سالمندی در انتظار آینده کشور
این روزها این خبر را زیاد میشنویم که رشد جمعیت کشور بسیار کم شده است و ما در سالهای آینده با جمعیت بزرگی از سالمندان مواجه خواهیم بود، آمارها نشان میدهد اکنون ۷۰ درصد جمعیت کشور را جمعیت فعال یعنی افراد بین ۱۵ تا ۶۰ سال تشکیل میدهند و از سال ۱۳۸۵ که پنجره جمعیتی در کشور ما باز شده، جمعیت جوان زیاد شده و به تبع آن جمعیت سالمند رو به افزایش است.
بر اساس آخرین اعلام مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، تعداد سالمندان کشور، ۷ میلیون و ۴۵۰ هزار نفر است و به این ترتیب این پنجره جمعیتی تا حدود حداکثر سه دهه دیگر شروع به بسته شدن میکند و در سال ۲۰۵۰ میلادی یعنی حدود 30 سال دیگر حدود ۳۰ درصد جمعیت کشورمان را سالمندان تشکیل خواهند داد. بنابراین تا کمتر از ۱۵ سال آینده جمعیت سالمند کشورمان دو برابر خواهد شد. البته باید توجه داشت که این موضوع تنها مختص به کشور ما نیست و پدیده جهانی است؛ چراکه پیشرفت جامعه بشری، بهبود وضعیت بهداشتی درمانی و افزایش امید به زندگی نهایتا موجب افزایش درصد جمعیت سالمند شده است و سالخوردگی جمعیت، پیامد طبیعی افزایش امید به زندگی و پدیدهای جهانی و رو به افزایش است.
اما زمانی که ما از سالمند صحبت میکنیم دقیقا به چه گروه جمعیتی اشاره داریم؟ برای پاسخ این پرسش بد نیست نگاهی به تعریف سازمان بهداشت جهانی از سالمندی بیاندازیم: بنا به تعریف و توصیف سازمان بهداشت جهانی، سالمند به کسی گفته می شود که سن 60 سالگی را پشت سر گذاشته باشد و از نظر سنی به سه گروه، سالمند جوان (70-60 سال)، سالمند میانسال ( 80-71) و سالمند پیر (81 به بالاتر) تقسیم میشوند، لذا سالمندی معمولا همراه با مشکلات مختلفی است که جنبه های اجتماعی، روانی، فیزیولوژیک را می تواند دربرگیرد.
سهم کمتر روانشناسی سالمندی از بازار کتاب
همانطور که میبینیم مطالعات سالمندی جنبهها و حوزههای مختلفی را شامل میشود، از علوم زیستی و روانشناختی تا مطالعات فرهنگی و مددکاری اجتماعی. به همین میزان کتابهای منتشر شده در این حوزه هم میتوانند متنوع باشند اما اگر در حوزه روانشناسی و سلامت دقیق شویم، آیا مطالعات سالمندی به میزان مطالعات سایر گروههای سنی چون کودکان یا نوجوانان پررونق است؟
جعفر نجفی زند مترجم کتاب «کنار آمدن با سالمندی» به ایبنا میگوید: «روانشناسی علم بسیار گستردهای است که در آن انسان و تمام موارد مرتبط با او در طول زندگی محل تحقیق است، هرچند در این مسیر مطالعات کودکان و نوجوانان حجم بیشتری از تحقیقات را به خود اختصاص دادهاند اما به صورت کلی رشد در طول حیات همواره مورد توجه مطالعات روانشناسی بوده است، هرچند مطالعات بزرگسالی و پیری محدودتر باشند. در کشور ما نیز آثار تالیفی و ترجمهای هرچند در مورد سایر گروههای سنی دیگر بیشتر است؛ اما آثار خوبی هم در مورد روانشناسی سالمندی بهویژه در حوزه ترجمه وجود دارند.»
میانسالی به معنی دست شستن از فعالیت نیست
اما آثاری که در سطح جهانی منتشر میشوند، آیا میتوانند فراتر از مرزهای جغرافیایی و در همه جای جهان الگوی مشترکی را برای پذیرش سالمندی فراهم کنند؟ مترجم کتاب «کنار آمدن با سالمندی» در این باره توضیح میدهد: «البته فرهنگ در این موضوع مهم و اثرگذار است اما میتوان الگو برداریهایی متناسب با هر زمینه فرهنگی داشت. برای مثال مولف کتاب «کنار آمدن با سالمندی» خود یک فرد سالمند بوده است که حتی زمانی که این اثر را به ناشر تحویل داده است، این کتاب ناتمام بوده و ناشر خود مراحل پایانی کار را انجام داده است. نکاتی هست که در همه جای جهان میتوان از آنها استفاده کرد؛ برای مثال فردی که به سن بازنشستگی میرسد دیگر گمان میکند که دوران فعالیتش تمام شده است، توصیه نویسنده این کتاب این است که این گونه نیست و میشود در همین سن فعالیتهای دیگری بر حسب علاقه انجام داد و مشغول شد، حال این موارد در آن جامعه ممکن است متفاوت باشد برای مثال در کشورهای غربی بسیاری به سراغ خدمات اجتماعی و موسیقی و .. میروند اما در جامعه ایران هم زمینههای مختلفی فراهم شده است برای مثال خدمات بسیج، جهاد دانشگاهی، سمنهای گوناگون و سازمانهای مردم نهاد همه از این موارد هستند. نکته مهم و قابل استفاده برای همه افراد فارغ از مرزهای جغرافیایی این است که فرد نباید برای بالا رفتن سن خود زانوی غم بغل بگیرد. خود من و بسیاری از افراد فعالیت ترجمه را بعد میانسالی و زمانی که فراغت بیشتری داشتیم، در پیش گرفتهایم. حتی بعضی از افراد به تجارت هم روی میآورند. پس میانسالی به معنی دست شستن از فعالیت نیست.»
نجفی زند در مورد وضعیت آینده کشور با توجه به پیری جمعیت نیز به ایبنا اظهار میکند: «برای مقابله با آینده پیری جمعیت در کشور ما نیازمند فعالیت و مطالعات توامان روانشناسی و جامعهشناسی هستیم، اما به صورت کلی هر جامعهای که به سمت سالمندی برود، بازوی فعال آن جامعه کند و این موضوع خواهی نخواهی مشکل زا خواهد شد. به همین دلیل است که در جوامع مختلف فرزندآوری مهم است و حتی جوامعی که این امر را در گذشته محدود میکردند، اکنون متوجه شدهاند که باید مشوقهایی را برای فرزندآوری قرار دهند.»
جوانی؛ عصای پیری
به عناوین کتابهای منتشرشده در روانشناسی سالمندی که دقیق شویم شاید بتوان چند گزاره را به عنوان جوهر و عصاره در نظر گرفت؛ رسیدن به سالمندی نه یک شکست که موفقیتی است که نشاندهنده گذاران عمر است؛ اما کنارآمدن با این دوران نیازمند آگاهی است؛ آگاهیای که میتوان آن را از راههای گوناگون از جمله کتاب کسب کرد.
مرضیه رضایی درویشی مترجم کتاب «چگونه در سالمندی سالم و با نشاط بمانیم؟» در این مورد به ایبنا میگوید: «این کتاب و بسیاری از آثار بهداشت سالمندی در صدد این هستند که ما را برای مواجه سالم با دوران سالمندی آماده کنند؛ در حقیقت نکته اساسی این است که برای داشتن سالمندی سالم باید پیشتر به فکر بود، ما انسانها از از دوران جوانی و زمانی که هنوز وارد عوارض کهنسالی نشدهایم، همواره باید بالارفتن سن را در نظر داشته باشیم، در واقع داشتن سالمندی سالم معجزه یا یک اتفاق خارقالعاده نیست؛ بلکه برآمده از سبک زندگی است که باید از سالهای قبل به فکر آن بود و از آن مهمتر به آن پایبند بود. این سبک زندگی هم شامل موارد متعددی میشود از ورزش و تغذیه تا کارکردن روی ذهن. علاوه بر این آگاهی از سالمندی هم باید از سوی خود شخص و هم اطرافیان باشد، در این سن باید چیدمان و حتی معماری منازل هم برای فرد سالمند تغییر کند. علاوه بر این پرستاری از سالمندی هم باید همراه با نکاتی باشد که هم سالمند و هم اطرافیان او کمترین آسیب را ببیند.»
همانطور که در فرهنگ عامیانه ما هم وجود دارد حقیقت قابل انکار این است که ما در پیری اصولا آنچه را درو میکنیم که در جوانی کاشتهایم، پس اگر هنوز جوانیم، باید بهجای هراس از سالمندی، به فکر ساختن سالم آن باشیم.
نظر شما