شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۹
​تاریخ، ادبیات و قدرت

رمان «یک مناظره سیاسی کهن» اثر رامین سلیمانی از سوی نشر روزنه منتشر شده است، حمید بابایی یادداشتی بر این رمان نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-حمید بابایی: این روزها اگر تلویزیون را روشن کنید، به هر مناسبتی که باشد در هر شبکه‌­ای، سریالی مناسبتی وجود دارد. بسیاری از این سریال‌ها به دوران قاجاریه می­‌پردازند. البته سبقه استفاده از تاریخ در ادبیات بسیار کهن‌­تر از تلویزیون است. در واقع ادبیات با تاریخ رابطه‌­ای نزدیک دارد. اگر بخواهیم از مباحث خاص نظری صرف نظر کنیم که تاریخ را نیز نوعی ادبیات می‌دانند، رما‌ن­‌های تاریخی و داستان‌های تاریخی بسیاری نوشته شده‌­اند که یک پا در تاریخ و پای دیگر در ادبیات دارند.

رمان «یک مناظره سیاسی کهن» نوشته رامین سلیمانی را نیز می­‌توان در همین راستا دید. رمانی که قصه آن بر می­‌گردد به تصادف راوی با امیرکبیر و همراهی وی با آقاخان در یک شب تا صبح. راوی هنگام رانندگی در بزرگراه با امیرکبیر تصادف می­‌کند و این بهانه­‌ای است برای ورود به سلسله حوادثی که به مشروطیت و قانون­گذاری می‌­پردازد.

در واقع نویسنده این تصادف را بهانه‌­ای قرار می‌­دهد برای ورود به مباحثی که به اکنون و زمان ما مربوط است. رمان در هفت فصل روایت می‌­شود و از زمان اکنون آغاز و به گذشته‌ای دور، یعنی زمان قاجاریه بازمی‌­گردد، از دوره ناصری آغاز می‌­شود و با به توپ بسته شدن مجلس در دوره گذشته ادامه پیدا ­می­‌کند و در نهایت با طلوع خورشید در کاخ گلستان داستان به پایان می­‌رسد. نویسنده کوشیده است، شیوه‌ای از روایت خطی در کنار روایت مدور را در این داستان استفاده کند.

بیشترین تمرکز نویسنده روی مسئله زبان است. نویسنده تلاش کرده، مسئله زبان را در دیالوگ­‌های دوره قاجاری نشان دهد و این مسئله را برجسته کند. هر چند این تلاش به خوبی در متن ساخته شده است، اما بزرگترین خطر این گونه متون این است که شاید مخاطب عام­‌تر ادبیات از خواندن چنین متونی رویگردان شود. به طور مثال در بخشی از کتاب آمده است: «چون اعظم و مهم امور دولت نظم مملکت و سرحد و آسودگی رعایا و رفع ظلم و ستم شریکی در میان آن­ها و انتظام مهام قشون و قورخانه و مهمات و عسکریه و سایر شعب و ادارات است...»ص 27

چنان نویسنده در ساخت دیالوگ افراط کرده است که متن گویا نعل به نعل متنی تاریخی از دوران قاجار است. البته او سعی کرده با زبان امروزی راوی داستان، اثر را به جلو هل بدهد و ایجاد توازن میان دو زبان داشته باشد. اگرچه چنین استراتژی در داستان با توجه به خاص بودن زبان در قدم اول استراتژی درستی است، اما افراط در ساخت زبان قاجاری در ابتدای رمان باعث شده در فصول ابتدایی مخصوصا فصل دوم که یکی از بلندترین فصول رمان نیز هست، ریتم داستان کند شود و داستان از نفس بیفتد. البته هر چه داستان به جلو می­‌رود مخاطب با زبان ارتباط بیشتری پیدا می­‌کند و غریبی زبان از میان می­‌رود و داستان را راحت­‌تر می­‌توان درک کرد، در عین حال خواندن داستان نیز ساده‌­تر می‌­شود.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، دقت نویسنده در ساخت شخصیت­‌های آقاخان و امیرکبیر است. نویسنده کوشیده با ایجاد تکیه کلام برای هر کدام از شخصیت­‌ها آن­ها را از یکدیگر متمایز کند و در پایان گویی رمان «یک مناظره سیاسی کهن»، مسئله امروز ماست، بحث میان آقاخان و امیرکبیر، بحث میان دو گروه است. گروه طرفدار استبداد و طرفدار مشروطیت. مشروطیتی که با به توپ بسته شدن مجلسش و بعد با به قدرت رسیدن رضاخانش گویی در لابه‌لای تاریخ دفن شد.

رمان «یک مناظره سیاسی کهن» را می‌توان تجربه‌­ای خوب از نویسنده‌­ای جوان، برای گفت‌گو میان تاریخ و ادبیات دانست. جایی که نویسنده به مخاطب خود احترام می‌­گذارد و کوشیده با زبانی کار شده و صیقل‌خورده رمانی درخور به خواننده خود ارائه دهد. رمانی که با صبوری مخاطب قطعا خواندنی است.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها