شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ویترین تجدد ایرانی

موزه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به راستی ویترین کتابخانه، بلکه معرف کل دانشگاه تهران است، دانشگاهی که خود بدون تردید ویترین تجدد ایرانی است، با همه خوب و بدی‌هایش

سرویس تاریخ خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محسن آزموده: «به استادانم گفتم، تپه باستان‌شناسی من همین ساختمان کتابخانه مرکزی دانشگاه است» این‌ها حرف‌های آقای کیان توکلی است، مرد جوانی که سالهاست کارمند کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است. وقتی در آسانسور داشتیم از طبقه همکف به سمت تالار موزه بالا می‌رفتیم، از او پرسیدم، چه رشته‌ای خوانده و او گفت: چند تا کارشناسی ارشد دارم، آخرینش باستان‌شناسی است. پرسیدم: باستان‌شناسی را کجا خواندی؟ گفت: همین بغل، در دانشکده ادبیات. آقای توکلی نگاه بینارشته‌ای و متفاوتی به باستان‌شناسی دارد و روی عکس و باستان‌شناسی کار کرده و می‌گفت همین کتابخانه می‌تواند مواد خام ده‌ها تحقیق باستان‌شناختی را در اختیار پژوهشگر بگذارد، مهم آن است که نگاه متفاوت باشد و رویکرد جدید. با سر حرفش را تصدیق کردم و با خودم فکر کردم، همین ساختمان و محتویاتش نه فقط برای پژوهشگر باستان‌شناسی که برای محققانی از خیلی رشته‌های دیگر مثل تاریخ و جامعه‌شناسی و معماری و هنر و … هم می‌تواند حرف‌های تازه و ناگفته‌ای برای شنیدن داشته باشد، مهم آن است که پرسش‌های جدید و نویی از آن پرسیده شود.

ویترین تجدد ایرانی
سر در دانشگاه تهران اثر کوروش فرزامی- ۱۳۴۵-۱۳۴۶

یکشنبه صبح برای بازدید از موزه کتابخانه مرکزی به دانشگاه رفتم. آخرین‌بار یک‌ماه پیش بود که با دوستم رضا برای مصاحبه با دکتر حجت کاظمی به پردیس مرکزی دانشگاه آمده بودیم. آن دفعه بخت‌یار نبودیم و ناچار شدیم با کلی سین‌جیم از در حراست در خیابان شانزده آذر وارد شویم. این‌بار شانس به من رو کرده بود. جلوی سردر پنجاه‌تومنی، تعداد جوانی که معلوم بود تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند، ایستاده بودند و خوش و خرم مشغول عکس یادگاری گرفتن با لباس‌های مخصوص فارغ‌التحصیلان بودند و در هم باز بود. ذوق‌زده شدم. به یاد سالهای دانشجویی از سردر اصلی عبور کردم و بدون درنگ و تردید به سمت هنرهای زیبا و سپس دانشکده محبوبم ادبیات پیچیدم. کمی با فاصله از مجسمه فردوسی جوانی ایستاده بود. نزدیکش رفتم و سر صحبت را باز کردم. لهجه‌اش داد می‌زد که کرمانشاهی است. دانشجوی ارشد زبان‌شناسی بود و صبح روز بعد جلسه دفاعش بود.

ویترین تجدد ایرانی
عکس قدیمی از نمای جنوبی (زمین چمن سابق) ساختمان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، بالاتر از زمین چمن سابق (نماز جمعه کنونی) و پایین‌تر از پارک و مسجد، مثل قلب پردیس مرکزی دانشگاه است با ساختمانی چشم‌نواز و با ابهت. ساخت این بنا هفت سال به طول انجامیده. پیشنهادش را نخستین‌بار احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه در سال ۱۳۳۸ مطرح کرد و از سال ۱۳۴۲ به همت چهره‌هایی چون حافظ فرمانفرمائیان و سید حسین نصر و عزت‌الله نگهبان و ایرج افشار و محمد تقی دانش‌پژوه کار آن شروع و پیگیری شد. نهایتاً هم در سال ۱۳۵۰ تمام شد و گشایش یافت. قبل از آن کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در کتابخانه فعلی دانشکده ادبیات بود.

در ورودی کتابخانه مرکزی، بعد از در شیشه‌ای روبروی تابلویی که بر آن اسم اهداکنندگان کتاب به کتابخانه مرکزی نوشته شده، از نگهبان سراغ خانم فرزانه را گرفتم، مسئول دفتر استاد رسول جعفریان. بر روی تابلو نام بزرگانی چون محمد مشکوه، حسنعلی غفاری، محمد عبده، کاظم‌زاده ایرانشهر، یحیی مهدوی، سعید نفیسی، عبدالحسین راجی، محمد مصدق، سید محمد علی جمالزاده، محمود حکیمی، منوچهر بزرگمهر، ناصر کاتوزیان و حافظ فرمانفرمائیان در این فهرست به چشم می‌خورد. به سمت در شیشه‌ای سالن جنوبی راهنمایی‌ام کردند. روی میز خانم فرزانه کلی کتاب قدیمی تلنبار شده بود خودم را به او معرفی کردم و گفتم که از طرف ایبنا آمده‌ام و با استاد جعفریان برای بازدید موزه کتابخانه قرار دارم. خانم فرزانه گفت که دکتر الان در اتاق‌شان نیست. به او زنگ زد و بعد از مکالمه به من گفت: دکتر الان در سالن فهرست‌نویسی است، گفتند بیایید اینجا. نشانی سالن فهرست‌نویسی را که داد، دلم نیامد از او نپرسم که ادمین کانال کتابخانه مرکزی شما هستید؟ گفت: نه، چرا؟ گفتم: به خاطر کتابهایی که روی میزتان انباشته شده، این طور حدس زدم. این کانال انصافاً به اندازه یک خبرگزاری فعال است و دوست دارم بدانم چه کسی پشت آن است!

ویترین تجدد ایرانی
سردیس سید حسن تقی‌زاده

راهروهای قدیمی کتابخانه مرکزی، با دکور چوب و شیشه و با سردیس‌هایی از بزرگانی چون سعید نفیسی و محمدعلی جمالزاده، هم به مراجع آرامش می‌دهد، هم احساس احترام و فروتنی را در او پدید می‌آورد و هم انگار او را بر می‌گرداند به هفتاد-هشتاد سال پیش. هر آینه انتظار داری دری باز شود و استاد محمد تقی دانش‌پژوه با زنده‌یاد ایرج افشار بیرون بیایند، سر در کتاب و در حالی که سخت در حال گفت‌وگو با یکدیگر هستند.

دکتر جعفریان را در تالار قدیمی فهرست‌نویسی دیدم، بدون عبا و با عمامه سفید و قبایی به رنگ طوسی. داشت با چند نفر سر و کله می‌زد. سلام کردم. به گرمی از من استقبال کرد. نمی‌دانم به خاطر آورد که چند سال پیش با خانم ابراهیم‌پور برای گفت‌وگو با او به همین‌جا آمدیم یا به خاطر تماس‌های تلفنی و تلگرامی این‌چنین تحویلم گرفت. غیر از من، دو-سه نفر دیگر هم برای بازدید از موزه آمده بودند، گویا از دانشکده علوم پزشکی. به آقای جعفریان گفتم که برای چه کاری آمده‌ام و حرفی را که به خانم فرزانه درباره کانال کتابخانه زده بودم، تکرار کردم. خندید و گفت: اغراق است، به هر حال این کاری است که از دست ما بر می‌آید. بعد هم دست من را گرفت و در دستان آقای توکلی و آقای همتی گذاشت، تا موزه را نشانم دهد. من با آقای توکلی همراه شدم.

ویترین تجدد ایرانی
نمای کلی از موزه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

خوشبختانه یک روز قبل همکارانم خانم گودرزی از گروه مدیریت و خانم احمدی از سرویس عکس و فیلم ایبنا آمده بودند و غیر از تصویربرداری توضیحات اولیه را گرفته بودند. من هم صبح در راه از خانه به ایبنا همه آنها را گوش کرده بودم و می‌دانستم که این موزه به این نیت ساخته شده که ویترین کتابخانه مرکزی باشد و در آن تاریخ کتابخانه حتی قبل از نهایی شدن ساختمانش در سال ۱۳۵۰ دیده می‌شود. آقای توکلی به خانم گودرزی گفته بود: «در این موزه اشیای اهدایی، مدیاهای قدیمی، نسخه‌های خطی، نقشه‌های تاریخی و عکس‌های تاریخی نگهداری و به مخاطبان نمایش داده می‌شود. ایده آن از سال ۱۳۸۸ در ذهن من بود، اما روسای قبلی چندان توجهی به آن نکردند، تا اینکه وقتی سال ۱۳۹۷ دکتر جعفریان به کتابخانه آمد، به ایشان پیشنهاد دادم و او هم استقبال کرد و اینجا را ظرف سه ماه با هزینه ۷۵۰ هزار تومان راه انداختیم. بازدید عموم در صورت درخواست امکان‌پذیر است. مهمانان عموماً روسای کتابخانه‌ها هستند. البته دانشجویان هم اگر بخواهند، فرصت بازدید دارند».

ویترین تجدد ایرانی
کیان توکلی، کتابدار و مسئول موزه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

آقای توکلی در توضیحاتش می‌گوید که همه اشیای حاضر در موزه قبل از آن پخش و پلا بود. قدیمی‌ترین اشیای این موزه نقشه‌های تاریخی هستند که مربوط به قرن هفدهم میلادی است. به گفته آقای همتی همکار آقای توکلی نکته جالب توجه در نقشه‌های قدیمی آن است که به دلیل احترام به کعبه، جای شمال و جنوب را بر عکس می‌گذاشتند.

ویترین تجدد ایرانی
مونیتورها و دستگاه‌های تایپ و تکثیر قدیمی به همراه برگه‌دان‌ها و تصاویر قدیمی

در گوشه سالن موزه مدیاهای قدیمی قرار گرفته‌اند، دستگاه مونیتورینگ صدا و دستگاه نمایش اسلایدشو که دو مدل دارد. همچنین دوربین‌های عکاسی برای تصویربرداری از نسخه‌های قدیمی و اسلایدهای شیشه‌ای که کارکردی مشابه پاورپوینت امروزی داشتند. در موزه چندین مرقع و دست‌نوشته‌های نفیس و با تهذیب و خط خوش به نمایش گذاشته شده است. همچنین عکس‌های تاریخی از دوره ناصرالدین‌شاه و دست‌خط مظفرالدین‌شاه و ناصرالدین‌شاه به چشم می‌خورند. بعد از کاخ گستان، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بزرگترین دارنده عکس‌های تاریخی از دوره قاجار است.

ویترین تجدد ایرانی
دیوار ایرج افشار

اصلی‌ترین گردآورندگان اشیای موزه مرحوم ایرج افشار و دوستان و همکاران او هستند. بی‌دلیل نیست که دیواری از موزه به او اختصاص یافته است. او که از بنیانگذاران کتابخانه و مدیر آن از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ بود. افشار تنها یک موسس یا مدیر کتابخانه نبود، او یکی از بزرگترین کتاب‌دوستان ایران معاصر و از پرکارترین نویسندگان و مصححان عصر جدید است. روی دیوار ایرج افشار، عکس‌هایی از او با دوستانش، یعنی بزرگانی چون منوچهر ستوده، محمدرضا شفیعی کدکنی، عباس زریاب‌خویی، محمد علی جمالزاده، مجتبی مینوی و محمد ابراهیم باستانی پاریزی به چشم می‌خورد. کمی آن سوتر، روی دیوار دیگری از موزه، عکس شخصیت‌های بزرگی مثل بدیع‌الزمان فروزانفر، علی اصغر حکمت، ابراهیم پورداوود، محمد مشکوه، ابراهیم باستانی پاریزی، یحیی مهدوی، حسین محبوبی اردکانی، محمد تقی دانش‌پژوه، محمد قزوینی، مجتبی مینوی، سعید نفیسی و سید حسن تقی‌زاده دیده می‌شود. نام‌هایی که هر یک سهم بسزایی در رشد و شکوفایی دانشگاه تهران و کتابخانه آن داشته‌‎اند. گرایش عمومی این استادان به علوم انسانی و دلبستگی‌شان به ایران و فرهنگ آن، مختصات اصلی کتابخانه و دانشگاه را نمایان می‌سازد، کتابخانه‌ای که اگرچه با مشورت کتابداران آمریکایی و به شیوه کتابخانه‌های آنجا سامان یافته، اما عمیقاً ایرانی و به قول معروف فارسی‌خو است و نشانه‌های فرهنگ ایران از سر تا پای آن می‌بارد.

ویترین تجدد ایرانی
نقشه‌های قدیمی، دوربین لیتوگرافی و تصاویر شماری از نام‌آوران دانشگاه تهران

به گفته آقای توکلی، ۹۵ درصد اشیای موزه متعلق به قبل از انقلاب است. اشیای اهدایی مثل مدال و پلاک، دفاتر یادبود، تابلوهای دکترای افتخاری مثل تابلوی دکترای افتخاری به ارتشبد غلامرضا ازهاری از طرف دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی به علت همکاری میان نیروهای مسلح و دانشگاه تهران، جعبه اوستای اهدایی از طرف انجمن زرتشتیان ایرانی به استاد ابراهیم پورداوود به پاس خدماتش به جامعه زرتشتیان، کارتها و دعوتنامه‌های قدیمی، تمبرهای تاریخی دانشگاه تهران، دعوتنامه جلد چرمی به مناسبت تولد رضاشاه و به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و برخی کتاب‌های قدیمی مثل دیکشنری وبستر، نسخه چاپی قدیمی کتاب عهد عتیق، چند جلد قرآن خطی نفیس، نگاتیوهای شیشه‌ای و مجموعه کتابی به سفارش شمس پهلوی به انتشارات دینوی ایتالیا با موضوعات متنوعی چون وطن من، کفن مسیح، ژولیوس سزار و موسولینی با جلدهای نفیس.

ویترین تجدد ایرانی
شماری از مجلدات نفیس قرآن و تصاویر قدیمی دانشگاه تهران دیده می‌شود

همچنین از دیگر اشیای موزه می‌توان به مهرهای قدیمی، اولین تابلوی آرم دانشگاه بر سر در کتابخانه از جنس چدن، کاشی‌های قدیمی و چند نشریه قدیمی اشاره کرد. البته تالار نشریات در زیرزمین کتابخانه مرکزی است و در آن مجموعه‌های ارزشمند و نفیس و کمیابی از مطبوعات و نشریات قدیمی نگهداری می‌شود.

ویترین تجدد ایرانی
تابلوی نقاشی-خط آیه شریفه «نون، والقلم و ما یسطرون» اثر استاد محمد احصایی (۱۳۵۱)

برگه‌دان‌های مربوط به دنیای آنالوگ و دستگاه‌های تایپ و حروفچینی و کارت‌پستال‌های قدیمی همچنین از اشیای قابل مشاهده در موزه هستند. اما به گفته آقای توکلی شاهکار مجموعه موزه، تابلوی نقاشی- خط آیه شریفه «نون والقلم و مایسطرون» اثر استاد سید محمد احصایی است که درسال ۱۳۵۱ به سفارش کتابخانه تهیه شده. استاد احصایی (متولد ۱۳۱۸) از خوش‌نویسان و نقاشان و طراحان برجسته ایران است که خود در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرده و اکنون آوازه‎‌ای جهانی دارد. عمرش دراز باد. با امید.

ویترین تجدد ایرانی
پکیج گاندی

پکیج گاندی از دیگر اشیای غریب و دیدنی موزه است. جعبه‌ای چوبی شبیه کمدی کوچک که در دارد و روی آن این جمله از گاندی حک شده است: my life is my massage(زندگی من پیام من است). معلوم نیست این پکیج چرا و چطور از اینجا سر در آورده، حدس زده می‌شود این کیت مطالعه توسط کمیته ملی صدمین سالگرد گاندی تهیه و به دانشگاه تهران اهدا شده است. در یکی از طبقات ماکتی از اتاق گاندی دیده می‌شود که در آن نمونه کوچک تخت و چرخ ریسندگی و عینک و سایر وسایل گاندی ساخته و به نمایش گذاشته شده. همچنین تصاویری از گاندی و صدای او روی یک نوار در این کیت نگهداری می‌شود. روی پکیج دفتر یادبودی هست که در آن دست‌خط بسیاری از دانشجویان و اساتیدی که این پکیج را مشاهده کرده‌اند، دیده می‌شود.

ویترین تجدد ایرانی

موزه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به راستی ویترین کتابخانه، بلکه معرف کل دانشگاه تهران است، دانشگاهی که خود بدون تردید ویترین تجدد ایرانی است، با همه خوب و بدی‌هایش. بی‌خود نیست که به قول آقای توکلی در زمان شاه، وقتی مهمانی خارجی می‌آمد، حتماً او را به دانشگاه می‌آوردند و برنامه بازدید از کتابخانه مرکزی داشتند. انگار می‌خواستند به همه نشان بدهند که چگونه به سوی تمدن جدید خیز برداشته‌اند. غافل از اینکه در همین ویترین تجدد ایرانی می‌توان نشانه‌ها و علائم رویارویی با تجدد را نیز مشاهده کرد، تجددی آمرانه و نخبه‌گرا و بی‌توجه به توده‌های کثیر و عمدتاً نابرخوردار. گو اینکه در موزه کمتر نشانی از مردم ایران به چشم می‌خورد و ایران عمدتاً به فرهنگ والای آن و چهره‎‌های نخبگانش فروکاسته شده.

ویترین تجدد ایرانی
کاشی‌های قدیمی ساختمان کتابخانه مرکزی

اجازه بدهید بیش از این تفسیر و تاویل نکنم و کار باستان‌شناسی و تبارشناسی لایه‌های انباشت‌شده فکر و فرهنگ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را به اهل فن واگذارم. از من اگر بپرسید، می‌گویم نه فقط موزه کتابخانه مرکزی یا ساختمان آن، بلکه کل پردیس مرکزی دانشگاه تهران، از سر در ورودی و ساختمان‌های دانشکده‌های هنرهای زیبا و ادبیات و علوم و فنی و حقوق گرفته تا پارک و مسجد و کتابخانه و باشگاه، موزه‌ای زنده و بزرگ است که در آن می‌توان سرنوشت یک صد سال تجدد ایرانی را به عینه مشاهده کرد و سنجید. دم دکتر جعفریان و آقای توکلی و آقای همتی و سایر همکاران‌شان گرم که با این امکانات کم، یک گوشه کار را گرفته‌اند و جلوی از بین رفتن بخشی از میراث و خاطره این سرزمین شده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها