نویسنده قزوینی ادبیات کودک و نوجوان در گفت و گو با ایبنا:
6 سال زمان برای انتشار مجموعه «قصههای شب» صرف شده است
نویسنده قزوینی ادبیات کودک و نوجوان گفت: برای انتشار مجموعه «قصههای شب» 6 سال زمان صرف شده است.
از مهمترین آثار شفیعی در چند سال گذشته میتوان به «حکایتهای شیرین زهرالربیع»، «حکایتهای طوطینامه»، «رمان پهلوان و آقای نویسنده»، «طنز در ادبیات ایران» (10جلد) و «کابوس ماهان» نام برد. بازآفرینی ادبیات کهن ایرانی برای کودکان و نوجوان یکی از علاقهمندیهای همیشگی شفیعی بوده است تا جایی که حجم قابل توجهای از آثار او به بازآفرینی اختصاص دارد. با او به گفت و گو نشستیم تا شما مخاطبان را از آخرین فعالیتهای این نویسنده جهت حضور در نمایشگاه کتاب 1402 مطلع کنیم.
امسال در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارید؟
بله امسال هم چونان سالهای قبل به لطف یزدان کتابهای زیادی از من در نمایشگاه عرضه خواهد شد که در ابتدا باید به مجموعه کتابهای«قصههایشب» اشاره کنم که در 12 مجلد به شکلی نفیس و زیبا و جذاب توسط انتشارات سایه گستر به چاپ رسیده است.
در مورد «قصههایشب» بیشتر توضیح بدهید.
این موجموعه مشتمل بر «قصههای شبهایبهار»،«قصه های شبهای تابستان»،«قصه های شب های پاییز» و «قصه های شب های زمستان» است. هر کدام از این مجلدها مشتمل بر30 قصه هستند که برای گروه سنی کودکان نوشته شده اند.
در چه ژانری نوشته شده است؟
این قصهها تقریبا همه نوع ژانری را شامل شدهاند که ازآن جمله میتوانم به ژانرهای فانتزی، رئال، رئالفانتزی، اساطیری، تاریخی و... اشاره کنم. این قصه ها حوزه های محتوایی بسیاری را شامل میشوند و همچنین از شکلهای روایی متنوعی بهره جستهاند. به نحوی میتوان گفت همه سلایق کودکان را در برمیگیرد.
با توجه به اینکه به بازآفرینی ادبیات کهن برای کودکان نگاه ویژه ای دارید، آیا در مجموعه «قصه های شب» هم به سراغ باز آفرینی رفته اید؟
80 درصد موضوعات مجموعه «قصههای شب» خلاقانه و20 درصد آن بازآفرینی و بازنویسی حکایات وافسانههای کهن است. همچنین من در این مجموعه، ابداعات تخیلی و تازه بسیاری را انجام دادهام. به طور مثال شخصیتهای جدیدی ساختهام، یا شخصیتهای معروف افسانه های کهن را با شخصیتهای جدید و با موقعیت های جدید درهم آمیختهام. شاخصهي مهم دیگر این مجموعه کتابها وجود مایههای طنز در اکثر قصههاست که می تواند برای کودکان لذت بخش باشد.
بخش دیگری از قصهها بازآفرینی خلاق از قصههای فولکلوریک و افسانهای ماست. مانند: «ماهپیشانی»، «چهلگیس»، «حسنکچل» یا «شهرزاد»، «بزبزقندی»، «خالهسوسکه» و... .
هر جلد نام مجزایی دارد؟
بله. هر جلد به نام یکی از ماههای سال نام گذاری شده است. «شنل سبز خانم فروردین» در ۹۱ صفحه، «قالی خوشرنگ اردیبهشت» در ۸۷ صفحه، «خانم خرداد و شاهزادهیقصهها» در ۸۷ صفحه، «خیالهایطلایی آقای تیرماه» در ۸۳ صفحه، «خانم مرداد و آفتابگردانها» در ۸۳ صفحه، «آقای شهریور و شهرپرنده» ۸۷ صفحه، «شنلطلایی مهر» در ۷۹ صفحه، «باران و نقاشیهای خانم آبان» در ۸۳ صفحه، «آذرپری پاییز» در ۸۳ صفحه، «آقای دیماه و یلدایگمشده» در ۷۹ صفحه، «بهمن عصبانی بود» در ۷۹ صفحه، «ماهی نورانی اسفند» در ۷۹ صفحه عناوین این مجموعه قصههاست.
نوشتن این مجموعه چند سال طول کشید؟
سال 1393 شروع به نوشتن مجموعه قصهها نمودم. سال 1394 تصویرگری قصهها آغاز شد و در سال 1397 کار نوشتن کتاب به اتمام رسید. سال 1398 هم تصویرگری مجموعه تمام شد.
همانطور که میدانید تصویرگري، یکی از موضوعات مهم در کتاب کودک است؛ از چه هنرمنداني در این پروژه استفاده كرديد؟
نزدیک به 30 تصویرگر خلاق وصاحب سبک کار تصویرگری این مجموعه را به عهده داشتند که ازآن جمله میتوانم به این نامها اشاره کنم: یاسمن جنیدی، مژده شکری، مهسا خلیل پناه، نگین احتسابیان، گلنار ثروتیان، مهشید راقمی، فرشته فرمند، معصومه اعتبار زاده، ساناز زمانی، سعیده احمدی، ملیحه کامیاب، عطیه مایلی، غزاله نقیبی و...
به نظر میرسد حساسیت ویژهای برای انتشار مجموعهي «قصههای شب» داشتهاید؛ اینطور نیست؟
زحمات بسیاری برای عرضه هر چه جذابتر این مجموعه کتابها کشیدم و حساسیتهای من برای ارائه یک مجموعه بینقص و حاوی جذابیتهای فراوان، باعث شد نوشتن قصهها و همزمان تعامل با تصویرگران سالها به طول بیانجامد. سعی کردم از تصویرگرانی با ایدههایی خلاقانه بهره ببرم . انتخاب و گزینش تصویرگران به دست بنده صورت گرفت و البته تعامل با آنها نیز در جهت هر چه بهتر شدن و زیباتر شدن مجموعه به صورت جدی و دقیق انجام گرفت و به گفته اکثر تصویرگران، در فضای جذاب و تصویری، داستانها تخیلشان بهطور گسترده به پرواز درآمد که برای من هم مایهي خوشحالی است. این پروژه در نوع خود، هم از نظر کمیت و هم کیفیت از سطح بالایی برخوردار است و امیدوارم به طور گسترده دیده، سنجیده و پسندیده گردد.
اثر جدیدی دیگری برای حضور در نمایشگاه کتاب تهران دارید؟
مجموعه داستان دیگری برای نوجوانان با عنوان «آوازهخوان طاس» در نشر«ویژه نشر» در دست چاپ دارم که شامل 10 داستان است. 8 داستان آن برگرفته از قصههای فولکلوریک میهنمان و 2 داستان آن برگرفته از افسانه «شنل قرمزی» و رمان «شازده کوچولو» می باشد.
بازآفرینی در کتاب «آوازهخوان طاس» چه نقشی دارد؟
من از شخصیتها، همچنين افسانهها و قصهها استفاده کردهام تا داستان جدیدی را روایت کنم. من این داستانها را بر بستر موقعیتهای جدید روایت کردهام. به دیگر سخن، من از آن داستانها و متون استفاده کردهام تا روایت خود را بنا کنم. هشت داستان بازآفرینی خلاق از افسانههای حسنکچل، چهلگیس، خاله سوسکه، بزبز قندی، تلخون، دختر نارنجون و دو قصه دیگر بر اساس شخصیت شازده کوچولو و شنلقرمزی است.
چاپ دوم بازنویسی منظومه «شیرین وفرهاد» به نمایشگاه کتاب تهران میرسد؟
بازنویسی منظومه عاشقانه «شیرین و فرهاد» وحشی بافقی با عنوان «قصه خواندنی شیرین و فرهاد» در سال 1398 توسط انتشارات پیدایش به چاپ رسید. این کتاب ابتدا با عنوان «قصههای خواندنی شیرین و فرهاد» در انتشارات پیدایش منتشر شده بود که امسال به چاپ دوم رسیده است؛ حال همین امسال ناشر تصمیم گرفت کتاب را در شکل و شمایلی جدید در مجموعه عاشقانهها به چاپ برساند. در واقع کتاب جدید، انتشار بازنویسی بخشهای عاشقانه این منظومه است که هر دو مجلد با شکل و شمایلی جدید و نفیس در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
کتاب دیگری دارید که برای نمایشگاه بازنشر شده باشد؟
بنا بر اطلاع مدیریت نشر «منادی تربیت» دو کتاب من که سالها پیش در این نشر به چاپ رسیده و به دفعات تجدید چاپ شده بود، قرار است با صفحهآرایی و شکل و ترکیبی جدید تجدید چاپ گردد که در صورت آماده شدن در نمایشگاه عرضه خواهد شد. نام کتابها ودفعات چاپ آنها بدین شرح است: «ماه پیشانی قصه ما» که به چاپ چهارم خواهد رسید. «شاهزاده بابل» که به چاپ سوم خواهد رسید.
به نظر شما نمایشگاه کتاب تهران چه تاثیری برای مولفین دارد؟
البته نمایشگاه کتاب تهران بیشتر یک فروشگاه بزرگ کتاب است تا محلی برای تعاملات فرهنگی بین نویسندگان و ناشران و یا ناشران با هم. بیشتر نمایشگاههای کتاب در کشورهای دیگر، به عنوان مثال در نمایشگاه فرانکفورت قصد بر تبادل حق نشر کتاب هاست و نه فروش کتاب.
بااین حساب تکلیف فروش کتاب چه می شود؟
برای فروش کتاب، کتابفروشیها و مراکز عرضه محصولات فرهنگی بهترین گزیته هستند که میتوانند وظیفه عرضه و فروش کتابها را به نحو درستی انجام بدهند که البته در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر چنین عملکردی مرسوم نیست. ناشران در نمایشگاه، خود مستقیما به فروش کتابهای خود اقدام میکنند و در این چرخه نچندان مطلوب سهم کتابفروشان نادیده گرفته می شود؛ که البته این خود بحثی درازدامن را می طلبد.
نمایشگاه امسال مزیتی به نسبت دورههای قبل دارد؟
مزیت خوب نمایشگاه امسال و فرقی که با نمایشگاههای سالهای قبل دارد این است که با سامانه کتابفروشان لینک شده و حقوق این قشر فرهنگی تا حدودی رعایت شده است. به طورکلی میتوانم بگویم نمایشگاه بیش از آنکه بستری باشد برای تبادلات کتاب و حق نشر، شناخت و معرفی ناشران و نویسندهگان و آثار وعملکردشان، فقط و فقط بازار بزرگیست به وسعت مصلی تهران برای فروش کتاب که البته این هم دلایلی دارد که از حوصله این بحث خارج است ومجالی دیگر میطلبد.
پیشنهادی در این مورد دارید؟
بهشخصه معتقدم که اگر نمایشگاه کتاب، فروشگاه کتاب نبود میتوانست تاثیر بهتری برجای بگذارد. در شکل کنونی هم البته سعی و تلاش برخی از ناشران در حرکتهای جدید فرهنگی در معرفی و ارائه اثار و دعوت از نویسنده گان حائزاهمیت است.
به عنوان یک مولف تخصصی حوزه کودک و نوجوان چه تجربههای موفق یا ناموفقی در جشنواره کتاب تهران دارید؟
این سوال شما مرا به سالهای دور برد. سالهایی که به تازهگی کارهای من وارد عرضه چاپ میشد و تعاملاتم را با ناشران شروع کرده بودم. فکر می کنم نمایشگاه سالهای 79 یا 80 بود که من با قریب به 100 ناشر حوزه کودک و نوجوان وارد گفتگو و تبادل نظر و مذاکره شدم و از بین آن ناشران، 4 ناشر فرهیخته پذیرفتند که آثارم را برای بررسی به آنها ارائه بدهم.
از آن ناشران میتوانم به «گوهر دانش»، «منادی تربیت» و «شباویز» اشاره کنم که البته نتیجه تعاملات من با این ناشران مثبت بود و منجر به چاپ آثار بسیاری از من در این نشرها شد که البته با اقبال مخاطبان و اهالی فرهنگ مواجه شد. شوربختانه از آن ناشران، «شباویز» و «گوهر دانش» فعالیتهایشان درعرضه نشر به تدریج و در طی سالهای بعد کمرنگ شد.
همکاری با این ناشران جزو خاطرات خوب شما از نمایشگاه کتاب تهران است؟
بله. با نشر «شباویز» 7 کتاب منتشر کردم که سه کتاب به زبان های ایتالیایی و کرهای ترجمه شد و دیگر کتابها در جشنوارههای تصویرگری خارج از کشور حائز مقام و رتبههای خوبی شدند. در انتشارات «گوهردانش» دو کتاب به چاپ رساندم که یکی از آن دو کتاب به نام «کفش های بابا» برنده جشنواره کتاب برتر گردید. در نشر «منادیتربیت» 10 کتاب طی سالهای متمادی به چاپ رساندم که البته فعالیتهای من با این نشر،علیرغم فراز و فرودهای بسیار کماکان ادامه دارد. بسیاری از کتابهای چاپ شدهام در این نشر در جشنوارههای مختلف برنده جوایز بسیاری گشتهاند و از طرف سازمان برنامهریزی آموزش رشد به عنوان کتابهای مناسب برگزیده شده اند.
در مورد بخش مجازی نمایشگاه چه نظری دارید؟
نمایشگاه مجازی کتاب پیشنهاد بسیار مبتکرانهای است. حال که شنیدهها حاکی از آن است که با سامانه کتابفروشیها هم لینک شده و میتوان گفت در این پروسه حقوق کتابفروشیها هم رعایت شده است؛ چرا که به طور قطع و یقین کتابفروشیها نقش بسیارعمده و موثری در معرفی آثار نویسندهگان دارند و باید قدردان این قشر فرهیخته بود که در این وانفسای فرهنگی و اقتصادی با سختی به کار خود ادامه می دهند.
ضمن تشکر از همراهی شما، در پایان اگر صحبتی هست بفرمایید.
وزارت ارشاد باید امکانات و فرصت های خوب و درخوری را برای کتابفروشیها به وجود بیاورد تا به حیات خود ادامه بدهند. بیشک حیات کتابفروشیها یعنی پایدار ماندن چرخه تولید و نشر کتاب. بستهشدن هر کتابفروشی به هر دلیل، اجحاف و ظلمییست به چرخه نشر، تولید و عرضه کتاب و این موضوع ضربات جبران ناپذیری بر پیکر فرهنگ، هنر و اندیشه وارد میآورد.
نظر شما