سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - تبسم کشاورز: در ادامه مسیر پرثمر نویسنده و پژوهشگر حوزه سینما و تئاتر، «رسول نظرزاده» که پیش از این با آثاری چون «تنپوشی از آیینه»، «بازتابهای شرقی فیلمهای علی حاتمی»، «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران»، «ساختار گفتمانی در فیلمهای سینمای ایران» و… شناخته میشود، اینبار به سراغ یکی از چهرههای بحثبرانگیز و چندوجهی ادبیات و سینمای ایران، «ابراهیم گلستان» رفته است. سیزدهمین کتاب او با عنوان «داستانها و فیلمهای ابراهیم گلستان» نگاهی تحلیلی و نقادانه به داستانها و فیلمهای گلستان دارد؛ تحلیلی که هم به متن وفادار است و هم در افقهای فرامتنی گسترده میشود. ایبنا درباره این کتاب تازه و روند شکلگیری آن، گفتوگویی با «نظرزاده» انجام داده که در ادامه میخوانید.
چه عاملی شما را به سوی نوشتن این کتاب دربارهی ابراهیم گلستان سوق داد؟ آیا رابطهای شخصی یا ذهنی با آثار او داشتید؟
هیچ رابطه شخصی یا دوستی دور و نزدیکی با مولف نداشتم. جای بررسی و تحلیل داستانها و فیلمهای ابراهیم گلستان بعد از فوت ایشان حس میشد به همین دلیل فارغ از کاریزما، نفوذ و شخصیت مولف، با نگاه به آثارش، تصمیم گرفتم آنها را مورد بررسی قرار دهم و با فاصلهای معقول و به دور از جوسازیهای رایج به آنها نگاه کنم.
از نظر شما، دشوارترین بخش پژوهش در مورد ابراهیم گلستان چه بود؟ با چه چالشهایی مواجه شدید؟
حقیقتاً سختترین کار پیدا کردن داستانهایی از گلستان در نشریههای گوناگون بود که به صورت کتاب چاپ نشده بودند. در این جستوجوها با داستانهای بلند و مهمی مواجه شدم که امکان نشر آنها در کتابی تازه وجود دارد و بخشهای ناگفتهای از زندگی و فضای آثار این نویسنده را نشان میدهد.
گلستان شخصیتی چندوجهی دارد؛ چطور موفق شدید میان گلستان، فیلمساز و داستاننویس تعادل برقرار کنید؟
داستانهای گلستان به شدت حالت تصویری و سینمایی و فیلمهای او به ویژه در گفتوگو نویسی و گفتار متن، جنبههای ادبی دارند. در کل با کنار هم قرار دادن وقایع آنها میتوان برخی داستانها را به صورت یک فیلمنامه یا یک فیلم دید یا برخی فصلهای فیلمها را همچون شعری تصویری، تجسم کرد؛ بنابراین به راحتی میتوان میان آنها پل زد و تعادل برقرارکرد.
آیا در تحلیلهای خود به روش یا مکتب خاصی در نقد ادبی یا سینمایی تکیه کردید؟ مثلاً نشانهشناسی، روایتشناسی یا نقد ایدئولوژیک؟
بررسی آثار گلستان از داستانها تا فیلمها که همه در این کتاب به صورت یک متن در نظر گرفته شدند به گونهای است که بتوان از زاویههای گوناگون و تازه با آنها روبرو شد. این کتاب در دو بخش خوانش درون متنی و خوانش فرامتنی به بررسی آثار میپردازد. یعنی در خوانش درون متنی، از بررسی ساختاری، بررسی تصاویر نمایهای و نمادین، بررسی نشانه شناسانه، بررسی مایهها و مضمونها، بررسی زنان، بررسی تطبیقی در داستانها و فیلمها استفاده شده است. در خوانش فرامتن هم بررسی اخلاق در آثار گلستان، بررسی مفهوم دیگری و نقد زیستمحیطی آثار گلستان تا تاثیر او بر فیلمسازان دیگر مورد کاوش قرار گرفته است. در کل میتوان گفت رویکرد پدیدارشناسانه در تحلیلها مدنظر من بود.
در مسیر تحلیل، آیا با تناقضهایی در شخصیت یا آثار گلستان مواجه شدید؟ اگر بله، چگونه آنها را در متن کتاب بازنمایی کردید؟
در این کتاب سرفصلی به عنوان بررسی «تناقضها» در شخصیتهای آثار گلستان وجود دارد. او شخصیتهایی چند وجهی با تردیدهای بزرگ در مسائل سیاسی و اجتماعی و خانوادگی خلق کرده که از دل پرسشهای عمیق و تناقضهای فکری او سر بر آوردهاند. در اغلب داستانها و فیلمهای او این تناقضها و بحرانها به چشم میخورند که گاه شخصیتها بر آنها فایق و گاه در دل تیرگی رها میشوند. نگاه آثار او به موضوعهایی همچون گذشتهگرایی، استعمار، غربگرایی، کارگران، بحران زن و مرد، چپگرایی، مذهب، فاصلهی میان ایده و شعار تا عمل و… همواره با تناقضها و پیچیدگیهای خاص روبرو هستند. روی هم رفته آثار گلستان نگاهی پیشرو و رو به توسعه و آینده دارند و از حرفها و رفتارهای واپسگرا اما به ظاهر موجه و خوش آب و رنگ، گریزان هستند.
به نظر شما آیا گلستان را میتوان روشنفکری کلاسیک و منزوی دانست، یا کسی که همواره در گفتوگو با جامعهی زمانهاش بود؟
در پنجاه سال اول زندگیاش، گلستان نویسنده و روشنفکری فعال، زنده و در ارتباط با وقایع تاریخی و سیاسی اجتماعی اطرافش است. پس از مهاجرتش از دهه پنجاه به بعد او کمکم به فردی منزوی و به دور از ارتباطهای زنده و تاثیرگذار تبدیل میشود و در این دوره بیشتر به مصاحبه و گفتوگو روی میآورد تا خلق آثاری ماندگار.
آیا پروژههای مشابهی برای دیگر چهرههای ادبی یا سینمایی در ذهن دارید؟
کتابی درباره بررسی اساطیر و افسانهها در آیینها و نمایشهای ایرانی و مجموعه مقالات نظری در زمینه سینما را دارم که هنوز برایش ناشری پیدا نکردهام. همچنین مجموعه داستانهای کوتاه و بلندم که امیدوارم در این اوضاع نابسامان، زمان مناسبی برای نشرشان پیدا شود.
در پایان، اگر خود «ابراهیم گلستان» کتاب شما را میخواند، فکر میکنید چه واکنشی نشان میداد؟
رویکرد پژوهشی این کتاب، رو به خواننده است و مولف در آن، خود نیز به صورت یک مخاطب در میآید؛ از این نظر دیگر نظر و نگاه او حرف و مرجع نهایی نخواهد بود و چرخهی تاویل و تحلیل همواره باز خواهد ماند. بنابراین با رویکردهای نظری و تئوریهای دیگری همچنان میتوان آثار او را بررسی کرد و ناگفتههای تازهای در آنها یافت.
نظر شما