بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: بیستوهفتم آگوست، مقارن با پنجم شهریور، زادروز گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی و از پدیدآورندگان مکتب ایدئالیسم آلمانی است. هگل با فلسفه خود، ملزومات ایدئالیسم مطلق را ایجاد کرد و تاریخگرایی و ایدئالیسم او انقلاب عظیمی در فلسفه اروپا به پدید آورد. از هگل، آثار بسیاری بهجای مانده که از آن جمله است: «متافیزیک»، «مقدمهای بر زیباییشناسی»، «پدیدارشناسی روح»، «عناصر فلسفه حق»، «سیر دیالکتیک در تاریخ فلسفه» و نظایر آن، که از آن میان، «عقل در تاریخ» از مهمترین آثار فلسفی قرن نوزدهم است که به بررسی نقش عقل در سیر تحولات تاریخی میپردازد. این کتاب، که با ترجمه حمید عنایت به فارسی برگردانده شده، نهتنها مقدمهای بر فلسفه تاریخ هگل است، بلکه با افزودن بخش پایانی «گزیدهای درباره ایران»، نگاهی ویژه به جایگاه ایران در نظام تاریخی هگل ارائه میدهد.
هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱)، از تأثیرگذارترین فیلسوفان تاریخ غرب، در کتاب «عقل در تاریخ» که مجموعه بخشی از سخنرانیهای او در دانشگاه برلین است، به تبیین فلسفه تاریخ خود میپردازد. این اثر، که پس از مرگ هگل توسط شاگردانش ویرایش و منتشر شد، مقدمهای بر کتاب گستردهتر «فلسفه تاریخ» او محسوب میشود. هگل در این کتاب، تاریخ را نه بهعنوان مجموعهای از رویدادهای تصادفی، بلکه بهمثابه فرایندی عقلانی و دیالکتیک میبیند که در آن روح جهان (Weltgeist) به سوی آزادی و خودآگاهی پیش میرود. ترجمه حمید عنایت، که در سالهای دهه ۱۳۵۰ شمسی منتشر شد، این اثر را برای مخاطبان فارسیزبان قابل دسترس کرده و با افزودن بخشهایی مانند «گزیدهای درباره ایران»، آن را به متنی مرتبط با تاریخ شرق تبدیل کرده است.
کتاب با مقدمهای فلسفی آغاز میشود و به بررسی مراحل تاریخی میپردازد. هگل تاریخ را بهعنوان تحقق عقل در جهان مادی توصیف میکند که در آن، تضادها (آنتیتز) با تزها برخورد کرده و به سنتزهای جدید منجر میشوند. این دیالکتیک، که هسته فلسفه هگل است، در تاریخ بهشکل پیشرفت از مراحل ابتدایی به مراحل پیشرفتهتر ظاهر میگردد. عقل در نظر هگل، نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه نیرویی فعال است که بهواسطه ملتها و افراد تاریخی عمل میکند. بهباور هگل: «تاریخ جهان صحنهای است که در آن عقل خود را تحقق میبخشد.» این دیدگاه، تاریخ را از حوزه توصیفی به حوزه فلسفی ارتقا میدهد و آن را بخشی از نظام فلسفی بزرگتر هگل میسازد.

کتاب با مقدمهای مفصل آغاز میشود که در آن هگل به تعریف تاریخ و نقش عقل در آن میپردازد. او تاریخ را به سه دسته تقسیم میکند: تاریخ اولیه (که بر پایه روایتهای شفاهی است)، تاریخ تأملی (که توسط مورخان نوشته میشود) و تاریخ فلسفی (که به دنبال الگوهای عقلانی است). هگل تأکید میکند که تاریخ فلسفی، برخلاف دو نوع دیگر، به دنبال کشف قوانین درونی تاریخ است. او مینویسد: «عقل حاکم بر جهان است و بنابراین تاریخ جهان عقلانی است.» این مقدمه، پایهای برای درک دیالکتیک هگلی فراهم میکند که در آن، تاریخ بهعنوان فرآیند خودآگاهی روح توصیف میشود.
روح جهان، مفهومی کلیدی در این بخش، به عنوان نیروی محرکه تاریخ معرفی میشود. این مفهوم نه یک موجود الهی جداگانه، بلکه تجلی عقل مطلق است که از طریق ملتها و تمدنها پیشرفت میکند. هگل این روح را به مراحل کودکی، نوجوانی، میانسالی و پیری تشبیه میکند، که هر مرحله با یک تمدن خاص مرتبط است. این دیدگاه، که گاهی به عنوان ایدئالیسم مطلق شناخته میشود، تاریخ را بهمثابه ابزار تحقق آزادی میبیند. آزادی در نظر هگل، نه آزادی فردی لیبرال، بلکه آزادی عقلانی است که در دولت محقق میشود. بهباور وی: «هدف نهایی تاریخ، تحقق آزادی است.» این مقدمه، که حدود یک سوم کتاب را تشکیل میدهد، خواننده را با ابزارهای مفهومی لازم برای درک بخشهای بعدی آشنا میکند.
هگل در ادامه، به بررسی مراحل تاریخی میپردازد و تاریخ جهان را به چهار مرحله تقسیم میکند: شرق، یونان، روم و جهان ژرمنی. بخش شرق، که شامل چین، هند و ایران است، بهعنوان مرحله کودکی روح جهان توصیف میشود. در این مرحله، آزادی تنها برای یک نفر (پادشاه یا امپراتور) وجود دارد و بقیه تابع هستند. هگل چین را بهمثابه جامعهای ایستا و بدون پیشرفت توصیف میکند که در آن، دولت بر پایه اخلاق خانوادگی استوار است. همچنین هند را با نظام کاستی و تمرکز بر امور متافیزیکی، جامعهای خیالی و بدون تاریخ واقعی میبیند. اما بخش ایران، که هگل آن را امپراتوری پارسی مینامد، نقطه عطفی در این مرحله است. او ایران را اولین امپراتوری واقعی تاریخ میداند که در آن، روح جهان برای اولینبار به آزادی نسبی دست مییابد. هگل مینویسد: «امپراتوری پارسی، نخستین امپراتوری است که در آن اصل آزادی ظاهر میشود.»
هگل در ادامه به یونان میپردازد، که مرحله نوجوانی روح است. در یونان است که آزادی برای برخی (شهروندان آزاد) وجود دارد و زیبایی و هنر شکوفا میشود. اما یونان به دلیل فردگرایی بیش از حد، فرو میپاشد. سپس روم بررسی میشود که مرحله میانسالی، با تمرکز بر قانون و امپراتوری جهانی، اما بدون روح واقعی است. نهایتاً، جهان ژرمنی مطالعه میگردد که مرحله پیری و کمال است و در آن، آزادی برای همه در دولت مدرن محقق میشود. هگل آلمان را نقطه اوج این مرحله میبیند که در آن، پروتستانیسم و دولت پروسی، تحقق عقل هستند. این ساختار، نشاندهنده دیدگاه یوروسنتریک هگل میباشد که اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال، کتاب ارزش خود را در ارائه یک چارچوب دیالکتیکی حفظ کرده است.
یکی از جذابترین بخشهای کتاب، بررسی ابزارهای تاریخ است. هگل معتقد است که روح جهان از طریق افراد بزرگ، مانند اسکندر یا ناپلئون عمل میکند. این افراد که «قهرمانان تاریخ» نامیده میشوند، ناخواسته به پیشرفت روح کمک میکنند. بهباور هگل: «آنها ابزارهای روح جهان هستند و پس از انجام وظیفهشان، کنار گذاشته میشوند.» این دیدگاه، تاریخ را از حوزه فردی به حوزه جمعی ارتقا میدهد و تأثیر آن بر مارکسیسم مشهود است.
«عقل در تاریخ» تأثیر عمیقی بر فلسفه آتی خود بر جای گذارد. مارکس، با وارونه کردن دیالکتیک هگل (از ایدئالیسم به ماتریالیسم)، پایه کمونیسم را بنا نهاد. با این حال، هگل مورد انتقادهایی مانند نژادپرستی (در توصیف آفریقا بهمثابه سرزمینی بدون تاریخ) و یوروسنتریسم قرار گرفته است. در عصر پستمدرن نیز، دیدگاه خطی او به تاریخ مورد چالش قرار دارد.
و اما بخش پایانی کتاب، در ترجمه حمید عنایت، با عنوان «گزیدهای درباره ایران»، یکی از جذابترین اضافات است که بر پایه توصیف هگل از امپراتوری پارسی بنا شده. این بخش به بررسی نقش ایران در تاریخ جهان میپردازد و آن را بهعنوان نقطه آغازین آزادی در شرق توصیف میکند. هگل ایران را متفاوت از چین و هند میبیند و معتقد است که اصل زرتشتی (نور و تاریکی) بهمثابه دیالکتیک اولیه ظاهر میشود. او مینویسد: «در ایران، برای اولینبار، اصل آزادی فردی ظاهر میشود، هرچند هنوز محدود است.» در نگاه هگل، امپراتوری کوروش، با تسامح مذهبی و نظام اداری پیشرفته، به عنوان مدل اولیه دولت مدرن دیده میشود.
عنایت در این گزیده، نقلقولهای هگل را با توضیحات تاریخی غنی میکند و به ارتباط ایران با یونان (جنگهای ایران و یونان) اشاره دارد. هگل شکست ایران از یونان را نه شکست نظامی، بلکه پیشرفت روح جهان میداند که در آن، آزادی شرقی به آزادی یونانی تبدیل میشود. بهباور هگل: «ایران، پلی میان شرق و غرب است».
با این حال، توصیف هگل از ایران گاهی ایدئولوژیک است؛ او آیین زرتشت را بهمثابه مذهبی نورانی ستایش میکند اما آن را مقدماتی میبیند. عنایت در پانوشتها، این دیدگاه را با منابع تاریخی مانند هرودوت مقایسه و به خواننده کمک میکند تا جنبههای مثبت و منفی آن را ببیند. این گزیده، کتاب را از یک متن غربی به متنی مرتبط با شرق تبدیل کرده و نشاندهنده تلاش عنایت برای بومیسازی فلسفه هگل است.
چاپ نخست «عقل در تاریخ» اثر هگل، با ترجمه حمید عنایت در سال ۱۳۷۹ بههمت نشر شفیعی منتشر گردید.
نظرات