نصرالله حدادی به مناسبت آغاز محرمالحرام سال 1443 قمری و واقعه جانگداز عاشورای حسینی(ع) یادداشتی در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید.
سال گذشته با اوجگیری بیماری کرونا، بسیاری از مراسم عزاداری بر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) برپا نشد و رفته رفته، با رعایت دستورالعملهای بهداشتی اماکن متبرکه به روی مردم گشوده شد و امسال انشاءالله با رعایت تمام جوانب بهداشتی و حفظ فاصله اجتماعی و تمرکز در فضای آزاد و استفاده از ماسک و دیگر موارد رعایت بهداشت، تکایا و حسینیهها، پذیرای عزاداران حسینی (ع) هستند و باشد که واپسین سال قرن، آخرین سال حیات ویروس منحوس کرونا باشد و به انفاس قدسی حضرت اباعبدالله (ع)، سلامتی و بهبودی، قرین ملت بزرگ ایران شود.
همواره بعد از برپایی عید سعید غدیر، بستن تکیه و راهانداختن حسینیهها، در دستور کار دوستداران حضرت سیدالشهدا (ع) قرار گرفته و از صنوف مختلف گرفته، تا دستهجات عزادار محلی، و ایضاً تکیههای محلی و خانگی، راهاندازی میشوند و از قدیم الایام، هرگاه، محلی خاص، برای مدتی محدود اختصاص به عزاداری داده میشد، آنجا را تکیه میگفتند، اما رفته رفته با همیشگیشدن آنها، تبدیل به حسینیه میشدند و در جای جای ایران، تکایایی به قدمت شهرهای ایران ـ میتوانیم بیابیم، مثلاً در تهران، تکیه رضاقلیخان هدایت و حسینیه سادات اخوی، قدمتی بین 150 تا 200 سال را دارند و در جای جای ایران، از این گونه تکایا و حسینیهها به فراوانی یافت میشوند، هیاتهای عزادار شهر تاریخی یزد، از فهادان تا صفائیه، از شاهزاده، فاضل، تا باغ گندم، به هم چنین شهر کرمان: تکیه سجادیه، خانه سید خشرو، خانه حاج ماشاالله، و دیگر شهرهای این استان.
در شهر مقدس مشهد، حسینیه رحیمیان از قدیمیترین تکایای این شهر است و در دیگر شهرهای این استان (که امروز به سه استان تقسیم شده) حسینیه گل مکان در چناران، حسینیه حصار در بینالود نیشابور، حسینیه حاج خداداد در بجستان، حسینیه داورزن، حسینیه بالاده در تربت حیدریه، حسینیه چشمهعلی در نیشابور، حسینیه و تکیه کرمانیها و شمشیرگرها، بازهم در مشهد و حسینیه بهادر خان و نواب و قنادها، در کنار مضجع مبارک حضرت ثامن الحجج (ع)، همگی از قدمتی خاص برخوردارند. در زنجان حسینیه اعظم و ایضاً در اهواز حسینیهای به همین نام و جای جای ایران،که در ایام محرم و عاشورای حسینی (ع) یک پارچه سیاهپوش میشوند.
قدیمترین و یا یکی از تکایای تاریخی تهران (که امروز فقط از آن اسمی باقی مانده) تکیه دولت است:
قاسمخان، علیرضا، تکیه دولت، از بودن و نبودن، 192 صفحه رحلی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، زمستان 1397، تهران.
در این کتاب نسبتاً جامع، درباره چگونگی شکلگیری و سرانجام تکیه دولت مباحثی مطرح شده و به بسیاری از اشتباهات تاریخی درباره ساخت آن، پاسخ داده شده و تصاویر بسیار جالب و بدیعی، در آن به چاپ رسیده است، اما در فهرست مآخذ این کتاب، یکی از اصلیترین مآخذ مربوط به تاریخ و وقایع تکیه دولت اشاره نشده است: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، که پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه (1275 ـ 1260شمسی) را در برمیگیرد، و حاوی نکات بسیار جالب و خواندنی است و مثلاً در بخش: حیوانات نمایشی در تکیه دولت، کوچکترین اشارهای به حادثه رم کردن فیل در محوطه تکیه دولت (ص 7 ـ 96) نمیکند. اعتمادالسلطنه، در این باره چنین نوشته است: یکشنبه هفتم محرم سنه 1300 قمری [28 آبان 1261 شمس]: بعد از روضهخوانی، در خانه [= دربار) رفتم. وزراء احضار شده بودند. شاه مصمّم که به هندسه خودشان طاق تکیه [دولت] را تختهپوش بکنند. امروز در [تعزیه] عروس قاسم فیل آورده بودند. هودج بلقیس را سرِ فیل سوار کرده بودند. (ص 203).
پنجشنبه هفتم محرم سنه 1301قمری [17 آبان 1262 شمسی] ... شنیدم در تکیه دولت که دوسال است نایب ناظر که میل مفرط به بازی دارد و شاه را مستعد این کارها دیده است، روز شهادت حضرت قاسم که با تعزیه بلقیس و سلیمان بیرون میآورند، اقسام حیوانات را [که] به طور زشت از مقوا ساختهاند به تکیه میآورند. فیل را هم میآورند. پارسال بخیر گذشت. امسال فیل دم تکیه رم کرد، بعد از شکستن اسباب زیاد، یک زنی را هم زیر دست و پا کشته بود. پناه بر خدا از این وضع عزاداری. (ص 265)؛ و ایضاً حادثه سقوط چهلچراغ و حوادثی از این دست، ضمن اینکه، در خاطرات ده جلدی مرحوم سالور نیز اشاراتی به تکیه دولت شده و ذکری از آن در این کتاب نیامده است، هرچند که نباید این نکته را ناگفته گذارد که بعضاً تصاویری بکر و دست اول، در این کتاب به چاپ رسیده است.
محرم در جای جای ایران، با آداب و رسوم خاص محلی برپا شده و میشود: از علم بندان و عَلَمگردانی در میناب و بیرجند، تا سنج و دمامزنی در بوشهر و جنوب کشور. از سنگزنی در کوهپایههای اصفهان، تا «کربزنی» در میان بختیاریها. از شمعگردانی در مشهد مقدس، تا نخلگردانی در یزد و کرمان. از طشتگذاری در آذربایجان، تا «بستن سقاخانه» در بروجرد و لرستان. در این باره:
شعاع، اصغر؛ آنیزاده،علی؛ حاجی محمدیاری، رقیه؛ دوستی، شهرزاد؛ و شایسته رخ، الهه؛ محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 496 صفحه وزیری، چاپ اول، 1393، تهران.
اطلاعات نسبتاً مبسوطی را در مورد آداب و رسوم ایام محرم و عاشورای حسینی (ع) در چهارگوشه ایران را به دست میدهد.
یکی از ماناترین آیینهای عزاداری، همانا تعزیه است که در روزگار ما، عنایت خاصی به آن نمیشود و در صورت عدم توجه کافی، رفته رفته این هنر نمایشی ـ آیینی از بین خواهد رفت و در این زمینه:
شهیدی، عنایتالله؛ پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی، از آغاز تا پایان دوره قاجار در تهران، با همکاری، ویرایش و نظارت علمی علی بلوکباشی، 840 صفحه وزیری، دفتر پژوهشهای فرهنگی، با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران، چاپ اول، 1380، تهران.
در مقدمه این کتاب و در بخش «ناسازگاری تعزیهخوانی با ساختار اجتماعی ـ فرهنگی جامعه کنونی» ضمن بر شمردن برخی مخالفتها با چگونگی برپایی تعزیه در بخش دیگری، چنین آمده است: «جامعه دینی ـ سنتی ایران، تعزیهخوانی را پدید آورد تا با آن تاریخ حماسههای دینی ـ مذهبی خود را روایت کند و با روایت و بازنمایی آنها، رفتارهای مردم را به انگارههای ازلی نزدیک سازد. اکنون که نمیتواند چون گذشته از تعزیهخوانی در هدایت اعضای جامعه کمک گیرد، کمکم آن را کنار مینهد و فراموش میکند... تعزیهخوانی از چندی پیش مانند بسیاری از رفتارها و کنشهای فرهنگی متعلق به جامعههای گذشته، اعتبار و ارزش اجتماعی ـ مذهبی و تأثیر روانی ـ اجتماعی و فرهنگی ـ دینی پیشین خود را از دست داده و از پیشرفت بازمانده است... همانطور که دور نقّالی و سخنوری در جامعه امروزی ایران، به سر آمده و اکنون این دو صورت هنری از هنرهای کلامی عامّه جامعه سنتی دیروز از عرصه حیات اجتماعی مردم بیرون رفته و وظیفه و نقش خود را از دست نهاده است، تعزیهخوانی نیز همچون نقالی و سخنوری با از دست دادن نقش و اهمیت اجتماعی ـ دینی گذشته خود، نیروی پویایی و ماندگاریش به سستی و کاستی گراییده، و دیر یا زود جاذبه و خاصیت پذیرندگی پیشین خود را از دست خواهد داد».(ص 49 ـ 48).
نویسنده، اعتقاد دارد دگرگونیهای فراوان اجتماعی و اقتصادی، دوریگزینی روحانیت از مجالس تعزیه، عدم حمایت حکومتها از تعزیه، و مخالفت روشنفکران با این هنر آیینی، اصلیترین دلایل زوال تدریجی تعزیه میباشند.
برای حفظ این سنت، دو راهکار ارائه میدهد: اول: ویژگیهای جامعه سنتی ـ مذهبی گذشته را که این شکل آیینی از آن جوشیده و بیرون تراویده است. به جامعه امروزی ایران بازگردانیم، و یا؛ دوم: تعزیه را از لحاظ معنایی و صوری تغییر دهیم و آن را با نظم اجتماعی، فرهنگی و دینی جامعه و ویژگیهای ذهنی مردم امروز هماهنگ و همنوا کنیم، و چون تحقق یافتن مورد نخست ناممکن و از توانایی ما بیرون است، پس باید به مورد دوم اندیشیدن و تمام توان و قابلیتهای فرهنگی و هنری خود را در این زمینه به کار گرفت» و پیشنهاد میدهد:
«... باید بکوشیم تا تعزیهخوانی را به این شکل و شمایل که هست حفظ کنیم و نگذاریم که از هم فرو بپاشد و نابودگردد، و برای جلوگیری از فروپاشی و نابودی تعزیه باید آن را به صورت اصلیاش در فضاهای تکیهها و حسینیهها برپا نگه داشت...». (ص 54 ـ 53).
در گذشتههای نه چندان دور، و در روزگاری که وسایل ارتباط جمعی، تا به این حد در زندگی روزمره مردم ما، وجود نداشت، تماشای نقلِ «پرده شمائلخوان» برای نسل ما، یکی از جذابترین روایتها بود و با همذاتپنداری با مظلومان دشت کربلا، میگریستیم و با تمام زوایای عاشورای حسینی (ع) آشنا میشدیم و تعزیه، در روزگاری که جان داشت و مورد اقبال مردم بود، چنان عاشورا را جانبخشی میکرد که عبارت «سنگ و چوب گریستن» مصداق پیدا میکرد و آن چنان مردم تحت تأثیر اعمال اشقیا (مخالف خوانها) قرار میگرفتند که به آنها حملهور شده و آنها را مضروب میساختند و زیباترین جلوه، در عزاداری بر حسین (ع)، آخر تعزیه بود که طلایهدار تعزیه، به مرثیهخوانی میپرداخت و نمایش از جان میافتاد و موافقخوان (امام خوان) و مخالف خوان (اشقیا خوان) با لباسهای سبز و سرخ، در کنار یکدیگر، بر سر و سینه میزدند و میگریستند و ما که نوجوان بودیم، مبهوت این جلوه از حماسه حسینی (ع) میشدیم.
صادق همایونی نیز در:
تعزیه در ایران؛ 1016 صفحه وزیری، انتشارات نوید شیراز، چاپ دوّم، 1380، شیراز.
از چگونگی تعزیه و برنامههای آن، در ایام محرم، تا سوم امام (ع) میگوید: روز اول محرم: تعزیه وفات ابراهیم. روز دوّم: یکی از تعزیههای فاطمه صغری، زینب یا موسی بن جعفر (ع)، روز سوم: تعزیه مسلم. روز چهارم: تعزیه دو طفل مسلم. روز پنجم: حجةالوداع. روز ششم: تعزیه حُر. روز هفتم: تعزیه حضرت عباس و عباس ـ امام (ع).
روز هشتم: تعزیه دو طفل زینب و غلام ترک. روز نهم: تعزیه شهادت امام (ع). روز یازدهم: ورود به شام. روز دوازدهم: ورود به کوفه. روز سیزدهم: پشیمانی یزید و خروج مختار.
طی سالهای گذشته سریال «شب دهم» نشان داد، چنانچه بتوانیم این هر آیینی را با دیگر جوانب اجتماعی جامعه گره بزنیم و خروجی مناسب از آن بگیریم، میتواند مورد اقبال جامعه قرار گیرد.
به امید این امر که دعاهایمان در این ماه مستجاب شده و بلا و نگرانی از سرزمین عزیمان دور گردد و بتوانیم همانند سیزده قرن اخیر، مراسم سنتی عزداری بر سید و سالار شهیدان را برپا داریم، با شعر زیبای دکتر ناظرزاده کرمانی، به استقبال ماه عزیز محرم میرویم:
ای یاد تو در عالم، آتش زده بر جانها
هر جا ز فراق تو، چاک است گریبانها
ای گلشن دین سیراب، با اشک محبّانت
از خون تو شد رنگین، هر لاله به بستانها
بسیار حکایتها، گردیده کهن امّا
جانسوز حدیث تو، تازه است به دورانها
یک جان به ره جانان، دادی و خدا داند
کز یاد تو چون سوزد، تا روز جزا جانها
در دفتر آزادی، نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوانها
این سان که تو جان دادی، در راه رضای حق
آدم به تو مینازد، ای اشرف انسانها
قربانی اسلامی، با همّت مردانه
ای مفتخر از عزمت، همواره مسلمانها
نظر شما