چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶
«به شرط آفتاب»؛ داستان‌هایی کوتاه از زندگی هشتمین خورشید

خراسان‌رضوی - کتاب «به شرط آفتاب» دریچه‌ای است به زندگی پر فراز و نشیب امام رضا (ع)، از هجرت اجباری به مرو تا شهادت غریبانه. لیلا شمس در این اثر، با داستان‌های مینیمال و مستند، روایتی خواندنی از هشتمین امام شیعیان ارائه می‌دهد، امامی که با وجود دسیسه‌های مأمون، قلب‌ها را تسخیر کرد و الگوی رأفت و کرامت شد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرجانه حسین‌زاده: زندگی در سایه امام رضا (ع)، امام مهربانی‌ها، فرصتی گران‌قدر است که مشهدی‌ها از آن بهره‌مند هستند. همسایگی با خورشید، نه‌تنها مزیتی معنوی، بلکه مسئولیتی فرهنگی را بر دوش ما می‌گذارد، مسئولیتی که با شناخت بیشتر از این امام بزرگوار و گسترش معارف رضوی معنا می‌یابد. شناخت شخصیت، سیره، معارف و فضائل امام رضا (ع)، نه‌تنها برای ارتقای ایمان و معرفت فردی اهمیت دارد، بلکه چراغ راهی برای جامعه در رسیدن به الگوهای اخلاقی و انسانی است. در این مسیر، کتاب‌ها به‌عنوان بهترین ابزار آگاهی‌بخش و ماندگار، نقشی حیاتی ایفا می‌کنند.

ادبیات رضوی، با گنجینه‌ای از کتاب‌های ارزشمند در حوزه تاریخ، سیره، کلام و ادب، ما را با ابعاد مختلف زندگی امام رضا (ع) و آموزه‌های ایشان آشنا می‌کند. معرفی این آثار، به‌ویژه برای آنهایی که در جوار حرم ایشان زندگی می‌کنند، ضرورتی مضاعف است. این کتاب‌ها الهام‌بخش امروز و چراغ راه آینده‌اند که در سلسله مطالب «چهارشنبه‌ها با کتاب‌های امام‌رضایی» تلاش خواهیم کرد کتاب‌های برجسته‌ای که درباره امام رضا (ع) نوشته شده‌اند و نویسندگان آن‌ها را معرفی کنیم. از زندگینامه‌ها و پژوهش‌های تاریخی گرفته تا آثار ادبی و داستانی، که هر یک می‌توانند پنجره‌ای تازه به افق معارف رضوی بگشایند.

«به شرط آفتاب»؛ داستان‌هایی کوتاه از زندگی هشتمین خورشید

کتاب «به شرط آفتاب» برش‌هایی کوتاه از زندگی و زمانه امام رضا (علیه السلام) است که به قلم لیلا شمس نوشته شده است. علی بن موسی‌الرضا هشتمین امام شیعیان بود که با دسیسه مامون از مدینه به مرو برده شد تا تحت نظارت نزدیک مامون باشد و از توطئه بنی هاشم در امان بماند. مامون که مردی حیله‌گر بود برای اینکه خود را حامی خاندان رسالت نشان دهد و هدف اصلی‌اش از انتقال امام مشخص نگردد ایشان را به ولایت عهدی خود منصوب کرد اما در موقعیت‌های متعددی تلاش داشت تا ایشان را مفتضح کند اما امام با حضور در مناظرات علمی و همراه ساختن قلوب مردم با خود در مرکز خلافت به یک تهدید بزرگ برای مامون بدل گشتند و او در نهایت ایشان را غریبانه به شهادت رساند. کتاب «به شرط آفتاب» شامل داستان‌های مینیمالی است که تماماً برگفته از منابع معتبر درباره زندگی امام رضا (ع) هستند.

مهمترین فصل تاریخی زندگی امام رضا علیه‌السلام جریان ولایتعهدی آن حضرت است، جریانی که به موجب آن، حضرت مجبور شدند از شهر مدینه به مرو سفر کنند و پس از مدتی و با کینه مأمون به شهادت برسند.

هنگامی که حضرت رضا علیه‌السلام وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچکس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی‌بن‌موسی‌رضا علیه‌السلام ندیدم». پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: «تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع و آن را به شما واگذار کنم.» اما امام کاملاً از قصد مأمون آگاهی داشت، چرا که مأمون برای رسیدن به خلافت، برادرش امین را کشته و بغداد را خراب کرده بود. به همین دلیل به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنی و لباسی را که خدا به تو پوشانده به دیگری بدهی و اگر خلافت مال تو نیست چیزی که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهی.»

در نهایت حضرت رضا علیه‌السلام در سحرگاه روز ۲۹ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به دستور مأمون مسموم و به شهادت رسیدند.

کتاب «به شرط آفتاب» دهمین جلد از مجموعه چهارده جلدی «چهارده خورشید، یک آفتاب» است که در برش‌هایی کوتاه به زندگی و زمانه امام رضا علیه‌السلام پرداخته است.

در بخشی از این کتاب آمده «شنیده بودم اخرس در مکه به امام رضا الله ناسزا می‌گوید. وارد مکه شدم کاردی خریدم گشتم تا پیدایش کردم. در کمینش ایستادم از مسجد که بیرون می‌آمد می‌کشتمش غلام امام رضا الله سریع خودش را رساند به من نامه‌ای داد دستم: «بسم الله الرحمن الرحیم به حقی که من بر تو دارم قسمت می‌دهم که اخرس را اذیت نکن خداوند محافظم است کفایت می‌کند.» راست می‌گفتند امام رئوف است؛ حتی با دشمنانش.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها