به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علیرضا قزوه، شاعر، رمان نویس و رئیس مرکز پاسداشت زبان و ادبیات فارسی سازمان صدا و سیما در ابتدای این نشست که شامگاه یکشنبه ۱۹ مرداد ماه برگزار شد، عنوان کرد: در تأمل بر شخصیت برجسته و ممتاز استاد محمود فرشچیان، هنرمند عاشورایی و صاحبدل، به این باور میرسیم که برخی هنرمندان، نظرکرده اند، یعنی نظر لطف خداوند و عنایت اهل بیت (ع) در وجودشان جاری شده و آثارشان را به مرتبهای از قدس و جمال و مقبولیت رسانده که فراتر از هنر صرف است. فرشچیان بیتردید از زمره این نظرکردگان است.
وی با بیان اینکه یکی از ویژگیهای یک هنرمند بزرگ آن است که آثارش دیده شود، هنر استاد فرشچیان از این منظر، هم در اوج است و هم مردمی؛ هم بلندمرتبه و هم آشنا با دلهاست، افزود: بسیاری از هنرهای مردمی، گرچه با احساسات سخن میگویند، اما فاقد آن جلال، آن خلوص، و آن زیباییاند که در آثار فرشچیان موج میزند. تابلوی «عصر عاشورا» از برجستهترین نمونههای این هنر متعالی و قدسی است؛ اثری که نهفقط دیده شده، بلکه نوعی حضور و نوعی اتصال با حقیقت عاشورا از مرزهای رنگ و خطوط آن عبور کرده و به دلهای عموم راه یافته است.
قزوه عنوان کرد: فرشچیان از لحاظ شخصیتی و اخلاقی نیز انسانی بیهیاهو، بیحاشیه، پاکدل و اهل صفا بود و برای ما، بسیار ارزشمند است که بزرگانما، همچون مرحوم فرشچیان، از اصالت، نجابت، و صفای درون برخوردارند. هنر قدسی امثال وی، علاوه بر آفرینش زیبایی، هویت ما ایرانیها را نیز شکل میدهد. او هرجا که پای ملیت یا دین ما به میان آمده با تمام وجود از آن دفاع کرده است.
سید سلمان صفوی پژوهشگر و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن نیز محمود فرشچیان را نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان دانست و بیان کرد: فرشچیان نماد هنر قدسی معاصر، با در هم تنیدن عشق، ایمان، خلاقیت و خیال معنوی، سفیر بیبدیل و شامخ هنر قدسی ایرانی در گستره گیتی است. آثار وی در طول قرون و اعصار، روح ابنای بشر را از عطر دلانگیز عرفان، عشق و انسانیت سرشار میکنند. آثاری که در بین آنها، تابلوی «عصر عاشورا» تراژیکترین و تابلوی «ضامن آهو» رحمانیترین اثر استاد به شمار میروند. از جمله مشهورترین آثار استاد فرشچیان میتوان به تابلوی «پنجمین روز آفرینش» تجلی گردهمایی مخلوقات آسمانی و زمینی برای ستایش پروردگار یکتا، تابلوی «ابراهیم نبی» به تصویر درآوردن صحنه گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) و شاهکارهای «ستایش»، «آسمان چهارم»، «شام غریبان» و «شمس و مولانا» در تجلی خیال و اندیشه عمیق استاد در وادی حکمت مینوی و عرفان عاشقانه اشاره کرد.
وی تاکید کرد: فرشچیان با طراحی ضریح مطهر امام رضا (ع)، امام حسین (ع)، عبدالعظیم حسنی (ع) و گلدسته های امامزاده صالح (ع) پیوندی عمیق، استوار و بینظیر بین هنر قدسی و تشیع برقرار کرد. هنر قدسی وی به مثابه گشودن پنجره ای به ساحت معنویت و فرهنگ ایران زمین است که هر نقش آن، حکایتی ژرف و سرشار از شور و شوق و جذبه و اشراق در خود نهان دارد.
اصغر مسعودی، رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور نیز بیان کرد: مرحوم فرشچیان یکی از بزرگمردان تاریخ هنر این سرزمین، استاد بیبدیل نگارگری ایرانی است؛ مردی که نهفقط نقاش بود، بلکه روح هنر ایران و فرهنگ عاشورایی را در قالب رنگ و نقش به مخاطبین منتقل میکند. آثار استاد فرشچیان، فراتر از زیبایی بصری، روایتگر حماسه، ایمان و عرفان و آینهای از مفاهیم عرفانی و معنوی هستند. بسیاری از آثار او در خانهها، اماکن مذهبی، دانشگاهها، کتابهای درسی و پوسترهای فرهنگی دیده شدهاند و این گستردگی باعث شده که آثار او در حافظه جمعی مردم ماندگار شود.
رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور همچنین تصریح کرد: آثار فرشچیان نهتنها در ایران، بلکه در موزهها و مجموعههای هنری دنیا نیز مورد توجه قرار گرفتهاند؛ او از سنت نگارگری ایرانی برخاست، اما مرزها را شکست و جهانی شد و آثارش در قلبها و موزههای جهانی جای گرفت. این گستره جهانی باعث شده که آثارش بهعنوان بخشی از میراث هنری بشریت شناخته شوند. او هنرمندی بود که با دل و احساس عمیق انسانی و مذهبی توانست نگارگری را از قاب سنتیاش بیرون بکشد و آن را به سطح جهانی برساند، بی آنکه هویت ایرانیاش از بین برود.
وی تأکید کرد: آثار فرشچیان اعتبارشان را از این میگیرند که هم زیبا هستند و هم پرمعنا؛ هم از دل سنت میآیند و هم نوآورند؛ هم فنیاند و هم عاطفی؛ هم به عمق دل مردم مینشینند و هم در سطح جهانی میدرخشند.
سیدمسعود علویتبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی بیان کرد: نگارگری ایرانی پیش از فرشچیان غالباً به تصویر کشیدن لحظه یا لحظههایی از یک شعر یا داستان بود مثل ملاقات لیلی و مجنون، و مفهوم اصلی و کلی در شعر نهفته بود. بسیار مبرهن است که شعر فارسی یکی از حاملهای اصلی فرهنگ و عرفان ایران زمین است، لیکن نگارگری تا پیش از ظهور استاد فرشچیان معمولاً برای القای تصویری از آن مفهوم کلی در حاشیه کتاب ها به عنوان تزئین و مکمل قرار داشت.
علویتبار افزود: اما با نبوغ و با نوآوریهای بینظیر استاد فرشچیان، نگارگری ایرانی از لحاظ مفاهیم درونی هویتی مستقل پیداکرد و همانند شعر فارسی خود حامل اندیشه و دارای جهانبینی مستقل شد. یعنی در حقیقت نگارگری همراه با شعر در دوران فرشچیان، دو زبان متفاوت برای بیان یک حقیقتاند:
«من یک جانم که صد هزار است تنم
چه جان و چه تن که هر دو هم خویشتنم
خود را به تکلف دگری ساختهام
تا خوش باشد آن دگری را که منم»
عظمی زرین نازیه، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشکدہ خاورشناسی دانشگاہ پنجاب لاهور پاکستان در بخشی از سخنان خود بیان کرد: فرشچیان نه تنها آفتاب درخشان آسمان هنر ایران زمین بود بلکه با فروغ تابناک هنر اصیل خود که از منبعی عرفانی و معنوی سرچشمه میگرفت در جغرافیایی فراملی و خارج از مرزهای کشور ایران هم دیدگان مردم جهان را به خود خیرہ کردہ است. هنرش به آن اوج از بام عروج رسیدہ که من بارها شاهد بودم که آثار او برای میهمانان اعزاز و ویژہ به عنوان هدیهای نفیس و جایزہ و یادبودی ارزشمند اعطا میشد. از جمله مشهورترین آثار او تابلوی ماندگار عصر عاشوراست. این اثر برای تمام دلدادگان حقیقت و آزادگی پذیرفتنی است، چه در ایران چه در پاکستان بلکه در هر جا که نامی از مینیاتور و نامی از آزادگی و شهادت وجود دارد.
وی تصریح کرد: در تاریخ هنر نگارگری تا طلوع قلهای دیگر در آینده هنر، دوران زرین زیست هنری استاد فرشچیان و دوران اثرگذاریهای او در بازههای زمانی بعدتر را باید با نام دورہ فرشچیان نامگذاری کرد.
علی عاتب، نقاش و هنرمند عراقی گفت: برخی انسانها هستند که خداوند عزّ و جلّ اعمالشان را با رحمت و شفاعت دربر میگیرد و فرصتهای بزرگی برای پاداش و ثواب به آنان عطا میکند، فرشچیان، از جمله کسانی بود که خداوند او را مورد لطف ویژه خویش قرار داد تا طراحی پنجره ضریح مبارک آقا امام حسین (ع) را به انجام برساند. علاوه بر این، فرشچیان گنجینههای هنری متعدد و بینظیری از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام از این آثار به نوبه خود جلوهای از زیبایی و شکوه هنر نگارگری ایرانی را به مردم دنیا نشان میدهند؛ آثاری که برای نسلهای امروز و آینده حامل اندیشه، زیبایی و معنویت اند.
سید محمدرضا موسوی صابری، شاعر، استاد دانشگاه از هندوستان در بخشی از سخنان خود گفت: شاهکارهای ماندگار استاد فرشچیان نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان تحسین شدهاند و در موزهها و مجموعههای معتبر نگهداری میشوند؛ آثاری که با آمیزهای از روح عرفان، ذوق شاعرانه و ترکیببندیهای بدیع، جان بیننده را به سیر و سفر در جهان معنا هدایت میکند.
این شاعر هندی با تأکید بر تأثیر فرشچیان بر فضای هنری شیعیان هند بیان کرد: واقعیت آن است که پیش از ظهور آثار فرشچیان، چنین نمونههای برجستهای از نگارگری مذهبی در میان شیعیان این سرزمین کمتر دیده میشد. در امامبارهها یا خانهها، آثار تصویری که بتواند اینگونه عواطف دینی را برانگیزد، بسیار اندک بود و با انتشار و رواج آثار فرشچیان، بهویژه «عصر عاشورا» و «ضامن آهو»، موجی از استقبال و شوق پدید آمد. این آثار نهتنها بر دیوار امامبارهها و مکانهای مقدس، بلکه در خانههای مردم جای گرفت و هر بینندهای را به تأثر واداشت؛ مردم با دیدن این تصاویر، واقعه کربلا یا کرامت امام رضا (ع) را گویی با چشم خویش مشاهده میکردند و امروز نیز این دو اثر همچنان محبوبیت فراوانی دارند و مردم آنها را بهعنوان زینت و تبرک نگه میدارند.
استاد دانشگاه کشمیر هند در پایان تاکید کرد: بیتردید، استاد فرشچیان با این آثار، راهی نو در هنر مذهبی شیعی گشود؛ پس از آن، رفتهرفته علاقهمندان بهویژه جوانان و کودکان، به تصویرگری وقایع کربلا و دیگر رویدادهای مذهبی روی آوردند. هرچند این حرکت هنوز در مراحل آغازین خود است، اما میتوان با اطمینان گفت که جرقه این انقلاب هنری و الهامبخش اصلی آن، محمود فرشچیان بوده و هست و آینده نویدبخش ظهور آثار ماندگاری در این عرصه خواهد بود.
در این برنامه که با بداهه نویسی محسن شعبانی و مسعود ربانی همراه بود شاعران دیگری چون ایرج قنبری، بلرام شکلا، سید تصور مهدی، محمدعلی یوسفی، علی مزمل لاهوری، سید مهدی بنیهاشمی لنگرودی، نغمه مستشار نظامی، نجمه بنائیان بروجنی، نگین نقیبی، میترا ملکمحمدی، آسیه مرادی، فاطمه ناظری، فاطمه نانیزاد، سیده بلقیس فاطمه حسینی، زهرا پرویزی و صبا فیروزی در پاسداشت شادروان محمود فرشچیان به قرائت شعر پرداختند.
برخی از اشعار قرائت شده در این محفل را با هم می خوانیم:
علیرضا قزوه
خط یاقوتی و هر روز گران خواهی شد
مینیاتور غم فرشچیان خواهی شد
بر سر سفره ارباب کرامت بنشین
که نمکگیر همین لقمه نان خواهی شد
مثل یک چشمه به دریای عطش خواهی ریخت
مثل یک رود سراسیمه روان خواهی شد
جلوه و جمعیت باغ رهین هرس است
تیغ اگر سر ببرد از تو جوان خواهی شد
روی زیبای تو چون ماه شب چارده است
چلچراغ شب این لاله ستان خواهی شد
از بیابان عطش تشنه گذر خواهی کرد
خضر خواهی شد و بی نام و نشان خواهی شد
معجز موسوی ار دست نگیرد از تو
در هنر آلت دست دگران خواهی شد
آخرین وادی پیداشدگان گمشدگیست
مثل آیینه در آیینه نهان خواهی شد
چون شب قدر چراغ رمضان باش و بسوز
یک سحر تابلوی فرشچیان خواهی شد
غلامرضا کافی
ای نقش و نگار روح در بال و پَرت
طاووس هزار جلوه باغ ِهنرت
ای اوج و کمال ِمینیاتور از تو
خوش باد به اوج آسمانها سفرت
پروانه نجاتی
قلم در دست او چون گیسوی دلدار می رقصد
غرور رنگ و روغن خیس عطر یار میرقصد
در این دنیای پر نقش و نگار، این باغ غرق گل
خیال شاخهها با ساز بال سار میرقصد
چه طوفانیست در این تابلو، این عصر خونافشان
که شعر محتشم از موج خون سرشار میرقصد
برای ضامن آهو شدن دستان این نقاش
به شوق آشنایی در دل شنزار میرقصد
تماشاخانهی روح است این قاب سراپا نقش
که جان مانند پیچک بر سر دیوار میرقصد
نسیم مینیاتور، چشم مست آهوی وحشی
به قصد سرکشی در لحظه دیدار میرقصد
چه رمز و رازها جاریست در مقیاس محدودش
جهان در باور نقاش شیرینکار میرقصد
رسول شریفی
در کار هنر نیست کسی همتایت
ای عمر تو رفته با قلم موهایت
دنیای خیال را تجلی دادی
از گریه پر است عصر عاشورایت
احمد رفیعی وردنجانی
گفتند: که از خامه جانبخش تو جان رفت
تا عرش در این واقعه از سینه فغان رفت
پیغمبرِ اعجاز سُرایِ قلم و رنگ
با رفتنت از جسم هنر تاب و توان رفت
اعجازگر آن سان که ز سیرِ هنرت دل
از بوم تو تا خلوتِ اسرارِ نهان رفت
از واقعهها طرحِ شگفتانه کشیدی
آنگونه شگفتانه که هوش از سرِمان رفت
گفتند بزرگی و شکوه هنرت را
هر جای جهان نام بلندت به زبان رفت
از فرش، قلم، طرحِ غم انداخته تا عرش
وقتی خبر آمدبه جهان: فرشچیان رفت
فاطمه عارف نژاد
ای بغض فروخورده! بیا اشک روان شو
ای چشم! تو هم چشمهای از این جریان شو
بیرون بزن از خیمه و با گریه درآمیز
همروضهٔ عصر دهمِ فرشچیان شو
هی سینه بزن، سینه بزن، سینه بزن، هی
دمّام به دمّام، سراپا هیجان شو
تو جامع اضداد، تو آهی و تو فریاد
غمدیده و دلشاد، هم این باش و هم آن شو
سرسبز جوانه بزن از جای تبرها
لبخند به لب آور و با زخم جوان شو
تا خانهٔ خورشید ببر قافلهها را
در شب، شب تاریک زمین، ماهنشان شو
صیقل بده حرفی که به دل داشتهای را
با خطبهٔ شمشیر جلاخورده بیان شو
خون باش درون رگ خشکیدهٔ تاریخ
در سینهٔ آزادهترینها ضربان شو
ای کوه که قسمت شده دلسوخته باشی
آماده دوران جدید فوران شو
سید مسعود علویتبار
دانند چو قدر اهل هنر فرشچیان را
چون تاج گذارند به سر فرشچیان را
این جلوه مینیاتوری آنقدر زلال است
در آینه دادند گذر فرشچیان را
بر صفحهای از روز دهم اشک! قلم زد!
تا زنده کند نام اثر فرشچیان را
آورده به یاد از کرم ضامن آهو
آهو بچه هنگام خطر فرشچیان را
در خلوت شبهای هنر ماه و ستاره
گویند دعا شام و سحر فرشچیان را
باید که قیامت بشود تا قلم صنع
تصویر کند بار دگر فرشچیان را
رنگ از پی رنگ است ولی رنگ خدا هست
آن رنگ که آید ز هنر فرشچیان را
سید حکیم بینش (افغانستان)
گفتم بکشم دشت پر از زیبایی
یک دشت پر از لاله، گل صحرایی
استاد مرا گفت در این عصر عظیم
چیزی دگر است کار عاشورایی
گفتم که بگو شمهای از زیبایی
از چشمۀ روشن پر از دانایی
بر پرده اشاره کرد با چشمش به
تصویر بلیغ شعر عاشورایی
نجمه پورملکی
ای مرگ تو از نقش و نگارت هنری تر
امضای تو در گوشهی کارت هنریتر
تلفیق شده ضامن آهوی تو با عصر
با صاحب این ماه قرارت هنریتر
بر روی ضریحِ حرم یار نوشته
طراح بهاری و بهارت هنریتر
یک عمر زبان هنر و مذهب مایی
فریاد سکوتی و وقارت هنریتر
از هرچه به جز عشق خدا دست کشیدی!
ای مرد هنر بوده نثارت هنریتر
یک رود چه دارد ز خودش جز غمِ رفتن
زایندهتر از رودی و بارت هنریتر
از مشرب این عشق به خورشید رسیدی
بر شاخه، تَرَکهای انارت هنریتر
از لالهی عباسی و اسلیمی و تهذیب
از فرشچیانی و تبارت هنریتر
مانند همان قصه پیراهن یوسف
از منتظرانی و شعارت هنریتر
در نصفِ جهان بدرقه کردیم تو را لیک
در سینه ما بوده مزارت هنریتر
در خانه ما یک اثر از فرشچیان نیست
ای کاش بمانیم کنارت هنریتر
فرزانه قربانی
هر جا درختی میکشیدی سایه ساری داشت
تصویر کوه استوارت آبشاری داشت
مدیون اعجاز قلمموی تو بود آری
دیوار اگر بر سینهاش نقش و نگاری داشت
دنیای چشمانت که پر بود از خیال رنگ
دائم برای بومها طرحی بهاری داشت
در عصر عاشورایِ تو خود را نمایش داد
داغ عظیمی که بنای سوگواری داشت
در نقشها آواز را ترسیم میکردی
باغ نگارستان تو صدها قناری داشت
باریده در پای ضریح حضرت سلطان
چشم قلممویت فراوان اشک جاری داشت
سید کبری حسینی بلخی (افغانستان)
ذوالجناحی که چنین کاکلش افشان شده است
خاطر عالم از این رعشه پریشان شده است
کِلک تصویر خیالش چه نوشته؟ که در آن
غم یک ظهرِ پر از حادثه پنهان شده است
هفت اقلیم عزا ریخته در یک تصویر
محشر رنگ به پا خواسته؛ توفان شده است
چه برون دادهای از صفحهی جانت استاد!
درد و اندوه دوصد قرن نمایان شده است
قصهی ظهر پر از واهمهی عاشورا
از فروغ هنر ناب چه تابان شده است!
ذوالجناح آمده و اهل حرم در غوغاست
زینب امّا نگران عازم میدان شده است
نخلها خم شده؛ از گوشهی میدان پیداست
خواهری وارد گودال بیابان شده است
او که بر اسب پدر قامتش آویخته است
مرگ را بعد پدر دست به دامان شده است
ناصر دوستی
با نشان طلاییِ اُسکار، بود فخر جهانِ نقّاشی
بود نخل طلاییاش در دست، مرد صاحب نشان نقّاشی
صاحب برترین نشان هنر، تک نه نصف جهان تمام جهان
سکّه را زد به نام «فرشچیان» آنکه شد دلسِتان نقّاشی
ماه بود و ستارهها یک عمر، در طواف مدار او بودند
پهنه بیکران روشنی و بوم او کهکشان نقّاشی
پَرِ پرواز او قلم مویش، پَر کشید و پُر از پَرنده شد و
پَرنیان پوش در خیالش زد، پَرسه در آسمان نقّاشی
با همان جلوه «عصر عاشورا»، روی بوم دلش چنین شد قاب
بود اعجازی از قلم مویش، روضهای با زبانِ نقّاشی
بیبدل قاب «عصر عاشورا» بیبدل قاب «ضامن آهو»
بیبدل قاب حضرت مولا، چهرهی جاودان نقّاشی
وقت طراحی ضریح دو نور، دل و جانش پُر از شراره و شور
زد چنان طرح با دوچشم نمور، پدر آستانِ نقّاشی
با قلم مو دوباره «فرشچیان»، روی بومش چه طرح نابی زد!
قفل وا شد ز کارها و گرفت، باز رونق دُکان نقّاشی
بیبدل بود افتخاراتش، مانده چشم جهان همه ماتش.
بود لبریز از هُنر ذاتش، رفت آن قهرمان نقّاشی!!
هرگز او از نفس نمیاُفتد، هرگز او در خزان نمیپوسد
نه بهار هنر نمیمیرد، آن گُل بیخزان نقّاشی
ریخت آنکه جوانی خود را، لحظهلحظه به پای این هنرش
بود آنکه عصای دست هنر، بود پیرِ جوانِ نقّاشی
آخرین شب نوار قلبش داشت، آه! امواجی از خلیج و خزر؛
داشت روح هنر به قاب سرش، عکسِ رنگینکمانِ نقّاشی
نام این چیرهدست مینیاتوریست، میدرخشد در آسمان هنر
خلق کرد این اَبَر ستاره نقش، این همه داستان نقّاشی
نظر شما