سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیدجعفر علمداران، پژوهشگر، دکتری زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه: فردوسی در زمانهای زیسته که هنوز در کشور آشوب است و قرار است آشوب دیگری هم رخ دهد و برخی جریانات اعتقادی و مذهبی آشوبآفرینی کنند، فردوسی در چنین دورانی میخواهد سخن بگوید. درست است که دوران سامانیان دورانی طلایی در تاریخ ایران بوده اما جدلهای عقیدتی هم در کشور وجود داشته است. شوربختانه دورانی است که محمود غزنوی میگوید «انگشت در کردهام در همه جهان و قرمطی میجویم و به جرم قرمطی بودن و قرمطی جستن، نخبگان را بر سر دار میکنند» دوران غزنویان دورانِ ویژهای است که در این دوران فردوسی اقدام به نوشتن شاهنامه میکند.
آن زمان نه «دو قرن سکوت» بلکه «دو قرن فریاد» است، افرادی به کشور ما آمدهاند که ما را از آیین خودمان دور کرده و فرهنگ و آیین ما را به تمسخر گرفتهاند ما در آن زمان «اسلام» را پذیرفته بودیم اما «اعراب» را خیر. کلید استقلال یک ملت زبان آن ملت است و فردوسی دوباره به زبان ما جان بخشید و سرنوشت ملتِ ما را دگرگون کرد.
نامهای شاهنامه به گفته خود فردوسی شامل «خداینامه»، «نامه باستان»، «بهیننامه باستان»، «نامه خسروان» است و موضوع آن اسطوره، حماسه و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب در سده هفتم میلادی است. این کتاب سترگ چهار دودمان پادشاهی «پیشدادیان» از کیومرث تا زوطهماست، «کیانیان» از کیقباد تا اسکندر، «اشکانیان» از اشک تا اردوان پنجم و «ساسانیان» از اردشیرِ بابکان تا یزدگرد را در بر میگیرد.
شاهنامه سه بخش مهم دارد «اسطورهای» که از نخستین پادشاه یعنی کیومرث آغاز میشود تا پادشاهی منوچهر و خاندان زال ادامه مییابد.
دورانِ «پهلوانی» از خاندان زال و ازدواج او با رودابه آغاز میشود و تا دوران پادشاهی بهمن است و دوران تاریخی از پادشاهی بهمن شروع میشود و به یزدگرد سوم و سقوط سلسله ساسانیان به دست اعراب ختم میشود. البته اعراب بهانهای برای پایان پادشاهی ساسانیان بود، چراکه سلسله باعظمتِ ساسانیان نمیتوانست تنها به دست اعراب آن زمان نابود شود، لذا خود ساسانیان پیش از حمله اعراب از بین رفته بودند، در دوران تاریخی شاهنامه میبینیم بسیاری از پادشاهان تنها ۱ ماه یا ۵ ماه بر تخت سلطنت مینشینند.
مهمترین منبع فردوسی هم «شاهنامه ابومنصوری» بوده که به نثر نگاشته شده بوده. ابومنصور عبدالرزاق طوسی، والی توس در خراسان، در آن ایام سفارش نوشتن «شاهنامه ابومنصوری» را داده بوده. در آن زمان خراسان از بالای زابل آغاز میشده و تا ماوراءالنهر یعنی شمال تاجیکستان ادامه داشته است، آن زمان چون ابومنصور عبدالرزاق طوسی داعیه پادشاهی داشته، باید کاری میکرده که به چشم بیاید پس والی توس دستور به جمع آوری و نوشتن «شاهنامه ابومنصوری» را میدهد.
کهنترین نسخه شاهنامه، «فلورانس» است که متعلق به سال ۶۱۴ قمری است پس از آن «نسخه لندن» است که متعلق به سال ۶۷۵ قمری است.
فردوسی نخستین کسی نبوده که به آفرینش رزمنامه روی بیاورد، دقیقی توسی هزار بیت را میگوید، چون زرتشتی است این رزمنامه را از پادشاهی کِیگشتاسب آغاز میکند، بعدها مسعودی مروزی، شاهنامه ثعالبی و… نگاشته میشوند.
شمار ابیات این کتاب از ۴۸ هزار بیت تا ۶۱ هزار بیت است، در این خصوص تحقیق و تفحصهای بیشماری انجام شده اما به پژوهشهای بیشتری نیاز است که چرا حدود ۱۳ هزار بیت الحاقی در این کتاب وجود دارد.
بسیاری از افراد و کاتبانِ خوشذوق در طول تاریخ، حرف خود را از زبان بزرگانی چون فردوس و خیام نقل کردهاند، مرحوم ابوالفضل خطیبی ۱۰ هزار بیت الحاقی از شاهنامه استخراج کرد.
فردوسی خودش معتقد است «بناهای آباد گردد خراب.. زِ باران و از گردش آفتاب.. بنا کردم از نظم، کاخی بلند… که از باد و باران نیابد گزند».
برخی جریانات در ایران نخستینها بودهاند، ما نخستین همدلی را در داستان کشفآتش در شاهنامه مشاهده میکنیم. نخستین کنگره جهانی پزشکی را در شاهنامه داریم «پزشکان فرزانه گرد آمدند.. همه یک به یک داستانها زدند» نخستین کنگره اخترشناسی را نیز در شاهنامه داریم «ز اخترشناسان هر کشوری… به جایی که بد نامور مهتری»، نخستین قیام علیه ظلم هم در زمان کاوه آهنگر است و بسیاری از نخستینهای دیگر.
اما یک زن سببِ سرایش شاهنامه است، من ندیدم که در ادب فارسی کسی از همسرش با نامِ «مهربان» نام برده باشد یکبار فردوسی از همسرش نام برده و گفته «یکی مهربان بود، اندر سرای» فردوسی نقل میکند که یک شب میِ و ترنج و بهی آوردند و همسرش هم که از بزرگان بوده چنگ مینواخته و روی جهازش هم شاهنامه منصوری را داشته است. به این وسیله شاهنامه ابومنصوری به دست فردوسی میرسد و یک شب همسرش به او میگوید بیا و از بیژن و منیژه شروع کن.
فردوسی نگاهی بسیار خردمندانه به زنان دارد، افرادی که یکباره میگویند «زن و اژدها هر دو در خاک به» نفهمیدند و نخواهند فهمید که این بیت الحاقی است و با یک بیت هم نمیشود یک فرد آن هم فردوسی را قضاوت و بررسی کرد.
شاهنامه پیامی جهانی دارد، در زمان پادشاهی آفریدون میخوانیم که او «جهان» را بین سه فرزندش تقسیم میکند و این نکته ای بسیار مهم است.
از سویی در شاهنامه همهچیز سر جای خودش است، وقتی کیخسرو در برف محو میشود، مردم به سراغ زال میآیند و از او میخواهند پادشاه شود، اما زال میگوید من پهلوانم و تاجبخش، فره پادشاهی ندارم.
شاهنامه پاک است، در ۶۰ هزار بیتِ آن، هیچ واژه ناشایستی وجود ندارد، تنها در داستان ضحاک جایی که از کشته شدنِ پدر به دستِ پسرش تعجب میکند، میگوید «پژوهنده را راز، با مادر است»، لذا شاهنامه سراسر پاکنویسی و راستگفتاری است.
این کتاب بزرگ از مهمترین ارکان هویت ملی و فرهنگی ایران شناخته میشود و گنجینهای از تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ایرانی است که نسل به نسل منتقل شده و همواره الهامبخش و راهنمای ایرانیان بوده است.
نظر شما