مراسم یادبود سید عبدالله انوار در کتابخانه ملی ایران برگزار شد
حبیبی: انوار در همه علوم عصر ما متبحر بود/ عشایری: انوار میتوانست به آکادمی ما روح ببخشد
نجفقلی حبیبی گفت: انوار در همه علوم عصر ما متبحر بود و به نوعی متخصص به شمار میرفت او نسخه پژوه، منطق دان و ادیب و فلسفهدان و ریاضیدان بود. حسن عشایری نیز گفت: تا جایی که میدانم روح علمی در آکادمی ما غایب است امیدوارم تاریخ زندگی استاد را تدریس کنند تا نسبت او شناخت پیدا کنیم.
نجفقلی حبیبی گفت: من دهه 1340 هنگام دانشجویی برای انجام تکالیف به کتابخانه ملی میرفتم و در آنجا با انوار آشنا شدم که در ساختمان قدیمی کتابخانه میان کتابها و نسخ خطی محو شده بود چنانکه در میان نسخ فرو رفته بود.
او افزود: انوار در همه علوم عصر ما متبحر بود و به نوعی متخصص به شمار میرفت او نسخه پژوه، منطقدان و ادیب و فلسفهدان و ریاضیدان بود.
این نسخهپژوه عنوان کرد: او اگرچه از اشراف جامعه بهشمار میرفت اما بسیار فروتن و متواضع بود. اگرچه ظاهر خشکی داشت اما وقتی به او نزدیک میشدید با مهربانی با شما برخورد میکرد.
نجفقلی حبیبی گفت: با این که در اغلب علوم صاحب دانش بود اما هیچ تفاخری نداشت و در کمال تواضع در میان جمع حضور میيافت. او علیرغم کهولت سنی که داشت اما در حوزه تهرانپژوهی فعال بود و بسیاری از نقاط شهر تهران را پیاده طی کرده بود.
نقد انوار به کتابها تحلیلی بود و سرشار از اطلاعات
حسن عشایری، پزشک اعصاب و استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه این یادبود گفت: ما در دانشگاه فرایبورگ با درسی به عنوان تاریخ پزشکی آشنا شدم و در آنجا با ابن سینا برخوردم که به او علاقه پیدا کردم و در مطالعه آرا و نظریات ابن سینا دریافتم او درباره ادراک جزو اولین دانشمندانی بود که در این رابطه صحبتهای خاصی کرده بود.
او افزود: بعد از انقلاب به ایران آمدم و از آنجا به مطالعات انوار درباره ابن سینا پی بردم و برای نخستینبار در منزل امیرحسین آریانپور با انوار آشنا شدم و سؤالهایی که درباره ابن سینا داشتم با انوار بحث و گفتوگو کردم.
این پزشک اعصاب بیان کرد: علت اینکه جرئت کردم در اینجا در خدمت شما باشم که علوم اعصاب در دو دهه اخیر پیشرفتهایی کرده و بحث میان رشتهای مطرح شده است و همین موضوع باعث نزدیکی علوم پزشکی با سایر رشتهها شده است.
حسن عشایری گفت: هر کتابی که به او هدیه دادیم در جلسه بعدی نقد آن را مطرح کرد و تحلیلی از متن کتاب را به شکل زیبایی ارائه میداد و ای کاش آن را همه ضبط میکردیم تا به دانشجویان ارائه دهیم.
او ادامه داد: نقد انوار به کتابها تحلیلی بود و سرشار از اطلاعات. مثل امروز نبود که یک دکمه را بزنید انواع مقالات بالا بیاید اما سطحی. به شکلی که امروز علم فست فود شده است. در حالی که انوار در نگاهش به کتابها ژرفا داشت در حالی که امروز کمتر استادان و دانشجویان عمیق میبینیم.
این استاد سابق دانشگاه اظهار کرد: کتابی تازه منتشر شده به نام نقد هاروارد که در این کتاب آمده که ما یک فیزیکدان تربیت میکنیم که تک بعدی است. به نظرم انوار صاحب علمی بود که راه را نشان میداد بدون اینکه سدمعبر کند و در علم با یک زبان زیبا نقد میکرد. تا جایی که میدانم روح علمی در آکادمی ما غایب است امیدوارم تاریخ زندگی استاد را تدریس کنند تا نسبت او شناخت پیدا کنیم.
او افزود: آنتونیو داماسیو، عصبشناس معاصر در کتاب «خطای دکارت: عاطفه، خرد، و مغز انسان» میگوید اگر هیجان آسیب ببیند از خرد خبری نیست. من در این رابطه نظر به اشعار فردوسی دارم که سروده است: «چو شادی بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان» صحبت او نیز موید دانشمندان اروپایی معاصر است.
این عصبشناس بیان کرد: لذا تولید و وسعت دانش به خرد بستگی دارد. لذا آنچه که در وجود استاد فقید بود نشان دادن راه بود بدون اینکه سد معبر کند. او در این نقش میدرخشید اما خیره نمیشد. او در عین حال زبان نقد بسیار زیبایی داشت که در آن هیجان به سمت زیبایی میرفت.
حسن عشایری گفت: من از دیدگاه عصبشناسی عقیده دارم که دانشگاههای ما توانایی در تربیت چنین شخصیتهایی ندارند چون در آنجا خبری از تولید خرد نیست. من در دانشگاه فرایبورگ شیفته موضوعات دیگری بودم و سالی دو سه بار با گروهی به ایران میآمدم و در صدد این بودیم که شرایطی را مهیا کنیم تا از محضر استاد بهره بگیریم.
او افزود: در مجلسی استادان زیادی درباره یک موضوع سخنرانی کردند و رفتند. من به استاد انوار گفتم ما از سخنان سخنرانان چیزی نفهمیدیم. استاد گفت: قرار نیست همه چیز را بفهمید! قرار است که بینش شما عوض شود. بن مایه سخن او این بود که شاید انسان علم را داشته باشد اما بینش علمی نداشته باشد.
اندرون و بیرون انوار یکی بود
پویا آریانپور در ادامه این مجلس یادبود گفت: پس از رفتن پدر و خالی شدن جای او خیلی از دوستانش ژست حمایتی گرفتند در صدر این افراد، عبدالله انوار بود که بعد از آن من و استاد وارد یک رابطه عمیق دیگری شدیم. در این رابطه من و مادرم و خانواده اتفاقاتی را تجربه کردیم که خیلی خاص بود.
او افزود: انوار شخصیتی منزوی، جدی و در خود فرو رفته بود و آن رفتار و قلیان روحی که پس از لطفی که به ما داشت، مثال زدنی است. سالها بعد شانس معاشرت بیشتری با او داشتم و نیاز به پاسخ سوالاتی داشتم که جواب آنها نزد او بود و همین که به لحاظ جسمی نیاز به مراقبت داشت و این دو موضوع رابطه و دیدارهای ما را بیشتر کرد. از آن به بعد دیگر انوار شخصیتی در کنار نبود و جزء عناصر زندگی روزمره ما شد.
این نقاش درباره شخصیت انوار از نگاه خودش اظهار کرد: نخستین موضوعی که میتوان از تجربیات در رابطه با او بگویم که کمنظیر است و مربوط به افرادی در دوران خاص میشود که در آنها ایده و عمل را خیلی نزدیک به هم میبیند. شکل فکر کردن با زندگی کردن آنها بسیار همخوان است و در آن تظاهرات و تجملات نیست و این به عنوان یک اراده بود، یعنی این نوع ساده زیستی که انوار داشت، یک انتخاب بود از نداشتن برنیامده بود.
پویا آریانپور گفت: به نظرم در اتاق سید عبدالله انوار نشانههایی وجود دارد که میتواند تصویر ما را از او کامل کند. نوع زندگی که انتخاب کرد و نوع معاشرتی که داست و نوع کتابهایی که مطالعه کرد، همه از یک جنس بود. او چیز به عنوان اندرونی و بیرونی نداشت آنچه در فرهنگ ایرانی سابقه طولانی دارد و گاهی به آن میبالیم، در انوار نبود و همه چیز در بیرون و اندرون یکی بود.
نظر شما