سه‌شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴
نوشتن بیشتر کار است تا الهام

این روزها روز تولد ای‌.بی. واست نویسنده مشهور ادبیات کودک و مقاله‌نویس برجسته آمریکایی است که به همین مناسبت توصیه‌هایی برای نویسنده‌های جوان بر اساس نوشته‌های این نویسنده آمریکایی ارائه شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت‌هاب، ای. بی. وایت، نویسنده دوست‌داشتنی ادبیات کودک و مقاله‌نویس برجسته آمریکایی، در یازدهم جولای ۱۸۹۹ چشم به جهان گشود. وایت به خاطر نثر ساده، روشن و شاعرانه‌اش تحسین می‌شود. او قادر بود با کلمات ساده احساسات عمیقی را منتقل کند و داستان‌هایی بنویسد که هم کودکان و هم بزرگسالان را جذب می‌کرد. از مشهورترین آثار وایت می‌توان به استوارت کوچولو اشاره کرد که به زبان‌های زنده ترجمه شده است. در ایام تولد این نویسنده مجله ادبی لیت‌هاپ با استناد به مصاحبه‌های منتشر شده از وایت در مجلات ادبی و رسانه‌ها، مروری بر اندیشه‌ها، توصیه‌ها و جهان‌بینی او درباره نوشتن، الهام، و مسئولیت نویسنده داشته است.

درباره اهمیت غریزه نویسنده و گذر زمان

وقتی نوشتن «وب شارلوت» را تمام کردم، آن را کنار گذاشتم چون احساس می‌کردم چیزی درست نیست. نوشتن این داستان دو سال طول کشید، با کارهایی پراکنده، اما عجله‌ای نداشتم. یک سال دیگر هم صرف بازنویسی‌اش کردم و سالی بود که ارزشش را داشت. اگر چیزی بنویسم و درباره‌اش تردید داشته باشم، آن را کنار می‌گذارم. گذر زمان کمک می‌کند تا آن را بهتر ارزیابی کنم.

درباره صفحه سفید

برای من، صفحه‌ی سفید هیجان‌انگیزترین چیز دنیاست—حتی زیباتر از ابر نقره‌ای یا واگن قرمز. همه امیدها و ترس‌ها در آن نهفته است.

درباره نوشتن برای کودکان

هر کسی که برای کودکان از بالا به پایین می‌نویسد وقتش را تلف می‌کند. باید به آن‌ها رو به بالا نوشت. آنها باهوش‌ترین، حساس‌ترین، مشتاق‌ترین و صادق‌ترین خوانندگان زمین هستند.

درباره سبک نوشتاری

در مورد برخی نویسندگان، سبک نه‌تنها روح بلکه هویتشان را آشکار می‌کند، همان‌طور که اثر انگشت چنین می‌کند.

درباره وضوح در نوشتن

من همیشه سعی می‌کنم واضح بنویسم، چون برای خواننده احترام قائلم. اگر قرار است او زحمت خواندن را بکشد، کمترین کاری که می‌توانم بکنم این است که گفته‌ام را به واضح‌ترین شکل بیان کنم.

وقتی در نوشتن گیر می‌افتید

همه کتاب‌ها سخت نوشته می‌شوند، هیچ کتابی بی‌زحمت نیست. اگر در حال حاضر با کتابی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، باید بپرسید: «آیا واقعاً به این شخصیت‌ها یا موضوع اهمیت می‌دهم؟» اگر بله، ادامه بدهید. اگر نه، سراغ چیز دیگری بروید.

درباره ویرایش خود

داشتن توانایی ارزیابی منصفانه‌ی نوشته‌های خودتان، ابزار مهمی است. برخی نویسندگان آن را دارند، برخی ندارند.

درباره تعلل

تعلل برای نویسنده طبیعی است. او مانند موج‌سواری است که منتظر موج مناسب می‌ماند. من هم منتظر نوعی جوشش درونی می‌مانم قبل از اینکه چیزی را روی کاغذ بیاورم.

درباره الهام

نویسندگی عمدتاً کار است، نه الهام. مثل کار مکانیک که نمی‌تواند بگوید تا الهام نگرفته، ماشینتان را تعمیر نمی‌کند.

درباره رویا

استوارت لیتل در خواب به سراغم آمد، با کلاه، عصا، و رفتارش. او تنها شخصیت خیالی‌ام بود که خوابم را آشفته کرد. حس می‌کردم نمی‌توانم تغییرش دهم.

درباره مسئولیت نویسنده

نویسنده باید به آنچه قلبش را می‌لرزاند توجه کند. وظیفه‌اش این است که خوب باشد، نه بد؛ صادق باشد، نه دروغگو؛ زنده باشد، نه کسالت‌بار؛ دقیق باشد، نه پر از خطا. او باید به زندگی شکل دهد.

درباره نقش نویسنده

نویسنده باید جامعه‌اش را تفسیر و منعکس کند، الهام‌بخش و چالش‌برانگیز باشد. برخی نویسندگان امروز فقط خشمگین‌اند. خشم خوب است، ولی باید حس تناسب و شوخ‌طبعی را هم حفظ کرد. نویسنده باید زنگ خطر را به صدا درآورد. محیط زیست در حال فروپاشی است.

درباره امید

تا وقتی یک انسان درستکار یا زن دلسوزی وجود داشته باشد، امید هست. جامعه ممکن است آشفته باشد، اما انسان کنجکاوی، سرسختی، و نبوغی دارد که شاید همان‌ها بتوانند راه نجات را بیابند. کلاهت را بچسب. به امیدت چنگ بزن. و ساعت را کوک کن، برای فردا.

و در نهایت، درباره اینکه چه می‌خواهد بگوید

نوشتن برایم گفت‌وگوی درونی است، مثل حرف زدن با خودم هنگام اصلاح صورت. همه آنچه می‌خواهم در کتاب‌هایم بگویم این است که عاشق دنیایم هستم. اگر خوب بگردید پیدا خواهید کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها