در ابتدای این نشست شریفی یزدی گفت: در وهله اول باید جمعیت کشور را بررسی کنیم و بعد بگوییم که با چه فرصتها و تهدیدهایی روبهرو هستیم، در جهان 3 یا 4 موج توسعه داریم که یکی از آنها این بود که اگر کشوری معدنهای زیادی داشته باشد کشور توسعهیافتهای است یکی دیگر از آنها صادرات قوی است یعنی اگر کشوری صادرات قوی داشته باشد و بتواند به بیشتر کشورها صادرات کند کشور توسعهیافتهای است و مورد آخر نیز مدرنیته است که اگر در کشور خودمان بخواهم مثال بزنم مدرنیته از زمان پهلوی اول شروع شد که دانشگاه، جاده، سد و ... ساخته شد؛ اما درحالحاضر تمرکزمان بر روی توسعه نیروی انسانی است و کشوری که روی این موضوع سرمایهگذاری کند موفق است.
وی افزود: نهاد خانواده نهادی است که مستقل عمل میکند و کارکرد اصلی خانواده تولیدمثل و کارکرد دوم آن تربیت فرزندان است که در تربیت فرزندان بسیار ایراد داریم. اولین سرشماریهای دقیقی که در ایران صورت گرفته است به سال 1335 برمیگردد و بعد از آن اتفاقاتی رخ داده است که نمیتوان به آمارها بسنده و اعتماد کرد.
شریفییزدی ادامه داد: در سال 1335 ما 20 میلیون جمعیت داشتیم که 74 درصد مردم در قدیم و سالهای گذشته در روستا زندگی میکردند؛ اما امروزه 24 درصد مردم در روستاها حضور دارند. از سال 1355 به بعد با رشد جمعیت در کشورمان روبهرو بودیم و جز سه کشور اول در رشد جمعیت نیز بودیم که حاصلش بچههای دهه شصتی هستند؛ اما از سال 1365 به بعد دولت تصمیم به جلوگیری زایش گرفت و باید بگویم که در سال 1365 کشورمان حداقل ده میلیون خانم قابل بارور داشتیم که توانایی باروری داشتند؛ اما از سال 1385 تا 1395۵ با 22 میلیون خانمی روبهرو بودیم که قابلیت باروری داشتند؛ اما با این تفاوت جمعیتمان هرروز کمتر و کمتر شد البته باید اضافه کنم که عوامل بخصوصی در رشد جمعیت موثر است که یکی از دغدغههای مهم مقام معظم رهبری همین رشد جمعیت است و نگران این موضوع هستند؛ چراکه اگر با همین روند ادامه دهیم قطعا با خطر جدی روبهرو میشویم. جامعه ایران در سال 1365 جامعهای جوان محسوب میشد؛ اما درحالحاضر با جمعیتی میانسال روبهرو هستیم و اگر با همین روند ادامه دهیم تا سال 1430 طبق آمار به جمعیتی کاملا سالخورده تبدیل میشویم و با جمعیتی روبهرو میشویم که جمعیت مولد خود را از دست داده است.
وی به عنوان سخن آخر گفت: اهرمهای اصلی کاهش جمعیت در ایران به دست دولت نیست درست است که قدرتها و نهادها در دست دولت است؛ اما آیا توان این را دارد که بستر را برای رشد جمعیت فراهم کند برای مثال اگر رشد اقتصادی 8 تا 10 درصدی داشته باشیم باید حدود 10 تا 20 سال زمان صرف کنیم تا با رشد جمعیت روبهرو شویم که این بسیار آرمانی است؛ اما اگر میخواهیم رشد جمعیت داشته باشیم باید نهادهای مربوطه اقتصادی و آموزشی و سیاسی کار خود را درست انجام دهند و وظیفه خود را گردن نهاد خانواده نیندازند که باری از روی دوش خانوادهها کم شود و مردم نیز بتوانند با فراغ بال فرزندآوری کنند و به تربیت بچهها بپردازند.
نظر شما