نشست نقد و بررسی کتاب «مدیریت غم و ترس» برگزار شد؛
این کتاب نگاه بومی به هیجانات دارد/ انتقاد از تعدد رویکردهای روانشناسی در کتاب
حسامالدین سیف زرگر، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، علاوه بر ذکر نقاط ضعف کتاب «مدیریت غم و ترس»، نقطه قوت کتاب را نگاه بومی به هیجانات میداند و عقیده دارد کتاب، از حیث تلفیق روانشناسی و فرهنگ، توانسته موفق عمل کند.
خزاعی در ابتدای نشست بیان کرد: کتاب «مدیریت غم و ترس» به قلم فاطمه غیور کاظمی در حوزه سلامت روان برای گروه سنی بالای 18 سال منتشر شده است. این کتاب کمک میکند افراد با احساسات و هیجانات آشنا شوند. در ادامه نیز تکنیکهایی را برای مدیریت احساسات عنوان میکند، به نحوی که مخاطبان بتوانند از این تکنیکها در موقعیتهای مختلف زندگی استفاده کنند.
وی اضافه کرد: کتاب شامل چهار فصل است و هر فصل، نویسنده با خلق صحنههایی، از خواننده یک آدم شجاع میسازد. فصل اول میگوید که چگونه باید احساسات را مدیریت کنیم. فصل دوم به چگونگی مدیریت غم میپردازد و در فصل سوم چگونگی شاد بودن عنوان میشود. در نهایت نیز به این موضوع میپردازد که چگونه باید ترسها را بشناسیم و مدیریت کنیم.
خزاعی با بیان اینکه این کتاب با تکنیکها و تمرینها، فقط به جنبههای نظری نمیپردازد و خواننده را در ابعاد عملی و تمرینی نیز یاری میکند، به نحوی که مخاطب بتواند احساساتش را مدیریت کند افزود: با اینکه کتاب، نقاط قوت فراوانی دارد اما چند نقطه ضعف نیز در کتاب به چشم میخورد. نقطه قوت کتاب تمرینهایی است که خواننده را با حال سالم و ناسالم آشنا میکند و به مخاطب یاد میدهد که چطور بهرغم وجود مشکلات، شاد زندگی کند. این کتاب همچنین به موانع شادمانی نیز اشاره میکند.
وی با اشاره به نقطعه ضعف کتاب که در آن نویسنده، تمام مطالب را برای همه اقشار جامعه در نظر گرفته است گفت: انگار که یک دارو را برای همه تجویز میکند. در حالیکه روان هر انسانی پیچیدگیهای خاص خود را دارد و عوامل زیادی مانند زیست و طبیعت در زندگی هر کس ممکن است اثرات متفاوتی داشته باشد. برای همه نمیتوان یک شیوه درمان معرفی کرد.
این نویسنده عنوان کرد: این کتاب خواننده را سمت مثبتاندیشی میبرد و از همین رو بهتر بود از رنگهای مختلف در صفحهبندی استفاده میشد. کتاب از طرح جلد خوبی برخوردار است اما در حروفچینی آن، فاصله بین خطوط گاهی زیاد و گاهی بسیار کم است. این کتاب کار است و مخاطب مدام باید آن را مطالعه کند و از همین رو بهتر بود از کاغذ بالک استفاده میشد و قطع آن نیز کوچکتر بود.
ضرورت نگاه بومی به هیجانات
سیف به عنوان دیگر سخنران این نشست بیان کرد: به ناشر و نویسنده خسته نباشید میگویم چون سعی کردهاند مدیریت هیجان را به شکل بومی نگاه کنند. اگرچه طیف وسیعی از انسانها را هدف مطالعه قرار داده اما جراتی را به خرج داده و مفاهیم روانشناسی را با فرهنگ تلفیق کرده و توانسته بخشهایی را اضافه بکند. ما در کتابهای ترجمهشدهای که درباره مدیریت هیجان داریم، جای چنین دیدگاهی خالی بود.
وی افزود: در کتاب اشاره میشود که 5 هیجان اصلی داریم درحالیکه پل اکمن میگوید ما 6 هیجان اصلی داریم. احساسات جهانی ما (Universal emotion) شامل 6 مورد میشود. از این جهت به آن احساسات جهانی میگویند چون بین انسان و حیوان مشترک است و در چهره، نمود پیدا میکند. تمام 6 هیجان اصلی ما، نمود چهرهای دارد. ما با 80 عضله چهرهای که داریم میتوانیم هیجانات را به مغز منتقل کنیم. یعنی وقتی من ادای لبخند را دربیاورم، ذهن من احساس میکند که خوشحال است. متاسفانه کتاب هیچ رفرنسی به ما در این باره نمیدهد.
سیف ادامه داد: ما با کتاب کاری روبهرو هستیم که به منابع اشارهای نمیکند و از همین رو من خواننده نمیتوانم به آن اعتماد کافی داشته باشم چون نگفته که چه کسی، کجا و چگونه به این نتایج رسیده است. کتابی که میخواهد به من چیزی یاد بدهد تا حالم خوب شود، باید منابع را نیز ذکر کند. مشکل بزرگ دیگری که در کتاب با آن روبهرو هستیم ضعف نظری کتاب است. کتاب، ملغمهای از رویکردهای مختلف روانشناسی است؛ مایندفولنس، معنویتدرمانی، روش شناختی رفتاری و ... که ما متوجه نمیشویم نظریه زیربنایی این کتاب چیست.
وی با اشاره به اینکه کتاب کار، کاربرگهایی را در انتهای کتاب قرار میدهد بیان کرد: یک سری از جدولهای کتاب خطا دارد و محتوایش با آنچه در جدول آمده همخوانی ندارد. به عنوان یک روانشناس بالینی، سعی میکنیم کتابهایی را به عنوان کتاب کار به مراجعانمان معرفی کنیم که بر مبنای شواهد شکل گرفته باشند. درباره کتاب «مدیریت غم و ترس» این نقطه ضعف وجود دارد که امیدوارم در چاپ بعد اصلاح شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه غم را در کنار ترس گذاشتن نقطه ضعف دیگر کتاب است عنوان کرد: وقتی از ترس حرف میزنیم، منظورمان ترس مرضی است یا همان فوبیا. کتاب به رنج اشاره کرده که غیرطبیعی است. اما درد و غم طبیعی است. با این حال، ماندن در درد و ماندن در غم، در درازمدت، غیر طبیعی است. بحران هویت، طبیعی است ولی ماندن در بحران هویت، غیرطبیعی. پس زمانی که از غم ناسالم صحبت میشود منظور، غم ماندگار است. غمی که در حال تهنشین شدن است. تعریفی که در کتاب آمده تعریف درستی است اما باز ما گمراه میشویم. کتاب اشاره میکند که یک سری غمها خوب است مانند حزنی که برای اهل بیت باشد. در هر صورت، غم، کارکرد دارد. به لحاظ روانشناسی تکاملی 6 هیجان اصلی ما، همگی کارکرد دارند.
سیف ادامه داد: غم به لحاظ تکاملی باعث میشود که سطح سوخت و ساز بدن من کم شود. شما به لحاظ تکاملی اگر بخواهید انسان را تماشا کنید به این پرسش میرسید که آباء و اجداد ما چه زمانی غمگین میشدند؟ زمانی که کسی را از دست میدادند یا زمانی که با بحرانی روبهرو میشدند. خیلی عقبتر که برویم زمانی که حیوانات وحشی به ما حمله میکردند و قبیله ما از بین میرفت، افراد قبیله غمگین میشدند. سوخت و ساز بدنشان کم میشد و ذخیره انرژی در بدنشان صورت میگرفت برای اینکه بتوانند در آینده از اتفاقهای مشابه جلوگیری کنند، یا برایشان آمادهتر باشند. ترس هم، همینطور است.
وی گفت: درباره شرح ترس، کتابهای مختلف در حوزه مدیریت هیجان، به ساختار مغز اشاره میکنند. ساختاری که بین انسان و حیوان مشترک است، با اینحال، در مدیریت آن، دیگر انسان و حیوان برابر نیستند. اگر دیدگاه تکاملی به بحث هیجان داشته باشیم میبینیم که عصبرسانههایی که از سمت لیپید به سمت کورتکس میآیند بسیار بیشتر از عصبرسانههایی است که از سمت کورتکس به سمت لیپید میروند.
نظر شما