حوزه اندیشه در هفتهای که گذشت شاهد خبرهای متنوعی از جمله برگزاری نشست «دکتر علی شریعتی در چهار منظر» و نقد و بررسی کتاب «دوران داوری» بود که در ادامه مروری بر آنها خواهیم داشت.
حامد زارع نویسنده کتاب با اشاره به اینکه اگر بخواهی زندگی یک فیلسوف را براساس خاطرات نگفتهاش کتاب کنی، کار سختی است عنوان کرد: این کتاب به دلیل موضوعش چندوجهی و بین رشتهای است. داوری به گفته خودش سالها در مرز بین روزنامهنگاری و فلسفه حرکت کرده است و به همان اندازه که به نظریه اهمیت میدهد به آنچه در جامعه رخ میدهد نیز توجه میکند. به همین دلیل این کتاب سرشار از دادههای تاریخی منبعث از زندگی دکتر داوری است، اما کتابی تاریخی نیست، بلکه تفسیری از تاریخ است.
زائری نیز بیان کرد: این کتاب تبیین میکند که داوری چگونه از مرحله روشنفکری گذر کرد و به خدمت نظام آکادمیک درآمد و چطور مسئله تجدد را درک کرده است. شروع و پایان کتاب بسیار خوب است، فصلبندیها خوب است و نویسنده زحمت زیادی برای تبدیل زندگی داوری به یک متن روایی کشیده است. این درحالیست که ما در تبدیل دانش به یک محصول کامل مورد استفاده خبره نیستیم ولی زارع در کتابش این کار را کرده است.
شجاعی جشوقانی هم در این نشست گفت: کتاب دوران داوری یک اتوبیوگرافی است و در سنت آلمانیها اتوبیوگرافی اینگونه است که به زیست جهان فکری فردی که کتاب دربارهاش نوشته شده است توجه میکند. داوری به سنت آلمانیها خیلی تعلق خاطر فکری دارد و در آن بین به هگل، نیچه و فضای گفتمانی هایدگر توجه ویژهای دارد. هایدگر در درسگفتارهایش تعبیری دارد که زارع هم در مقدمه کتابش از آن استفاده کرده است و آن این است که ارسطو متولد شد، کار کرد و مرد.
همایش سیاستپژوهی در باب رسالههای دکترا در علوم انسانی
دیگر رویداد مهم هفتهای که گذشت همایش «سیاستپژوهی در باب رسالههای دکترا در علوم انسانی» بود که روز سه شنبه ۳۰ خردادماه، از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد. آیتالله علی اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این همایش بیان کرد: در برخی از دانشگاهها در شرق و غرب عالم، رسالهنگاری به این سهولتی که ما با آن مواجه میشویم، نیست. در واقع گفته نمیشود که این یکی از کارهایی است که دانشجو باید در سنوات تحصیلی انجام دهد بلکه مهمترین کاری است که باید انجام دهد و از بدو ورود به دانشگاه، تعیین وضعیت رسالهای که باید به سامان برساند به وی گوشزد میشود اما ما به آن به عنوان خاتمه تحصیل نگاه میکنیم و دانشجو بعد از امتحان جامع، این تلقی را دارد که مدرک دکتری را گرفته است و خود دانشجو میگوید کارم تمام شده و فقط رساله باقی مانده است؛ این نشان میدهد که وی معتقد است که رساله نقش مهمی در تحصیل ندارد در حالیکه رساله بخشی از تحصیل است و ما باید در جریان تحصیل، وی را به فرآیند رسالهنگاری برسانیم.
او گفت: خسارتهای ناشی از این غفلت، بسیار بالاست ولی عجیب است که اگر اتلافی در منابع و سرمایه رخ میدهد ما آن را خسارت تلقی میکنیم اما غافلیم که خسارت ناشی از عدم توفیق در روند ناصواب رسالهنگاری در کشور، اگر بزرگترین خسارت ملی قلمداد نشود مسلما باید در شمار چند خسارت اول ملی است و اگر تحقیقاتی صورت گیرد مدعای بنده ثابت میشود. این خسارت زمانی باورپذیر میشود که بدانیم رسالههای دانشجویی ما حدود پنجاه درصد کمیت آمار ملی تحقیقات را تشکیل میدهند. وقتی میگوییم چندصدهزار عنوان تحقیق صورت پذیرفته احیانا مجموعه رسالههای دکتری را هم شامل میشود که حدود پنجاه درصد آمار ملی تحقیقات را تشکیل میدهد و اگر این پنجاه درصد، مورد توجه قرار گیرد آن وقت میفهیمم که چه مقدار بر ما خسارت وارد میشود چون مبلغ هنگفتی هر ساله صرف رسالهنگاری در دانشگاهها میشود.
رونمایی از دو کتاب روانشناسی
نشست رونمایی از دو کتاب در حوزه روانشناسی یکی دیگر از اخبار این هفته بود. نشست رونمایی از دو کتاب «فلسفه شادکامی» و «روانشناسی کاربردی شادکامی» با حضور مترجمان آثار به همت موسسه دکسا در باغ کتاب تهران برگزار شد.
تورج الله وردی در این نشست بیان کرد: مفهوم شادکامی مفهوم همواره مهمی بوده است. از زمان ارسطو و افلاطون بسیاری از فیلسوفان بزرگ به این مفهوم پرداختهاند وا این موضوع نشان میدهد مفهوم شادکامی نزد فیلسوفان بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. همین کفایت میکند برای اینکه بپذیریم مفهوم شادکامی مفهوم بسیار مهمی بوده است.
اللهوردی همچنین گفت: پرسش دیگری که میتوانیم مطرح کنیم این است که آیا شادکامی الان هم مهم است؟ اگر از منظر دلایل فلسفی بخواهیم نگاه کنیم پاسخ مثبت است. هنوز هم میتوانیم دلایلی که فیلسوفان برای اهمیت شادکامی آوردهاند را اقامه کنیم. از نظر شهودی هم پاسخ مثبت است. در فرهنگ غرب با تاکید لورین بسر، پاسخ به این پرسش که آیا شادکامی اکنون مهم است، مثبت است.
هادی صمدی دیگر سخنران این نشست و ویراستار علمی کتاب «روانشناسی کاربردی شادکامی» بیان کرد: اگر نگاهی به وضعیت روانشناختی عموم مردم داشته باشیم مشاهده میکنیم که به رغم پیشرفتهایی که ما در خیلی از زمینهها داشتیم وضعیت خیلی مناسب نیست. از جمله سوالاتی که مطرح میشد درباره کتابهای روانشناسی در بازار است. در حال حاضر کتابهای بسیار زیادی در حوزه روانشناسی وجود دارد. مثلا همین کتابهای انگیزشی که ذیل کتابهای روانشناسی قرار میگیرند.
صمدی گفت: دوستانی از من درباره کتابهای روانشناسی نظر میخواستند و من به آنها میگفتم که بسیاری از کتابها زرد هستند. اگر میخواهند معیار درستی برای سنجش یک کتاب خوب در حوزه روانشناسی داشته باشند، باید به چند نکته توجه کنند. اول نام نویسنده کتاب و نام ناشر است. مثلا وقتی کتابی را دانشگاه هاروارد چاپ کرده، احتمال زرد بودن آن بسیار کم است.
گفتگو با محمود کبیری یگانه مؤلف کتاب «زیستگاه رسانه»، دیگر مطلبی بود که در هفته گذشته، سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب آن را منتشر کرد. کبیری یگانه درباره این کتاب گفت: «زیستگاه رسانه»، براساس سه اصل که با «ژ» آغاز میشوند، شروع شده است. ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئومدیا یعنی سرزمین رسانهای. واقعیت امر این است که در یک دهه گذشته کل سیستم دنیا را ژئومدیا در دست گرفته است. تفاوت فعالیت در حوزه رسانه بین غرب و شرق بیش از ۲۵۰ سال است و همین امر موجب یک شکاف عمیق شده که در این کتاب به دنبال پر کردن بخشی از این شکاف هستم. در انتها گفت: برای اولین بار در این مجموعه کتاب بیشاز ۶۰ تکنیک رسانهای به بیانی شیوا و ساده و قابل درک برای مخاطب و جامعه هدف مطرح شده است و ما تلاش کردیم که رسانه را برای دانشجوی رسانه، ساده بیان کنیم.
انتشار کتاب «نگریستن از چشم دولت»
کتاب «نگریستن از چشم دولت» در هفته جاری معرفی شد. این کتاب به قلم جیمز اسکات به نگارش درآمده است و به ما نشان میدهد فقط باور به ایده پیشرفت و حسن نیت قادر نیست جامعه را به سوی توسعه سوق دهد. نوشتن این کتاب برای مؤلف از یک سیر فکری فرعی شروع شد و برایش آنقدر جذاب بود که برآن شد تمام خط فکری گذشته و جدیدش را کنار بگذارد.
او در مقدمه بیان کرده است: «وقتی به یقین دریافتم که تاکنون به این مسئله بسیار کوتهبینانه نگریسته شده است، چشم انداز جدیدی به رویم گشوده شد و این احساس که به سوی مقصدی پسندیده و رضایت بخش گام بر میدارم منجر شد که تمام طرحهای پیشینم را تغییر دهم. به باور من، مسیر جدید فکریام منطق خاص خود را دارد اگر از همان آغاز با لطافت طبع آن را درک میکردم به گمانم میتوانست برایم سفر زیبا و مهیج تری بشود. آنچه بر من مسلم شده این است که این فکر فرعی و نو، گرچه بسیار پرسنگلاخ و دشوارتر از آنی بود که پیشبینی میکردم اما مرا به جایگاهی درخور و هموار رهنمون شد.»
نشست «دکتر علی شریعتی در چهار منظر»
دیگر رویداد مهم هفتهای که گذشت نشست «دکتر علی شریعتی در چهار منظر» بود. فیاض زاهد به عنوان اولین سخنران نشست به خاطرهاش از زیارت مقبره دکتر شریعتی اشاره کرد و گفت: 18 ساله بودم که از مسیر دمشق به آلمان رفتم. بدون شک اولین جایی که در دمشق قصد زیارت آن را کردم، مقبره دکتر علی شریعتی در محله زینبیه بود. در دوره اصلاحات تلاشهایی شد برای آنکه آرامگاهی در مزینان برای دکتر شریعتی ساخته شود و ایشان به ایران بازگردانده شوند اما نشد. در هر صورت امیدواریم که روزی ایشان به ایران بازگردند.
هادی خانیکی دیگر سخنران این نشست بیان کرد: من هنوز نپذیرفتهام که دوره ما گذشته است. همیشه من به چند دلیل برای شریعتی میگفتم و مینوشتم. مهمترین دلیل، دلیل اخلاقی بود از این جهت که خودم و اندیشههایم را مدیون و مرهون شریعتی میدانم. از اولین آشناییهایم با ایشان در مسجدالنبی مشهد که 18 سال داشتم تا وقتی که او از دنیا رفت و سالها بعد که برای او گفتم و نوشتم. ما باید راهی را پیدا کنیم در نحوه مراجعه و مواجهه با متفکرانی همچون شریعتی.
وی ادامه داد: باید از وجوه مختلف به آوردههای شریعتی بپردازیم. من اگرچه در زمینههای مختلف با شریعتی زندگی کردهام اما باید از منظر ارتباطی به شریعتی بپردازم. عنوان مطالبم نیز این است: «ما و شریعتی؛ داشتهها و آوردههای ارتباطی». ما و شریعتی وجه مشترکی است که از منظر سیاست یا اندیشه یا تاریخ یا فرهنگ باید به آن پاسخ داد. پرسشهایی که شاید مطرح شود این است که چه نیازی به شریعتی هست؟ یا آیا میشود شریعتی را بایگانی کرد؟ اینها و اینکه داشتهها و آوردههای شریعتی چه بوده است برای هر متفکری میتواند موضوعیت داشته باشد.
خانیکی گفت: حرف زدن از شریعتی در دوران کنونی بسیار سختتر از گذشته شده است. این را به عنوان یک دست اندرکار علوم اجتماعی به شما میگویم که وقتی نارضایتی، انتقاد و حتی خشم وجود دارد، خوانش تاریخی مبتنی بر خشم و عصیان از گذشته با وقتی که رضایت و امید وجود دارد متفاوت است.
نشست معرفی کتاب «اندیشیدن با هنر»
کتاب «اندیشیدن با هنر» نیز در هفته گذشته نقد و بررسی شد. دهباشی به عنوان مجری، در ابتدای نشست بیان کرد: ما همواره در بحث کتابهایی که به نقد هنری بپردازند با کمبود مواجه بودیم. در این میان ترجمهها مقداری به ما برای به دست آوردن اندیشهها کمک کرده اند اما کافی نبوده است. دکتر فاضلی در این کتاب به صورت متنوع به حوزههای مختلفی پرداخته است. برای بسیاری سوال بود که چگونه دکتر فاضلی به همه این حوزهها پرداخته است. از فیلم، موسیقی، پدیدههای ادبی، هنری، قومی و موارد فرهنگی بگیرید تا تکنگاریهایی که درباره استاد شجریان و حافظ و پدیدههای مدرنی مانند جوکر نوشتهاند. حتی به مواردی همچون نقد خانه پدری و سگکشی نیز پرداختهاند.
فاضلی به عنوان نویسنده کتاب بیان کرد: به قول مرحوم قیصر امینپور کتابها و آدمها خیلی به هم شبیه هستند. بعضیها جلد سخت دارند، بعضیها جلد نرم. بعضیها باید چند بار خوانده شوند. کتابها مثل آدمها قصهای دارند. جسم کتاب، غیر از محتوایش جانی دارد و غیر از جسم و جانشان، کتابها، قصهای هم دارند. هر کتاب قصهای دارد که آن قصه در کتاب وجود ندارد نه در جلدش و نه در صفحاتش، بلکه در جامعه و روح زمانه قرار دارد. خوب است که انسان هر کتابی که میخواند به قصهاش نیز فکر کند. درباره «اندیشیدن با هنر» تا حالا نگفتهام و ننوشتهام و تا ننویسیم و نگوییم سامان پیدا نمیکنند.
فاضلی با اشاره به اینکه درباره کتاب در مقدمه صحبتهایی داشته است بیان کرد: با این حال همچنان هویت قصه پیدا نکرده است. چیزها نیز تا قصه نداشته باشند، هویت ندارند. قصه است که به هستی هویت میدهد. به قول ویتکنشتاین، کتابی که من نوشتهام دو قسمت دارد؛ یک قسمت فرعی دارد که همان است که میخوانید و یک قسمت اصلی که ننوشتهام.
امیر مازیار دیگر سخنران این نشست گفت: وقتی کتاب چاپ شد، عنوانش من را تحت تاثیر قرار داد. فکر میکنم دغدغه چند سال اخیر من همین است. کار تخصصی من فلسفه هنر است. در این بخش این مسیر را دنبال میکنم که هنر یک امر زیباییشناسانه نیست. هنر یک امر جدی در جامعه است و کارهای خیلی مهمی انجام میدهد. هنر، شناخت و معرفت ایجاد میکند. متفکرانی بودند و هستند که میگویند هنر یک شیوه متفاوت و ممتاز فکر کردن است. ما با هنر فکر میکنیم و شیوههای اندیشیدن را یاد میگیریم.
وی یادآور شد: یکی از مشکلات جامعه ما این است که اگرچه تعریف رشتههای علمی سرجایشان است اما وقتی آدمها درباره آن صحبت میکنند، تفنن، زیاد اتفاق میافتد و زیادی از یک حوزه به حوزه دیگر پرش میکنند. ما یک دسته هنرمند داریم که منتقد حرفهای هستند و دستهای دیگر نیز هستند که صرفا چیزهایی میگویند.
نظر شما