این اثر پایاننامه دکتری محمد فرزانه، استاد تاریخ ایران در دانشگاه نورث ایسترن ایلینویز در شیکاگو آمریکاست که نهایتا پس از چند سال تحقیق درباره آخوند خراسانی به صورت کتاب ارائه شده است. در این کتاب دو استاد آمریکایی استیون هامفری، استاد مطالعات اسلامی و دوآیت رنالدز، استاد عربی دانشگاه کالیفرنیا سانتاباربارا به عنوان استادان راهنما همراه با علی قیصری و محسن کدیور با فرزانه همکاری داشتند.
وی درباره این کتاب به خبرگزاری ایبنا گفت: «انقلاب مشروطه ایران و رهبری آخوند خراسانی» نخستین کتاب درباره آخوند خراسانی است که به زبان انگلیسی نوشته و منتشر شده است. اهمیت کتاب به این دلیل است که نکات ریز و نه چندان آشکار از جنبه تاریخی فقهی و مدیریت روحانی سده گذشته را با هم ادغام کرده و نتیجه تاریخی جدیدی ارایه میکند.
وی افزود: کتاب حاضر، رابطه و استدلال روشنفکران غیر مذهبی آن زمان برای ورود قانون اساسی و تاسیس مجلس شورای ملی در سیستم دولتی سیاسی را در کنار دلایل عقلانی فقهای عالی مقام آن دوره، به حالت تطبیقی مورد بحث قرار میدهد. آخوند خراسانی به عنوان عالیترین مقام فقهی در دنیای تشیع با استناد به دلایل چهارگانه (ادله اربعه) و نگاه عقلانی مکتب اصولی که در نجف آغاز شده بود، نظرات دیگر روحانیون آن زمان را متقاعد به همکاری در حرکت مشروطه کرد.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: با اخذ اجماع علمی – فقهی و هدفمند روش خاص خود، آخوند توانست عقیده سیاسی غربی را که نتیجتا به عدل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میانجامید، به جامعه سنتی بیش از 100 سال پیش ارایه دهد. این کتاب به این مساله میپردازد که مخاطب این امر مهم را در نظر بگیرد که آخوند و حرکات طرفدارانه او نسبت به مشروطیت را باید در چهارچوب علم فقه و نسبت روحانی مذهبی و مقتضیات زمان را در حضور دولت بیعدالت قاجار تجزیه و تحلیل کرد.
وی افزود: بدون شخص آخوند و رهبری او و فکر وراسنتیاش به نزدیک کردن این دو انقلاب، مشروطه قادر نبود و نمیتوانست به تاسیس مجلس شورای ملی و قانون اساسی دست یابد.
فرزانه ادامه داد: این کتاب به سه قسمت بحشبندی شده است. در بخش نخست سعی میکند برای مخاطبانی که با تاریخ ایران و تشیع آشنایی کافی ندارند مسایلی را آشکار کند. همچنین در پنج فصل تاریخ مختصر نمایان شدن قاجار به دنیای سیاست، مدرنیته و فکر فرهنگی کردن فرهنگ ایرانیان، مشروطیت و دلایل انقلاب، نهادهای مهم فقه اثنی عشری و تشیع در ایران آمده است.
وی افزود: در دومین قسمت زندگینامه آخوند متفکر فقهی سنتی او و عملکرد سیاسی خراسانی همراه با توجیه مذهبی و شناخت او از مشروطیت و نقش اجتهاد در سیاست بیان شده است. در قسمت نهایی در دو فصل فرق خاصی بین افکار و روش فقهی بین آخوند خراسانی و شیخ فضلالله نوری به صورت تاریخی مطرح شده است و در فصل آخر نظرات این دو فقیه مورد بررسی قرار گرفته شده است.
استاد تاریخ ایران در دانشگاه نورث ایسترن ایلینویز در شیکاگو آمریکا ادامه داد: این نکته حایز اهمیت است که همه منابعی که برای اثبات این نظر تاریخی به کار گرفته شده، شامل بحث کلی و گاه جزیی با استفاده از کتاب مهم آخوند خراسانی کفایتالاصول و تلگرافهای بین مجلس و نجف در دوران استبداد صغیر تا شب عزیمت آخوند به ایران است که تا زمان نشر این کتاب هیچگاه از نظر علمی مورد بحث قرار نگرفته بود.
وی ادامه داد: نام آخوند خراسانی را ابتدا در کتابهای تاریخی مربوط به دوران مشروطیت مثل آثار احمد کسروی و فریدون آدمیت و... مشاهده کردم ولی هیچ منبعی در مورد اهمیت آخوند خراسانی و کمک فوقالعاده شایسته او به نجات مجلس و قانون اساسی وجود نداشت و این کتاب سعی بر این دارد که این اتفاق تاریخی را در یک چهارچوب جدید قرار دهد.
فرزانه افزون بر اطلاعاتی درباره کتاب «انقلاب مشروطه ایران و رهبری آخوند خراسانی» به نهضت مشروطه نیز اشاره کرد و گفت: انقلاب مشروطه ایران نقطه عطفی نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ خاورمیانه و همچنین تاریخ جهان اسلام به شمار میآید. به آن دلیل که طرفداری و حمایت غیرقابل تصور علمای شیعه بالاخص آخوند ملامحمدکاظم خراسانی موجب موفقیت آن شد. در میان عده زیادی از علما که از سوابق متفاوت و رنگارنگ فکری و علمی برخوردار بودند آخوند خراسانی با استفاده و به کار کشیدن ارزشها و نهادهای اساسی شیعی موفق به ترویج سیستم مشروطیت و معرفی آن بهعنوان بهترین گزینه سیاسی برای ایرانیان شد.
وی افزود: آخوند خراسانی به این طریق توانست به نحوی طرز فکر سیاسی غربی را که منجر به ادغام فکر سیاسی غربی و ایرانی شیعی شد، طوری هدایت کند که امروز همگی به وضوح مشاهده کنیم. مطالعه زندگی ملامحمد کاظم خراسانی و فهم عمیق از تلاشهای او در صحنه مشروطیت نقش علما و تشیع را در موفقیت انقلاب مشروطه واضح میسازد. در دوران جوانی به نجف مهاجرت کرد و پس از اتمام تحصیلات حوزوی در عراق، او به تدریس در حوزه آن شهر مقدس مشغول شد و همزمان در دوره مشروطیت رهبری تعدادی از علمای عالی مقام و قدرتمند را که همفکر او بودند به عهده گرفت تا مشروطیت قادر شد نهایتاً به تأسیس مجلس شورای ملی و مهم تر از آن بازگشایش مجلس پس از بمباران آن توسط محمدعلی شاه و کمک نیروی تزار روس در سال 1278/1908 کمک مزیدی بکند که سرانجام منجر به ادامه نگارش نخستین قانون اساسی و متمم آن شد.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: صد و پانزده سال پیش در حالی که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد، منورالافکاران و عقلای آن عهد تصور داشتند که مشروطه میتواند مرهمی برای درد و بیماری سیاسی ایران که بیعدالتی بود، باشد. بدانگونه که محمدعلی همایون کاتوزیان اشاره کرده است انقلاب مشروطه انقلابی برای قانون بود چون که هدف اصلی آن منظم کردن جامعهای بود که قانون بتواند آن را هدایت کرده و همچنین شرط و شروط عادلانهای برای کم کردن و محدودکردن قدرت استبدادی مطلق شاهنشاهی و نابود کردن سیستم سیاسی دلخواه به وجود آورده که در پایان بتواند کلیه اقشار و اشخاص جامعه را -اعم از دولتیون و غیر آنان- در برابر قانون یکسان و مسئول بدارد.
وی افزود: با اینکه تعداد چشمگیری از مشروطه خواهان به طور کلی به جدایی مذهب از قدرت سیاسی عقیده داشتند؛ ولی خیلی زود بر آنان آشکار شد که اگر جامعه ایران بخواهد از یک سیستم کاملاً غربی -که طرفدارانش آن را به ایرانیان معرفی کردهاند- استفاده کنند و جامعه را متحول کند، به همکاری و مجاب کردن علمای شیعی نیاز حیاتی خواهد داشت؛ چیزی که توانست روابط و همکاری بین تفکری غیرمذهبی و مذهبی را به وجود آورد آن بود که هردو طرف به این حقیقت پی بردند که هیچ کدام بدون دیگری نمیتواند به هدف اصلی که حفظ ایران و اصلاحات اساسی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد، به ارمغان بیاورد.
فرزانه بیان کرد: دلیل آنکه مشروطیت موفق به ایجاد مجلس و نشر قانون اساسی شد، آن بود که آخوند خراسانی، رهبری واقعگرا و عملگرا بود که از راهحلهای اجنبی یا غیربومی هراسی نداشت و در همان حال با قدرت خواص قادر بود تصور آن را داشته باشد که بتوان آن راهحلهای اجنبی را در چارچوب مختص اسلامی قرار داده و با زیر پا نگذاشتن ارزشهای دینی آنها را با هم ادغام کند. مهمتر از آن، آخوند مطمئناً عقاید و اجماع هملباسانِ خود را مهم میدانست و دلایل فقهی او برای طرفداری از مشروطیت کلیدی بود که برای رفع مشکل سیستم استبدادی که او از آن طرفداری میکرد به کمکش رسید.
به همین دلایل فقهی، خراسانی و مراعات او برای پا بیرون نگذاشتن از چارچوب اسلامی همکاران خود را متقاعد کرد که به او یاری دهند بلکه او بتواند جوابهای تک تک وکلای مجلس و آن دسته از دشمنان مشروطیت را با قاطعیت کامل بدهد. قدرت واقعگرایانه نگاه کردن به مسائل روز و راهحلهای غیرایرانی – اسلامی آخوند خراسانی از آن جانب بود که او استاد بیهمتای فقه پویای اصولی بود که نقش عقل را به همان اهمیت می دانست که قرآن و احادیث و اجماع را؛ تا از این طریق بتواند به طرز واقعگرایانهای به مشکلهای جامعه میپردازد.
وی افزود: بهعنوان یک رهبر روحانی او همچنین از وجود مساجد که مراکزی برای اشاعه اطلاعات روز و مورد بحث گذاشتن خیلی از امور که فهم و درک آنان برای عموم مردم دشوار بود استفاده بجا کرد. به همان سان که مجلات و نشریات اصلاحطلب چون حبلالمتین به آن دسته از باسوادهای جامعه اطلاعرسانی میکرد، آخوند خراسانی و مقام والای او بهعنوان مرجع تقلیدی پراحترام از طرف همه اقشار که حتی در ایران هم ساکن نبود، توانست بسیاری از علمای ایران را به مشارکت و کمک در ترویج مشروطیت وادارد.
فرزانه بیان کرد: باید گوشزد کرد که سیستم تلگراف هم کمک بزرگی برای خبررسانی به او و استفاده آن برای کسب فتوا از نجف از طرف وکلا و مجلس برای تأیید مادههای گوناگون قوانین تازه اخذ شده کمک دیگری بود که چندان مورد بحث تاریخی قرار نگرفته است. نهایتاً آخوند خراسانی هر کاری که میکرد فیسبیلالله بود تا بهعنوان یک مرجع تقلید، مقام اجتهاد و مجتهد بودن خود را بسیار جدی گرفته و از آن برای کسب درمان اجتماع عشق میورزید. هیچ شکی نیست که او به قوانین وضع شده در مدتی که زنده بود شک نداشت و به همین دلیل مجلس و سیستم پارلمانی را حمایت میکرد و اگر امروز مجلسی هست و قانون اساسی فقط بر حسب تفکر واقعبینانه او با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و همفکری او از طرف علما با عقلای غیرمذهبی دوران مشروطیت است.
نظر شما