زهره نیلی- سرویس کودک و نوجوان- خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - جایزه هانس کریستین اندرسن هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده یا تصویرگر داده میشود. تاکنون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسنزاده، محمدرضا یوسفی و محمدهادی محمدی در بخش نویسندگی و نسرین خسروی، محمدعلی بنیاسدی و پژمان رحیمیزاده دربخش تصویرگری نامزد دریافت این جایزه که آن را نوبل کوچک میدانند شدهاند اما تنها فرشید مثقالی، تصویرگر برجسته ایرانی توانسته این جایزه را از آن خود کند.
چرا نویسندگان ایرانی نتوانستهاند برنده جایزه اندرسن باشند؟ اصلاً چرا ادبیات کودک و نوجوان ما نتوانسته توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن یا برگردانهای ضعیف آثار نویسندههای ایرانی برمیگردد؟ علت این مساله را باید در ضعف تالیف جستوجو کرد یا عوامل دیگر بر آن تاثیر میگذارند؟ این پرسشی است که خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قالب گفتوگو با نویسندگان، تصویرگران و ناشران کتاب کودک و نوجوان به آن پرداخته است.
سحر ترهنده، عضو هیئت مدیره شورای کتاب کودک و داور بینالمللی جایزههایی چون براتیسلاوا و اندرسن بوده است. او در گفتوگو با ایبنا و در پاسخ به اینکه چرا ادبیات کودک و نوجوان ما جهانی نشده میگوید: این سؤال پیچیدهتر از آن است که پاسخش را فقط در سطح ادبیات جستوجو کنیم. موضوع، به ساختار نشر، ترجمه، سیاستهای فرهنگی و حتی جایگاه ایران در نظام بینالملل هم مربوط میشود. یکی از دلایل مهم جهانینشدن ادبیات کودک ایران، نبود عضویت در کنوانسیون برن برای کپیرایت است. این عدم عضویت باعث میشود ناشران خارجی، مترجمان بینالمللی و آژانسهای ادبی هیچ پشتوانه حقوقی مشخصی برای کار با آثار ایرانی نداشته باشند. اگر ناشری بخواهد کتابی از ایران منتشر کند، نمیتواند مطمئن باشد که حقوق معنوی آن اثر رعایت شده یا نویسنده واقعاً صاحب امتیاز آن است. این بیاعتمادی، مانعی جدی بر سر راه ورود آثار ایرانی به بازار جهانی است.
به گفته مدیر کتابهای طوطی، واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی، عضویت در کنوانسیون کپیرایت شرط لازم است، نه کافی؛ اما بیتردید گام نخست و بنیادی برای اعتمادسازی به شمار میآید. وقتی این اعتماد حقوقی شکل بگیرد، میتوانیم به سراغ مراحل بعدی برویم: معرفی درست آثار، بازاریابی بینالمللی، همکاری با آژانسهای ادبی، حضور مؤثر در نمایشگاههای جهانی، و البته ارتقای کیفیت فنی و محتوایی آثار.
ادبیات کودک تنها با قلم نویسنده جهانی نمیشود
سحر ترهنده براین باور است: ادبیات کودک، تنها با قلم نویسنده جهانی نمیشود. برای این کار به یک زنجیره حرفهای نیاز داریم: نویسنده آشنا با فضای جهانی، تصویرگر ماهر، ویراستار خلاق، آژانس ادبی متخصص و ناشر بینالمللی. این زنجیره در ایران یا شکل نگرفته یا بسیار محدود و پراکنده است.
به گفته مترجم «هیولای رنگها» باید روی محتوای آثار نیز کار شود. بسیاری از نویسندگان ما کودک و نوجوانی خودشان را مینویسند، نه کودک امروز جهان را. جهانیشدن یعنی توجه به دغدغههای جهانی مانند محیط زیست، تنوع فرهنگی، مهاجرت، خانوادههای چندفرهنگی، رشد فردی، هویت جنسی و… موضوعاتی که ذهن مخاطب جهانی را درگیر کردهاند، اما در ادبیات کودک ایران هنوز کمتر به آنها پرداخته شده است. از سوی دیگر، حضور فعال در نمایشگاهها و همایشهای بینالمللی، چه از سوی نویسنده و تصویرگر و ناشر و چه از سوی نهادهای دولتی، حیاتی است. بدون دیدهشدن در این فضاها، هیچ اثر و قلمی جهانی نمیشود.
نحوه رویاروشدن با محدودیتها مهم است
ترهنده به گستره محدود زبان فارسی اشاره و بیان میکند: اگر بخواهیم واقعبین باشیم، باید بپذیریم که زبان فارسی، برخلاف زبانهایی مثل انگلیسی، اسپانیایی یا حتی چینی، دایره مخاطبان بینالمللی محدودی دارد. به همین دلیل، ما به شدت به ترجمه و دیدهشدن در فضای جهانی نیازمندیم. حتی اگر کتابی بسیار باکیفیت باشد، در نبود مترجم خوب، ناشر بینالمللی یا برنامه بازاریابی مؤثر، شانسی برای ورود به بازار جهانی نخواهد داشت.
به گفته این پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، زبانهایی مانند سوئدی یا نروژی هم زبانهای رایج جهانی نیستند، اما تفاوت در نحوه مواجهه با این محدودیت است. کشورهایی مانند سوئد، ایسلند، فنلاند، لهستان، کرهجنوبی و اخیراً چین، اقدامات کلیدیای برای جهانیکردن ادبیات کودک خود انجام دادهاند که یکی از آنها، سرمایهگذاری دولتی در ترجمه است. برای مثال، دولت سوئد بودجهای سالانه برای ترجمه آثار برگزیده ادبیات کودک به زبانهایی چون انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی و چینی اختصاص میدهد—بدون نگاه ایدئولوژیک. در نتیجه، آثار باکیفیت راحتتر به بازار جهانی راه پیدا میکنند.
«گرنت»، طرحی که بینتیجه ماند
سحر ترهنده به ضرورت وجود ترجمه معکوس اشاره و بیان میکند. با وجود محدودیت زبان فارسی، کتابهای خوب ما باید ترجمه و به بازار جهانی معرفی شوند و این وظیفه مهم بیشتر از آنکه برعهده ناشران باشد، جزو مسئولیتها و وظایف فرهنگی دولت است. برای نمونه، طرح «گرنت» که چند سال پیش از سوی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد راهاندازی شده، در اصل ایدهای درست و مثبت است. این طرح با هدف حمایت مالی از ترجمه و انتشار آثار ایرانی برای ناشران خارجی طراحی شده تا امکان ورود کتابهای ایرانی به بازار جهانی را افزایش دهد. اما مشکل، نه در ایده، بلکه در نحوه اجراست.
به گفته مترجم «چشمهایت را ببند» در کشور ما بهدلیل تحریمهای بانکی، پرداخت هزینه به ناشران خارجی با تأخیر، واسطه یا مشکلات حقوقی همراه است. در مواردی، ناشران خارجی گزارش دادهاند که پرداختها یا بسیار دیر انجام شده یا کامل نبوده است. در فضای حرفهای نشر، زمان و شفافیت مالی بسیار مهماند، و این بینظمیها اعتماد طرف خارجی را از بین میبرد. برنامههایی مانند گرنت باید با بودجه مشخص، مدیریت حرفهای و ثبات بلندمدت اجرا شوند، نه اینکه با تغییر دولت یا مدیران فرهنگی متوقف یا دچار نوسان شوند.
ایجاد و تقویت آژانسهای ادبی
در کشورهایی چون کرهجنوبی یا هلند، آژانسهای ادبی فعالی وجود دارند که بهصورت حرفهای در نمایشگاههایی چون بولونیا، فرانکفورت، پکن و لندن حضور دارند و مأموریت اصلی آنها معرفی و فروش حقوق ترجمه آثار ادبیات کودک است. در ایران، تعداد آژانسهای ادبی بینالمللی از انگشتان یک دست فراتر نمیرود. همان تعداد اندک نیز پراکنده، بدون حمایت حقوقی یا اقتصادی و بدون حضور مستمر و قدرتمند در صحنه جهانی هستند.
نظر شما