یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹
تصویر یک مبارز آگاه در قاب تلویزیون

سریال سوران اقتباسی مستقیم از کتاب «عصرهای کریسکان»، خاطرات امیر سعید‌زاده، نوشته کیانوش گلزارراغب است. به بهانه شروع پخش این سریال، یادداشت خبرنگار ایبنا را درباره قسمت‌های پخش‌شده این مجموعه می‌خوانید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) پخش سریال «سوران» از دو هفته پیش در تلویزیون آغاز شده است و تاکنون ۴ قسمت از این سریال از شبکه یک سیما پخش شده است. این سریال اقتباسی مستقیم از کتاب «عصرهای کریسکان»، خاطرات امیر سعیدزاده، نوشته کیانوش گلزارراغب است.

در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ چندین نشست‌ نقد و بررسی برای سریال سوران و کتاب عصرهای کریسکان با حضور منتقدان و تهیه‌کننده و عوامل فیلم برگزار شد. سازمان سینمایی سوره با همکاری انتشارات سوره که هر دو زیر نظر حوزه هنری هستند تبلیغات بسیاری را برای این سریال انجام دادند که می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم: بروشور‌هایی از سریال به اشکال مختلف که تداعی‌کننده قسمتی از سریال بود پخش شد. غرفه سوره مهر بروشوری همراه با یک لینک کیوآر منتشر کرد که با اسکن کردن این کد می‌توانستیم به تیزر صوتی آن در اپلیکیشن پخش پادکست داخلی «شنوتو» دست پیدا کنیم. این روش تبلیغ نوآورانه اولین بار است که درباره یک فیلم یا سریال صورت می‌گیرد. همچنین کارت پستال معرفی شخصیت‌های اصلی همراه با دیالوگ‌های مختلف از زبان آن‌ها در معرفی قصه، از جمله برنامه‌های طراحی‌شده برای ارتباط میان کتاب و سریال بود. همچنین ۵ کانتر سیار در سالن ناشران عمومی برای معرفی سریال مستقر شده بود.
 
 

راوی این کتاب، امیر سعیدزاده در سازمانی عضویت ندارد و نیرویی آزاد محسوب می‌شود؛ بااین‌حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی حضور پیدا می‌کند و همچنین برای شناسایی به مأموریت‌های خارج از کشور می‌رود. بعد از آن وارد سپاه می‌شود.

سعیدزاده از مسلمانان اهل‌سنت است که در سال ۵۹ اسیر حزب کومله می‌شود و از آنجا می‌گریزد. وی درخصوص این دوره از اسارت می‌گوید: «کسی که به مملکت خودش خدمت می‌کند و عقیده‌ای غیر از سوسیالیستی دارد، برازنده صفت‌هایی چون مزدور و خودفروش نیست. به همین دلیل مقاومت می‌کردم و عقاید آن‌ها را نپذیرفتم. کومله هم در شهرک «ربک» اسیرم کرد و بعد از چند جابه‌جایی به زندان مرکزی بردند که آنجا آقای گلزار، نویسنده‌ همین کتاب را دیدم. آن موقع ایشان جوان رعنایی بود و هنوز سبیل درنیاورده بود.»
 

 
سریال سوران خط اصلی قصه کتاب عصرهای کریسکان را دارد. حتی گاهی دیالوگ‌ها عین‌به‌عین تکرار شده است. به‌عنوان مثال در سریال وقتی سوران توسط ساواک دستگیر می‌شود شاهد دیالوگ‌هایی هستیم که عیناً در کتاب آمده است. از طرفی گاهی اوقات به دلایل دراماتیک سینمایی قسمت‌هایی از داستان به‌صورت جزئی یا کلی دستخوش تغییرات شده است. برای مثال اسم شخصیت اصلی داستان در کتاب سعید است اما در سریال، به سوران تغییر داده شده است.
 

نکته قابل توجه در داستان این است که در فیلم، احتمالاً برای جذاب‌‌تر شدن یا به‌نوعی قهرمان‌سازی، شخصیت اصلی یعنی سوران تقریباً به نسبت کتاب شخصیتی آگاه و مبارزی جدی نمایش داده شده است در‌صورتی‌که در کتاب این شخصیت خیلی متوجه نیست که دقیقاً مشغول به چه کاری است و کارش چه نتایجی دارد.

اقتباس مستقیم از کتاب به نظر باید برای بینندگان جذاب باشد چرا که با تغییرات صورت‌گرفته مخاطب منتظر می‌ماند ببیند آخر داستان چه می‌شود. اقتباس از کتاب به این معنی نیست که ما داستان را بدانیم و فیلم برایمان لو رفته باشد؛ بلکه فیلمی تولید می‌شود که از قبل مخاطب داشته و دارد. مخاطبی آگاه که خط اصلی داستان را می‌داند و می‌خواهد ببیند این داستانی که خوانده است چگونه به تصویر کشیده شده است.

برعکس هم ممکن است اتفاق بیفتد. بسیاری پس از دیدن فیلم دوست دارند کتاب را بخرند و بخوانند تا با واقعیت زندگی شخصیت اصلی از زبان خودش و اطرافیانش آشنا شوند. اتفاقی که بعد از نمایش فیلم «غریب» افتاد و فروش کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» چندبرابر شد تاجایی‌که در روز سوم نمایشگاهِ کتاب، موجودی این کتاب به پایان رسید.

باید دید این فیلم تا چه حد جذاب است و کسی را ترغیب به خرید کتاب عصرهای کریسکان می‌کند یا خیر؟ البته به‌خاطر نوع پخش این فیلم که چهارشنبه و پنجشنبه‌شب پخش می‌شود گویا مخاطبان هنوز به این نوع پخش عادت ندارند و ممکن است در میزان دیده شدن سریال تأثیر بگذارد.
 
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها