دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۵
حفظ اصالت ادبیات لری در گذر زمان/ شعر حماسی «دایه‌دایه» چگونه جریان‌ساز شد؟

لرستان - نویسنده و پژوهشگر لرستانی معتقد است که استقلال ادبیات لری از ادبیات اطراف خود، مهمترین ویژگی ادبیات بومی لرستان و زبان لری از بکرترین زبان‌های جغرافیای فرهنگی ایران است که در گذر زمان اصالت خود را از دست نداد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): عزت‌اله چنگایی، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و پیشکسوت رسانه لرستان است. او بیش از نیم‌قرن در عرصه شعر، ترانه‌سرایی و رسانه در لرستان فعالیت دارد.

چنگایی معتقد است زبان لری از بکرترین و دست نخورده‌ترین زبان‌های جغرافیای فرهنگی ایران است که توانسته تا امروز اصالت خود را حفظ کند.

این فرهنگ‌پژوه لرستانی معتقد است که دایره وسیع ادبیات لری که در همه زاویه‌های زندگی این مردم جاری است، توانسته در طول زمان خود را تا حدی از آسیب‌ها حفظ کند و کمتر حتی از ادبیات مناطق همجوار تاثیر بپذیرد.

با چنگایی درباره ویژگی‌های ادبیات لری به گفت‌وگو پرداختیم.

در مورد ویژگی‌های زبانی، سبکی و روایت‌گری در ادبیات بومی لرستان بگویید؟

برخی ابیات ترانه‌ها، اشعار شاعران لر و لک، حکایت‌ها و تمثیل‌ها، خاص لرستان است و در میان آنها می‌توان در زمینه‌های تربیتی، تحکیم خانواده، سبک زندگی ایرانی و اسلامی پرهیز از اسراف و تبذیر نمونه‌های محکم و زیبا پیدا کرد. برای مثال حتی در اغلب ترانه‌های عاشقانه قدیمی لری، سرایندگان گریزی به نصیحت و سبک زندگی اسلامی ایرانی داشته‌اند.

برای مثال در ترانه‌ای به نام «بیا بختم» که بنده از حدود ۵۵ سال قبل از زبان خوانندگان محلی شنیده‌ام و مضمونی کاملاً عاشقانه دارد در وسط ترانه این بیت‌ها گنجانده شده:
خدایی که سبب سازه
مخالف وا حرص و آزه

و در ادامه با ذکر این نکته که در رزق و روزی خداوند برای بندگان باز است، شنونده را نسبت به پرهیز از حرص و آز نصیحت می‌کند و جالب است که خوانندگان و نوازندگان دوره‌گردی نیز که برای مراسم عروسی دعوت می‌شدند، این ابیات را با تاکید بیشتری می‌خواندند و از نگاه دیگر این ادبیات روایت‌گر واقعیت‌های زندگی مردم بوده است، شیوه‌های زندگی، عروسی و عزا، کار و تلاش و حتی وقایع طبیعی مانند قحطی و … به بیان دیگر، تاریخ را روایت می‌کند.

ادبیات بومی در استان لرستان چه ویژگی‌هایی دارد؟

شاید بتوان مهمترین ویژگی را خاص بودن و استقلال این ادبیات از سبک و سیاق ادبیات اطراف خود دانست و اینکه رنگ و بوی لری در آن مشهود است. یک بخش این ادبیات، عاشقانه‌هایی است که در گذشته به‌صورت تک‌بیت بوده‌اند مانند اشعار میرنوروز و علیدوستی‌ها و … و همه در قالب تک‌بیت هستند.

یک بخش ادبیات حماسی که اغلب در قالب ترانه هم ارائه شده و در سال‌های اخیر شاعرانی غزل و قصیده را تجربه کرده‌اند؛ اما وجه اشتراک همه استفاده از گویش غالب یعنی همان زبان و گویش لری است.

حفظ اصالت ادبیات لری در گذر زمان/ شعر حماسی «دایه‌دایه» چگونه جریان‌ساز شد؟

نقش ادبیات بومی لرستان در الهام‌بخشی به آثار ملی یا جریان‌سازی‌های ادبی کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ارزیابی به نسبت خوبی می‌توان داشت، هر وقت ادبیات بومی لرستان در مجامع و محافل، خود را نشان داده موفق بوه و در سطح ملی توانسته جریان‌ساز باشد. به‌ویژه زمان‌هایی که تلفیق بین ادبیات و هنر، موسیقی بوده است.

مقطع جنگ تحمیلی را در نظر بگیرید که ترانه «دایه دایه» چه جریان فرهنگی را در سطح ملی به راه انداخت و سایر اشعار حماسی لرستان هم این ویژگی‌ها را دارا هستند. خوب است توجه کنیم که این توفیق و جریان‌سازی قبل از هرچیز مدیون اشعار این آثار است.

اشعار است که به دل می‌نشیند و وجود مخاطب را تسخیر می‌کند چون این اشعار با روحیات، جان و دل مردم لر پیوند دارد و از دل برمی‌آیند؛ لاجرم بر دل می‌نشینند. در سایر بخش‌های ادبی هم همچون حکایت‌ها نمونه‌های قابل توجهی را داریم که باید معرفی شوند و می‌تواند حضور جریان‌ساز داشته باشد.

بنابراین می‌توانیم بگوییم ادبیات بومی لرستان در کشور حرفی برای گفتن دارد؟

به‌طور قاطع می‌توان گفت بله. برای مثال اواخر دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ یک گردهمایی بین‌المللی با عنوان «ادبیات کودکان» با حضور چندین کشور مختلف در تهران برگزار شده بود، آنجا بنده به اتفاق دوست محقق خود، محمد حنیف مقاله‌ای ارائه دادیم با عنوان «ریتم و آهنگ در ادبیات کودکان لرستان» که این مقاله برگزیده آن نشست بود و مضاف بر آن کسانی که از کشورهای مختلف آمده بودند، برایشان جالب بود که چنین گنجینه پرباری در این گوشه از ایران است و دوست داشتند بیشتر با آن آشنا شوند. پس ما نه فقط در سطح ایران؛ بلکه اگر همتی وجود داشته باشد در سطح جهان هم می‌توانیم حرف برای گفتن داشته باشیم.

نقش نویسندگان لرستانی را در معرفی فرهنگ بومی استان در سطح کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفته است؛ اما معتقدم کافی نبوده است. باید محققان و اهل فرهنگ و ادب لرستان بیشتر در این زمینه تلاش کنند. البته در حال حاضر شاعران لرستان در حوزه گویش‌های لری، لکی، لری بختیاری و بروجردی مجدانه فعال هستند و در جلسات انجمن‌های ادبی نمونه‌های بسیار زیبایی را ارائه می‌دهند. شاعران ما وارد حیطه‌های غزل، قصیده و سایر قالب‌های شعری شده‌اند و تعاملات خوبی با سایر نقاط کشور و مرکز ایجاد شده که جای امیدواری است.

با توجه به توضیحاتی که بیان کردید، وضعیت ادبیات لرستان در آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آینده بسیار امیدوار کننده است. در حال حاضر در جلسات انجمن شعر و ادب لرستان تعداد زیادی از شاعران حضور دارند که اکثر آنان ضمن آنکه شعرهای فارسی می‌گویند، بومی‌سرایان زبده و بی‌نظیری هستند و بنده به آینده امیدوار و به پیشرفت در این بخش نظر مثبتی دارم و مطمئن هستم در آینده و در این رابطه مردم کشورمان خبرهای خوبی از لرستان خواهند شنید.

در پایان غزل لری همراه با برگردان فارسی را به عنوان نمونه ادبیات بومی لرستان می‌خوانید.
دلِ مِه حَنجَه حَنجَه دِ خیالِت
چَنی تو بی خیالی خوش وِ حالت
۱- دل من شرحه شرحه از خیال توست / چقدر تو بی‌خیالی خوش به حالت

نِزاکَه کِردِمَه، بلکم بیینم
کیاوه ی قَدِتِ دِ وَرگَه مالت
۲- در غم حسرت مانده (دق‌مرگ شده‌ام) که شاید سپیدار قد تو را جلوی خانه‌ات ببینم

چی اَفتاو بو دیاری تاگَه عالم
بُونَن خوشونه وِ دور جِمالِت
۳- مانند آفتاب خودت را نشان بده، تا عالَمی بلا گردان جمال تو شوند.

تو نیل قِر بوفته دِ عالم و آدِم
قُروُنی کُشُونَه روز وصالت
۴- تو نگذار که عالم و آدم فدا شوند و از بین بروند / که روز وصال تو عید قربان است

مِ بَسِم نِشِسَه هام و دراغِل
مُوئِم وِ قُرُونیت خینم حلالت
۵- حضور من کافی است که بر آستانه خانه‌ات نشسته‌ام / قربانی تو می‌شوم و خونم حلالت

زِمی، هفت آسمو، هرچی که ها دِش
همه چی غِرغِروکِ چَشِ کالِت
۶- زمین، هفت آسمان و هرچه در آن است / همه مانند چرخنده‌هایی هستند دور چشم سیاه تو می‌چرخند.

چَنی عاشق دِ رَه تو جو بیین تا
نقاو بگُشِنی دِ خط و خالت
۷- چه تعداد عاشق باید در راه تو جان را فدا کنند تا / نقاب از روی خط و خالت بگشایی

هزارو شیت، هزارو ویل و شیدا
که اُفتانه دِ قیلی زِنج چالت
۸- هزاران دیوانه، هزارن عاشق ساده‌دل وهزاران دلداده‌ی پریشان / که در عمق چاه زنخدان تو افتاده‌اند

گوتِم سیلی! گوتی بیل تا بمونه
که مویی خَنَه زارِ تی هُمالِت
۹- گفتم یک نگاه بینداز، گفتی بگذار بماند برای بعد / زیرا نزد رقیب خود رسوا و بی‌مقدار می‌شوی

گوتم واچی بشورم رنگ زردم
گوتی وا اَسِرِکِه چی گِلالِت
۱۰- گفتم رنگ زرد رخسارم را با چه بشورم (چگونه بزدایم؟) / گفتی با اشک‌های همچون رودخانه‌ات

چَنی دارِ مِرادِم بَرز و دیری
نمیرسه دَسِم و میوَه کالت
۱۱- درختِ مراد دهنده‌ی من!، چقدر بلند و چقدر دوری / دست من به میوه نارس توهم نمی‌رسد

بیا یه کِلِ چَشی بو و ِ عاشق
که کاسمَه کِردَه سی عشق زِلالِت
۱۲- بیا و نگاهی از زیر چشم به عاشق بینداز / که تشنه عشق زلال توست

خراوم، شکتم، پا رَتِه نارم
چَنی تو بی خیالی خوش وِ حالت
۱۳- خرابم، خسته‌ام، پای رفتن (از کوی تو را) ندارم / چقدر تو بی‌خیالی خوش به حالت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین