در مراسم رونمایی از کتاب «فریادهای خاموش روزنگاشت تنهایی» مطرح شد؛
افروغ: اسیر تفکیکگرایی پوزیتویستی غلط نشویم/ مختارپور: موضع افروغ صادقانه و منتقدانه است
افروغ گفت: یک نوشته باید بدون سانسور ارائه شود و ما نباید اسیر یک تفکیکگرایی پوزیتویستی غلط بشویم و مختارپور بیان کرد: پرهیز از سانسور و ریای معکوس از دیگر ویژگیهای این کتاب است و موضع افروغ در این کتاب صادقانه، منتقدانه و واقعی است.
مختارپور، در ابتدای این مراسم گفت: این مجموعه ـ «فریادهای خاموش روزنگاشت تنهایی»ـ در ۷ جلد و حدود ۲۵۵۵ صفحه است. از مجموع مطالب این کتاب چنین برمیآید که این مجموعه تلاشی است بر اندیشیدن به قصد اصلاح. هدف مولف این یادداشتها، ارائه مطالبی برای به یادگار ماندن نیست؛ هدف این است که با توجه به منابع دینی و اندیشه بشری، راهحلهایی برای اصلاح مشکلات فردی و اجتماعی ارائه دهد.
وی ادامه داد: آنچه مخاطب از این کتاب برداشت میکند باور عمیق نویسنده به خداست. در تمام لحظات زندگی مولف این کتاب، در سخنرانیها، کلاسها، مصاحبهها، جلسات و ... خدا حضور دارد و با خواندن این روزنگاشت احساس میکنی نویسنده همه جا دارد نسبت خود با خدا را میبیند و براساس آن میخواند و مینویسد.
مختارپور با اشاره به بیان جرئیات زندگی روزانه یک اندیشمند بیان کرد: اینکه یک اندیشمند از مکالمات روزمره خود با راننده و بقال و ... مینویسد نشاندهنده یک تصویر واقعی از زندگی واقعی است و نویسنده خود را جدا از مردم نمیداند.
او اظهار کرد: نکته بعدی این است که وقتی جزئیات زندگی بیان میشود شما متوجه میشوید که آیا یک شکاف عمیق بین فکر و اندیشه و عمل یک اندیشمند وجود دارد یا او تفکری که از آن دم میزند را زیست میکند؟ و در این کتاب میبینیم عمل براساس اندیشه است.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی با بیان اینکه پرهیز از سانسور و مصلحتاندیشی و ریای معکوس از دیگر ویژگیهای این کتاب است، گفت: این اثر تصویر واقعی و صادقانه آن چیزی است که وجود دارد، و موضع افروغ هم درباره نویسنده و هم درباره جامعه صادقانه، منتقدانه و واقعی است.
وی با بیان این مساله که مطالعه این کتاب شما را با اثراتی که مولف آنها را مطالعه کرده است ادامه داد: یکی از آموزشهای این کتاب، سبک مطالعه است؛ اینکه چگونه کتاب بخوانیم و چگونه از محتوای آن در سبک زندگی و در رفتار روزمره خود استفاده کنیم.
او گفت: اینگونه نیست که مولف مطالعات خود را به حوزه تخصصی و دانشکاهی خود اختصاص داده باشد. صاحب نظر این کتاب کاملا در همه جریانهای زندگی حضور دارد، درباره فیلمی که دیده، خبری که شنیده، کتابی که خوانده، سفری که رفته میگوید و تفسیر میکند. او بهشدت عقلمحور است و از مسیر اندیشه عبور میکند اما شاهراه اصلی، دل است. یعنی در موازنه عقل و دل هیچکدام بر دیگری ارجح نیست.
در ادامه این مراسم احمد حسینی، پژوهشگر فلسفه بیان کرد: عماد افروغ را با دوگانههایی میشناسیم که قرار است به یک نگاه وحدانی و به یک یگانگی برسد و این از عنوان کتاب نیز بهخوبی پیداست.
وی اظهار کرد: در مجموع 16دوگانه از کتاب عماد افروغ استخراج کردم که دوگانه خدا و خلق، ریشهایترین این دوگانهها و منشا دیگر دوگانههاست، که اگر این دو آشتی کنند همه دوگانهها یگانه میشوند.
حسینی در انتها با بیان اینکه کمترین کاری که این کتاب میتواند با ما بکند این است که قدری از آن مستی را نیز به ما بچشاند و با عوالمی که مولف سعی کرده است ما را با آن آشنا کند، آشنا شویم.
حجتالاسلام مهدی امامی، رئیس موسسه علمی- فرهنگی انقلاب اسلامی، سخنران بعدی این مراسم بود که بیان کرد: این کتاب از جنس روایت انسان است اما نه از جنس روایت تاریخی، بلکه از جنس وجود و هستی است و ما در آن با تفکری بهنام «زندهاندیشی» مواجه هستیم و من افروغ را ازجمله زندهگرایان میبینم و میدانم.
او با بیان اینکه افروغ در این کتاب دائم در حال روایت خودش و لایههای مختلف وجودش است توضیح داد: او در زمان قبل از انقلاب، انقلاب، در جنگ، در دانشگاه و... حضور فعال داشته که در کتاب به خوبی مشهود است.
او اظهار کرد: در این کتاب به اخلاق و عدالت زیاد پرداخته شده است. عدالت پایهای برای رشد اخلاق است و اخلاق به عدالت، خدماتی ارائه میکند و هیچکدام بر یکدیگر برتری ندارند.
امامی با بیان اینکه اخلاقی که افروغ از آن یاد میکند زمینی است، گفت: او در پنج جلد این کتاب بیان میکند که اخلاق آسمانی نیست و اخلاق از نظر افروغ، مطلقا برای فرد قداستی بههمراه نمیآورد و در کنار سایر ویژگیهای انسان تعریف میشود.
مانی کلانی، فارغالتحصیل دکترای مردمشناسی از دانشگاه تهران نیز در ادامه این مراسم به ایراد سخن پرداخت و گفت: در حال حاضر در دوران عجیبی بهسر میبریم. در دوران نخواندنها، و اینکه این مجموعه 7جلدی دارای جملات برگزیده است خیلی مهم است. زیرا خواندن کلاسیک کتابی با این حجم، در عصر نخواندنها از حوصله مخاطب خارج است و به این شکل میتواند تکهتکه و بریده بریده قسمتهایی از این کتاب را بخواند که این هم یک فرصت است، هم تهدید.
او اظهار کرد: در دنیای پرسرعت امروز اگر کتاب تهیه شود و مخاطب فقط قسمتهای برتر آن را بخواند نگران این است که مبادا در خلاصهخوانی چیزی را از دست داده باشد و اگر کسی سودای نوشتن نداشته باشد، حس خواندن و همراه شدن با افروغ را ندارد.
این مردمشناس با بیان اینکه این کتاب یک وجهه «خود مردمنگارانه» دارد، بیان کرد: خودمردمنگاری شيوهای پژوهشی است که مفهوم «خود» را در يک بافت اجتماعی مورد تجزيه و تحليل قرار میدهد. اين شيوه که بهطور سنتی در پژوهشهای علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگيرد، در این کتاب نیز بهکار رفته است.
در انتهای این مراسم عماد افروغ با اشاره به اینکه به «رئالیسم انتقادی» معتقد است سخن خود را آغاز کرد و اظهار کرد: روزی که روزنگاشت را شروع کردم آنچه که آمد نوشتم و قصدم تبعیت از یک رویکرد نظری نبود، خود قلم و خود نوشتن آنقدر اهمیت دارد که خداوند در قرآن به آن قسم خورده است. و بین اندیشه، قلم(نوشتار) و زبان(گفتار) نسبتی وجود دارد.
او ادامه داد: از جهت فردی برای تسکین درد و آلامم به نوشتن پرداختم و از لحاظ اجتماعی، تعهد و مسئولیت اجتماعیام سبب نگارش این کتاب شد. به عقیده من یک نوشته حتیالمکان باید بدون سانسور ارائه شود و نباید اسیر یک تفکیکگرایی پوزیتویستی غلط بشویم.
افروغ افزود: در این روزنگاشت رویکرد نظری من یک رویکرد ابداعی با عنوان «ژانر فراگیرچند ژانری» است. انسان مانند قرآن تکبعدی نیست، پس مطالعه آن هم تکبعدی نیست و یک طرف این دیالکتیک خرد و جامعه، مردم است که برای فهم و درک و رفع نیاز آنها باید تلاش کرد.
او بیان کرد: مخاطب واحد نداریم و مخاطب من نباید فقط دانشجویانم یا اساتید دوست و هیات علمیها باشند، حرفهای علمی در قالب مقاله علمی-پژوهشی مطرح میشود و مخاطب عام من کسی است که روزنوشت من را میخواند.
افروغ در انتهای صحبتهای خود با تاکید بر اینکه خود واقعیتان را سوژه قرار دهید، گفت: این سالها نوشتم آنچه به من الهام میشد. بیریا و بیتکلف نوشتم. از لحظات سخت اندیشیدن، تا بازی فوتبال با کودکان نوشتم. از لحظات غم و تنهاییام نوشتم. از تجارب و خاطراتم در محیطهای مختلف، از لحظات شاد بودنم با آدمهای خالص و عادی و بیعنوان و از حوادث بد و تلخ روگاز نوشتم. از آدمهای با محبت و بزرگوار زندگیام و از لحظات پاک و خاص نیایشهایم نوشتم. از خانواده و مهرورزیهای بیدریغشان نوشتم. از زندگی نوشتم. یک کلام، زندگی کردم و زندگیام را شکار کردم. سعی کردم خودم موضوع خودم باشم؛ خودی تنها و با دیگران. سعی کردم خودم بازیگر باشم تا ناظر بازی دیگران.
نظر شما