بزرگترین کار فارادی در الکتریسیته و مغناطیس بود. نخستین آزمایش او، ساختن پیل ولتایی با استفاده از هفت نیمپنی بود که با هفت ورقه از فلز روی و شش قطعه کاغذ که با آب نمک مرطوب شده، در کنار هم قرار میگرفتند. فارادی در سال 1831، آزمایشهایش را که منجر به کشف القای الکترومغناطیسی شد، آغاز کرد. او پی برد که اگر یک آهنربا را از وسط یک حلقه سیمی عبور دهد، جریان الکتریکی در سیم پدید میآید.
کتاب «مایکل فارادی و قرن الکتریسیته» نوشته ایوان ریس موروس، در هفت بخش با عنوانهای «شکلگیری در شهر علمی لندن»، «کارآموزی نزد فیلسوف»، «الکتریسیته بنیادستیز»، «علم در موسسه سلطنتی»، «فرهنگ نمایش»، «آزمایشگر بزرگ» و «قرن الکتریسیته» تدوین شده است.
این اثر، یک زندگینامه متعارف نیست. هدف از تألیف آن هم ارائه گزارشی مشروح و همهجانبه از زندگی فارادی نبوده است. این کتاب به بخشهای خاصی از کار و احوال این دانشمند در چارچوب شرایط زمانیاش توجه دارد. حتی در برخی از فصلهای کتاب، فارادی یا اصلا نقش مهمی ندارد یا نقش اجمالی دارد.
سالهایی که فارادی در خیابانهای لندن بزرگ میشد، دوره پرآشوبی بود. کشور در حال جنگ بود. کابوش خطرناک فرانسه انقلابی در آنسوی دریای مانش خودنمایی میکرد. این نزاع، سرچشمه ایدههای سیاسی و همچنین علمی جدید بود و اغلب، پیوندهای نزدیکی بین این دو وجود داشت. عیبجویان محافظهکار دانش نوین الکتریسیته را که فارادی میتوانست به واسطه آن اسم و رسمی بههم زند، به کرات به خاطر معنی ضمنی بنیادستیزانه و فرانسویاش به باد انتقاد میگرفتند. در حقیقت یکی از دستاوردهای پرشمار فارادی این بود که از الکتریسیته دانشی معتبر ساخت. بررسی شرایط حاکم بر آن دوره، کمک خواهد کرد تا دریابیم دانش فارادی چگونه به بار نشست و چه معنایی برای او و همعصرانش داشت. از این گذشته به ما یادآور خواهد شد که فارادی در خلأ کار نمیکرد. دانشمندان دیگری بودند که نظرهایشان درباره الکتریسیته و نحوه کار روی آن به شدت با دیدگاه فارادی تفاوت داشت.
این جهانی بود که فارادی برای گذشتن از آن، باید مسیری را برای خود انتخاب و طی میکرد. سرانجام کار اهل علم به دگرگون کردن جامعه قرن نوزدهم کشید. الکتریسیته درست در قلب این جهان تازه مدرن قرار داشت. در این وضعیت هیچچیزی قطعی نبود. افرادی مانند فارادی ناگزیر بودند برای رسیدن به جایگاهی مناسب در جامعه ویکتوریایی به شدت کار کنند. بنابراین بررسی زندگی حرفهای فارادی به ما کمک میکند که قرن الکتریسیته را بهتر درک کنیم.
خودسازی؛ نخستین درس در انجمن سلطنتی
«از آغاز زندگی حرفهایاش در مقام کارآموز فلسفی سِر هامفری دیوی و شاید پیشتر، فارادی دریافته بود که برای توفیق در کار علمی به ابزاری بیش از شایستگی و استعداد صِرف نیاز خواهد داشت. این یکی از نخستین درسهایی بود که او از جان تیتم در انجمن فلسفی شهر و از مطالعه مشتاقانه بهسازی ذهن نوشته آیزاک واتس آموخته بود. این مراجع به او یاد داده بودند که برای پیشرفت، بالاتر از هر چیز دیگر، ملزم به پرورش خویشتنداری است. این نکتهای بود که از سِر هامفری دیوی نیز آموخته بود و احتمالا در نقلقول موذیانهاش از او درنظر داشته است: «مهمترین مزیت در میان همه مزایای مهم فارادی این بود که الگویی داشت که به او میآموخت از چه باید اجتناب کند». منظور فارادی این بود که دیوی به او نشان داده بود که مانند خودش با تلاش بیآلایش برای اینکه به یکی از بالادستها تبدیل شود، نمیتواند به موفقیت امیدوار باشد.»
تولید الکتریسیته به وسیله مغناطیس
«مطابق با دفتر خاطرات آزمایشگاهی فارادی، او کار روی آزمایشهایی را که منجر به کشف القای الکترومغناطیسی شد، در 29 آگوست 1831 آغاز کرد. وی از پیش سفارش آمادهسازی حلقهای از آهن نرم را داده بود که دو سیمپیچ مجزا از سیم مسی روکشدار بهدور آن بسته میشد. یکی از سیمپیچها به باتری گالوانیکی وصل میشد و سیمپیچ دیگر با یک عقربه مغناطیسی حلقه بستهای را تشکیل میداد. فارادی امیدوار بود که عقربه هر جریان الکتریکی گذرنده از سیمپچ را آشکار سازد. هدف آزمایش مشخص بود. فارادی خودش در سال 1821 نقش مهمی در نشان دادن رابطه میان الکتریسیته و مغناطیس بازی کرده بود.
در فرانسه، آمپر ثابت کرده بود که سیمپیچهای حامل جریان میتوانند مانند آهنربا عمل کنند. فارادی مانند بسیاری دیگر در آن زمان به دنبال پدیده معکوس بود. او تلاش میکرد با نیروی مغناطیس الکتریسیته بهوجود آورد. همین که سیمپیچ اول را به باتری وصل کرد، متوجه «پدیده محسوسی» در عقربه مغناطیسی شد، به این صورت که در لحظهای که الکتریسیته شروع به جاری شدن در سیمپیچ اول میکرد، عقربه کمی تکان میخورد. همین اتفاق، اما در جهت مخالف، درست در لحظهای که اتصال به باتری قطع میشد، روی میداد. او در بقیه روز به آزمایش کردن ادامه داد و بالأخره در دفتر خاطراتش نوشت که «پدیده مرموز، معلول موجی از الکتریسیته است که در لحظههای قطع و وصل شدن اتصالات رخ میدهد»
کشف فارادی، تولید الکتریسیته به وسیله مغناطیس در محافل علمی، سروصدای زیادی به راه انداخت و او بهخوبی احساس میکرد که به دستاورد بزرگی رسیده است.»
سهم فارادی در قرن الکتریسیته
«سهم مایکل فارادی در قرن الکتریسیته دقیقا چقدر بود؟ معمولا، او یک سر و گردن بالاتر از دانشمندان الکتریسیته همکارش دیده شده است. بیشک، فارادی بر تاریخ الکتریسیته در قرن نوزدهم حکومت میکند. از بسیاری جهات درک دلیل آن آسان است. همهچیز به کنار، فارادی چهرهای شاخص بود. انتشار تحقیقات آزمایشگاهی به مدت سه دهه، با هر معیاری یک دستاورد حیرتانگیز است. بهعنوان کسی که علم را عوامپسند میکرد و مجری برنامههای علمی برای عموم بود، تأثیری عمیق داشت. در تبدیل علوم طبیعی به جزء مهمی از زندگی فرهنگی دوره ویکتوریا، نقشی محوری برعهده داشت. فارادی، آشکارا منبع الهام نسل جدید آزمایشگران بود، ولی جالب است که هیچ جانشینی برای خود تربیت نکرد، آنطوری که دیوی او را تربیت کرده بود.
سرگذشت علمی فارادی که از هیچ به همهچیز رسیده بود، برای مخاطبان اواسط و اواخر دوره ویکتوریا که با داستانهای کتاب خودیاری اثر ساموئل اسمایلز بهخوبی آشنا بودند، بسیار پرکشش بود. شرححال یک غیرخودیِ سرسخت که با وجود تمام مخالفتها و نظام نادرست محافظهکار موجود، مبارزه میکند وسرانجام پیروز میشود، بیشک امروزه هم پرطنین است. یقینا فارادی در سالهای اول قرن بیستم، برای صنایع نوپای الکتریکی، نقش پدر را بازی کرد.»
نخستین چاپ کتاب «مایکل فارادی و قرن الکتریسیته» با ترجمه امیرهمایون محسنی در 208 صفحه با شمارگان 500 نسخه به بهای 34 هزار تومان از سوی نشر دیبایه راهی بازار نشر شده است.
نظر شما