونل شنی سعی کردم تنها قصه نگویم، بلکه دست مخاطب را بگیرم و او را از زمین بلند کنم.
مهدیزاده بر نقش اساسی اقلیم در داستانهای نوجوان تأکید کرد و گفت: جغرافیا و تاریخ، هویتبخش انسان است و نوجوان بیش از هر قشر دیگری دغدغه هویتخواهی دارد. از این رو، توجه به اقلیم در داستانهای نوجوان ضروری است.
وی با تأکید بر عدم فاصله میان نسلها خاطرنشان کرد: نوجوان دیروز، امروز و فردا همه یکی هستند. نسلها تا زمانی که نویسنده به مسائلی بپردازد که مبتلابه سنین نوجوانی است، از هم دور نیستند. نوجوان دیروز برای یافتن هویت خود در جبهه رنج کشید و به آسانی مسیر مبارزه را انتخاب نکرد.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در تونل شنی تلاش کردهام شفاف کنم که هویتخواهی همیشه با فراز و نشیبهای زیادی برای نوجوان همراه بوده و هست. نوجوان امروز در این مسیر تنها نیست و اولین نفر هم نخواهد بود.
مهدیزاده گفت: این رویکرد، حس همزادپنداری را در مخاطبان ایجاد کرده و نوجوانان را با داستان همراه میکند؛ داستانی که هرچند در سالهای دور و بستری متفاوت رخ میدهد، اما با همان روحیه، سردرگمیها و دغدغههای یک نوجوان امروز نوشته شده است.
تونل شنی؛ داستانی از جنس جنگیدن
همچین در ادامه نویسنده و منتقد ادبی کهگیلویه و بویراحمد، در تحلیل رمان «تونل شنی» اثر طیبه مهدیزاده، این اثر را گونهای «داستان جنگیدن» خواند و گفت: قهرمان داستان تنها در پی حفظ هویت فردی خود نیست، بلکه در جستوجوی احیای هویتی ملی است که زیر سلطه و نفوذ بیگانه قرار گرفته است.
مژگان مهربانی با تشریح لایههای پنهان داستان، «تونل شنی» را نمادی از دوران مشترک و پرچالش نوجوانی برای تمامی انسانها دانست.
وی با بیان اینکه شخصیت اصلی داستان، نوجوانی به نام «محمدرضا» است، اظهار داشت: محمدرضا در آستانه ورود به «تونل» نوجوانی قرار دارد؛ دورانی که بیشباهت به تونل ناشناختهای نیست و گذر از آن برای همه ناگزیر است.
مهربانی افزود: او از مرحلهای نباتی و حیوانی عبور کرده و نیازهایش دیگر غریزی و جسمانی نیست. این شخصیت اکنون در مرز انتزاع قرار دارد و از محسوسات زندگی عبور کرده تا در جستوجوی معنا و فکر باشد.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: در این داستان، ما با شخصیتی روبهرو میشویم که به دنبال هویت و منیت خود میگردد و پیوسته از خود میپرسد من کیستم؟، کی میتوانم باشم؟ و چطور میتوانم کسی که میخواهم بشوم، شوم؟
مهربانی در لایهای دیگر از تحلیل خود، نسبت این رمان را با مفهوم جنگ بررسی و تصریح کرد: اگر اغراق نباشد میتوان گفت این روایت، گونهای «داستان جنگیدن» است. در این داستان، تقابل حق و باطل و تضاد میان استعمارگر و استعمارشده به وضوح دیده میشود.
وی با اشاره به نماد «تونل» در داستان افزود: در این روایت، تونلی وجود دارد که مهندسان روسی آن را طراحی کردهاند و برای تعمیرش نیز باید همان افراد بازگردند. این امر نشان از سلطه بیگانگان بر ابعاد مختلف اجتماع آن دوران، از صنعت گرفته تا فرهنگ، دارد. وقتی تونل دچار نقص میشود، قهرمان داستان، محمدرضا، راهی جز ورود به تونل و روبهرو شدن با تاریکی نمیبیند. او جانش را کف دست میگذارد تا برای نجات پدرش و دیگران قدم پیش بگذارد.
این نویسنده کهگیلویه و بویراحمدی تاکید کرد: «محمدرضا» های این داستان تنها در پی حفظ هویت فردی خود نیستند، بلکه آنان در جستوجوی احیای هویت ملیاند. هویتی که زیر سلطه و نفوذ بیگانه قرار گرفته و غصب شده است. آنها بهدنبال رهایی و عبوری از دورانی حقارتبار هستند که بر زندگی و سرنوشتشان سایه انداخته است.
این کارشناس ادبی در بخش دیگری از سخنانش به نقش خانواده در داستان پرداخت و گفت: در «تونل شنی»، خانواده در قالبی سنتی و آشنا برای مخاطب ایرانی ترسیم میشود. مادر، چهرهای صبور، زحمتکش و بردبار دارد و پدر، نماد کار سخت با دستمزدی ناچیز است. در این میان، پسران داستان از پدران خود بینشی گستردهتر و عمیقتر دارند.
مهربانی در پاسخ به این پرسش که آیا فضای روستایی و شخصیتهای خاص داستان میتواند نوجوان امروزی را با خود همراه کند، گفت: این ادبیات، با وجود چالشهایی که ممکن است برای درک آن وجود داشته باشد، میتواند فرصتی برای کشف دنیای جدیدی باشد که در آن ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نهفته است.
وی گفت: به نظر میرسد همذاتپنداری و تعامل با این شخصیتها، میتواند به نوجوانان کمک کند تا خود را در داستان پیدا کنند و به درک عمیقتری از هویت و تجربه انسانی برسند.
تونل شنی روایت تأثیرگذار از ترس، امید و تکاپوی نوجوانانه
نویسنده و منتقد ادبی دیگری نیز، در یادداشتی به نقد و بررسی کتاب «تونل شنی» پرداخت و با اشاره به ظرفیتهای اثر، بر ضرورت تقویت پیوند عنوانها، ریتم روایت و تحول شخصیت اصلی تأکید کرد.
سید خدیجه علیزاده خاطرنشان کرد: در تحلیل آثار منتشرشده، امکان اعمال تغییرات تنها در چاپهای بعدی وجود دارد و آنچه امروز پیشروی مخاطب است، نسخه نهایی منتشرشده کتاب است.
وی با اشاره به روند معمول نقد ادبی گفت: تحلیل یک اثر از تصویر جلد آغاز میشود و تا عنوان، پیرنگ، مسئله داستان، کشمکشها، قهرمان و ضدقهرمان، نمادها، شخصیتپردازی، فضاسازی و درونمایه ادامه مییابد؛ در نهایت نیز خواننده به این نتیجه میرسد که قصد و پیام اصلی نویسنده چه بوده است.
این منتقد درباره درونمایه کتاب «تونل شنی» افزود: این اثر برای گروه سنی نوجوان نوشته شده و سرشار از حس ترس، امید، زندگی، مرگ، تلاش و مواجهه با انتخابهای سرنوشتساز است. نویسنده توانسته این احساسات را زنده و باورپذیر روایت کند و مسیر حرکت از ترس به امید و از تردید به شجاعت را ملموس نشان دهد.
علیزاده یکی از چالشهای اثر را «چسبندگی بعضی عنوانها به بدنه داستان» دانست و اظهار کرد: برخی عنوانها مانند ماست زرد برای مخاطب در پایان قانعکننده نیست؛ اما عنوانهایی نظیر غول برقی کاملاً با شخصیتپردازی و فضای داستان همخوانی دارد.
وی با اشاره به آغاز اثر گفت: شروع داستان با فضایی باز و پر از امید جوی آب تا حدی ظرفیت هیجان بیشتر را داشت و رفتهرفته به تونل شنی میرسد که خواننده تجربه مرگ، نجات و دگرگونی را لمس میکند.
این منتقد با نگاهی طنزآمیز افزود: اگر قصد ایجاد جذابیت بیشتر در ابتدای داستان وجود داشت، میشد روایت را از اقامه نماز جماعت یا از مسجد جایی که محمدرضا با چالش خنسی روبهرو میشود آغاز کرد.
وی کشمکش شخصیت اصلی را از نقاط قوت کتاب خواند و گفت: محمدرضا در طول روایت از چندین خان عبور میکند و این مسیر، یکی از وجوه موفق اثر است.
علیزاده گفت: در بخشهایی داستان دچار توقف ناگهانی میشود؛ مانند جایی که بچهها گزارش فوتبال میدهند و مخاطب از مسئله اصلی ترس و تلاش فاصله میگیرد.
وی با توجه به ویژگیهای مخاطب نوجوان افزود: دیالوگهای طولانی با ذائقه نوجوان امروز که کمحوصله و سریعخوان است، سازگار نیست و بهتر بود گفتوگوها فشردهتر و ریتمدارتر باشند.
این منتقد همچنین درباره نمادها گفت: اعداد ۱۱۰ سید کشته و ۸۰ شاخه یونجه برای مخاطب روشن نمیشود و مشخص نیست نمادین هستند یا بیغرض در متن آمدهاند.
علیزاده مهمترین نقطه ضعف کتاب را «تغییر ناگهانی و غیرقابلباور شخصیت محمدرضا دانست و توضیح داد: بهتر بود برای باورپذیر کردن تحول شخصیت، بخش مربوط به خاکسپاری احمد شهید گستردهتر روایت میشد. حسادت اولیه محمدرضا نسبت به احمد میتوانست زمینهای قویتر برای دگرگونی درونی او فراهم کند و مخاطب مسیر تحول را با او طی کند.
وی بر ارزشمندی تلاش نویسنده تأکید کرد و گفت: تونل شنی اثری پر ظرفیت است که توانسته دنیای نوجوان را با موضوعات عمیقی چون ترس، شهادت، مسئولیتپذیری و امید پیوند بزند.
نظر شما