یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۳
هشت کتاب و داستان ناتمام استیون کینگ

استیون کینگ نویسنده مشهور آمریکایی هنوز در دهه هشتاد زندگی‌اش داستان‌های بی‌شماری دارد که به دلایلی چاپ نشده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از مووی‌وب، استیون کینگ، پادشاه بی‌چون و چرای داستان‌های ژانر وحشت، با بیش از ۶۵ رمان و ۲۰۰ داستان کوتاه، هنوز در ۷۸ سالگی آرام نگرفته است. هر سال کتابی تازه از او منتشر می‌شود، و هر چند ماه یک اقتباس سینمایی یا تلویزیونی از آثارش روی پرده می‌رود. اما در میان این حجم عظیم از نوشتن و خلق، شماری از ایده‌های او نیمه‌کاره مانده‌اند؛ داستان‌هایی که آغاز شدند، اما هرگز به پایان نرسیدند.

برخی از آنها طرح‌هایی جاه‌طلبانه بودند، برخی بیش از حد عجیب، و بعضی هم به‌قول خود کینگ، «غیرقابل چاپ». این گزارش، به مرور هشت اثر ناتمام استیون کینگ می‌پردازد؛ جهان‌هایی که می‌توانستند بخشی از افسانه وحشت باشند، اما در نیمه راه رها شدند:

۱. شمشیر تاریکی (Sword of Darkness)

در اواخر دهه ۱۹۶۰، کینگ جوان رمانی ۱۵۰ هزار کلمه‌ای نوشت درباره مردی که با مرگ مادر و خودکشی خواهر باردارش دست‌وپنجه نرم می‌کند. یکی از شخصیت‌های اصلی، وکیل سیاه‌پوست و فعالی است که پس از یک سخنرانی، شورشی سراسری را برمی‌انگیزد.
اما ناشران از فضای سیاسی و ساختار توهم‌گونه و آشفته داستان استقبال نکردند. کینگ بعدها گفت: «الان که فکر می‌کنم، حق داشتند. آن کتاب غیرقابل چاپ بود.» این شکست اما آغازگر مسیر موفقیتش شد؛ چند سال بعد کری (Carrie) منتشر شد و نامش را به تاریخ ادبیات ترس ثبت کرد.

۲. اما تنها تاریکی مرا دوست دارد (But Only Darkness Loves Me)

از این داستان کوتاه تنها دو صفحه باقی مانده است؛ یکی تایپ‌شده و دیگری دست‌نویس. روایت درباره نوجوانی در شهری خیالی در مِین است که در بار با دختری آشنا می‌شود. دختر از او خوشش نمی‌آید، اما دعوتش می‌کند به اتاقش بیاید. پسر تا دم در می‌رود، ولی ناگهان پشیمان می‌شود. گفته می‌شود این داستان قرار بود همکاری میان کینگ و پسر بزرگش، جو هیل، باشد؛ اما پروژه هیچ‌گاه پیش نرفت. شاید پدر و پسر به این نتیجه رسیدند که ارزش ادامه ندارد.

۳. پس‌لرزه (The Aftermath)

در دهه ۱۹۶۰، هم‌زمان با نگارش داستان Getting It On (که بعدها Rage شد)، کینگ دست به نوشتن رمانی ۵۰ هزار کلمه‌ای زد درباره جهانی پس از جنگ هسته‌ای. او بعدها نوشت که ترجیح داده داستان‌هایی بنویسد که «درباره آدم‌های ساده در موقعیت‌های ساده» باشند تا داستان‌هایی با مقیاس جهانی. همین شد که ایده آخرالزمانی را کنار گذاشت و به سراغ واقعیتی تیره‌تر اما ملموس‌تر رفت: ذهن یک نوجوان تیرانداز در مدرسه.

۴. خانه در خیابان ولیو (The House on Value Street)

کینگ در Dance Macabre به این پروژه ناتمام اشاره کرده است: تلاشی برای بازآفرینی داستان واقعی ربوده‌شدن پتی هرست، وارث ثروت آمریکایی که پس از گروگان‌گیری به گروه ربایندگانش پیوست.
او نتوانست زاویه‌ای مناسب برای روایت پیدا کند، اما از دل همین شکست، ایده ایستگاه آخر (The Stand) زاده شد؛ رمانی حماسی درباره جامعه‌ای بیمار که فروپاشی‌اش رنگ و بوی مذهبی و آخرالزمانی دارد.

۵. ویمزی (Wimsey)

در دهه ۱۹۷۰، کینگ برای مدتی کوتاه با خانواده‌اش به انگلستان رفت تا فضایی تازه برای نوشتن تجربه کند. حاصل این سفر، طرحی از داستانی بود درباره مردی به نام ویمزی که همراه راننده‌اش در راه مهمانی اشرافی، در پلی در حال فروپاشی تصادف می‌کند.
اما سفر طولی نکشید؛ خانواده در سه ماه برگشتند به مِین. خود کینگ بعدها گفت که تنها در زادگاهش می‌تواند درست بنویسد و شاید همین بازگشت، دلیل زایش ده‌ها اثر بزرگ بعدی‌اش بود.

۶. چارلی (Charlie)

در سال ۱۹۵۹، نوجوانی ۱۲ ساله به نام استیفن کینگ داستانی شش‌صفحه‌ای نوشت درباره معدن‌چی فضایی که مکعبی صورتی رنگ پیدا می‌کند؛ از آن مایع سیاهی بیرون می‌آید که در نهایت او را می‌بلعد.
داستان در میانه جمله‌ای ناتمام می‌ماند. اما نشانه‌هایی از عشق اولیه کینگ به ترکیب وحشت و علمی‌تخیلی در آن دیده می‌شود. الگویی که سال‌ها بعد در آثاری مانند زیر گنبد (Under the Dome) و لانگولیرها ادامه یافت.

۷. آدم‌خوارها (The Cannibals)

در اوایل دهه ۱۹۸۰، هم‌زمان با ساخت فیلم خزنده، کینگ مشغول نگارش رمانی دست‌نویس به طول ۴۵۰ صفحه شد. داستان درباره گروهی از ساکنان ساختمانی است که پس از محاصره‌شدن، به تدریج به آدم‌خواری روی می‌آورند.
کینگ بعدها گفت: «بدترین چیزی که می‌توانستم تصور کنم، همین بود.» اما این پروژه هم نیمه‌کاره ماند و بعدتر به شکلی دیگر زاده شد، که یکی از پرفروش‌ترین آثارش شد و اقتباس تلویزیونی آن در سال ۲۰۱۳ پخش شد.

۸. لِپِرِکان (The Leprechaun)

در اوایل دهه ۱۹۸۰، کینگ داستانی نوشت که پسر خردسالش، اووِن، شخصیت اصلی آن بود. پسر در باغ بازی می‌کند و گربه‌اش به چیزی حمله‌ور می‌شود؛ چیزی که بعداً معلوم می‌شود مردی بسیار کوچک است.
اما نسخه دست‌نویس داستان از پشت موتورسیکلت کینگ گم شد و هرگز پیدا نشد. برخی عناصر این طرح بعدتر در فیلم چشم گربه (۱۹۸۵) دوباره ظاهر شدند به‌ویژه در بخش سوم فیلم، جایی که گربه در برابر نیرویی اهریمنی از کودک محافظت می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها