سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مسئولان برگزاری استقبال از پیکر مطهر شهدای خدمت اعلام کردند این برنامه ساعت ۱۶:۳۰ در بلوار پیامبر اعظم حدفاصل حرم حضرت معصومه (س) و مسجد مقدس جمکران برگزار میشود. با اینکه میدانم پیکر پاک شهدا با تاخیر وارد بلوار پیامبر اعظم میشود اما یک ساعت زودتر از خانه بیرون میزنم تا در بلوار پیامبر اعظم حضور داشته باشم.
خیابانهای منتهی به بلوار ترافیک سنگین است. ماشین را سه چهار خیابان قبلتر پارک میکنم و پیاده خودم را میرسانم به نزدیکیهای میدان مرجعیت. باد شدت گرفته و نمنم باران میبارد و ابرها هر لحظه تراکمشان بیشتر میشود.
بخواهم مسافت باقیمانده را پیاده بروم نیمساعتی طول میکشد. ترافیک بیشتر شده و گوشتاگوش ماشین پارک شده و خودروها به کندی حرکت میکنند. دست بلند میکنم جلوی یک موتوری را میگیرم و میخواهم مرا برساند تا نزدیک بلوار.
با موتور هم حرکت به کندی صورت میگیرد. زمینهای خالی منتهی به بلوار را برای پارکینگ در نظر گرفتهاند، از چند ساعت پیش بخش عظیمی از پارکینگها پر شده است.
همینطور مردم را نظاره میکنم. گروهگروه خانوادهها با بچههای قدونیمقد دارند خودشان را میرسانند به بلوار. کالسکه نوزادها بیشتر نظرم را جلب میکند. رقص پرچمهای قرمز و سبز و مشکی با نوشتههای یاحسین و یازینب و یاصاحبالزمان همهجا به چشم میخورد.
به بلوار میرسم. موکبها از مردم منتظر پذیرایی میکنند و مردم چشمبراه هر کدام به کاری مشغولاند. میروم بالای تانکر یکی از موکبها. سروته بلوار را که ۷ کیومتر است را نگاه میکنم. تا چشم کار میکند این مسیر ۷ کیلومتر مملو از جمعیت است. اطراف بلوار را نگاه میکنم. گروهگروه جمعیت از سمت زمینهای خالی منتهی به بلوار به جمعیت اضافه میشوند.
برخی ویژهنامههای افق حوزه را که به همین مناسبت با تیتر «ملت عزیز ایران تسلیت» را مرور میکنند. عدهای قرآن میخوانند و عده دیگر دعا و زیارتنامه. مقداری از بلوار را به طرف جمکران قدم برمیدارم. گروهی رو به قبله ایستاده دستهجمعی زیارت عاشورا میخوانند.
صدای شعار و نواهای یا زینب و یا حسین به گوشم میرسد. سر برمیگردانم گروهی از نوجوانان هیاتی با سربندهای رنگی که با نام مقدس اهلبیت مزین شهاند پرچم به دست شعار میدهند.
میروم سمت لاین دوم بلوار. مردم با نیروهای نظامی و انتظامی عکس میگیرند. خانوادهای نوزادشان را در آغوش نیروی نظامی که سوار موتور است قرار میدهند و عکس میگیرند. رمز خون همه را به هم نزدیک کرده است. احساس کردم اعتماد مردم به نیرویهای انتظامی بیشتر شده است.
هوا کمکم تاریک میشود و غروب دلگیر کمکم از راه میرسد. خبر میرسد خودرو حامل پیکر شهدای خدمت وارد بلوار شده است. مردم نیمخیز میشوند و ابتدای بلوار را نگاه میکنند. انبوه جمعیت اما حرکت خودرو را با کندی مواجه کرده است.
اینجا قم است، عُش آل محمد. و من در مسیر مسجد مقدس جمکران هستم. مسیری که سالها رئیس جمهور شهید از آن عبور کرده و برای دعا و توسل خودش را به مسجد مقدس جمکران رسانده است. امروز بار دیگر سید ابراهیم رئیسی این مسیر را طی میکند. تنها اما نه، این بار در آغوش مردم قدرشناس و شهیدپرور قم به مسجد مقدس جمکران میرود تا همراه خیل دوستدارانش برای آخرین بار وداع کند با این مسجد مقدس.
نظر شما