محمد مفتاحی، شاعر و پژوهشگر گفت: م.آزاد در ذات شعری خودش بیشتر به طبیعت، عشق و محبت گرایش داشت تا اینکه بخواهد یک بیانیه حزبی و سیاسی تولید کند. به طور مشخص او دنبال شعر سیاسی گفتن نبود و بودن در جمع روشنفکران و شاعرانی مثل شاملو به شدت روی او تاثیر گذاشت.
مفتاحی در توضیح ویژگیهای شاخص شعر م.آزاد به ایبنا گفت: اگر بخواهم به شاخصههای ادبی و شعری م.آزاد اشاره کنم، باید بگویم که مهمترین شاخصهای که باعث متفاوت شدن او با شاعرانی مثل فروغ فرخزاد یا احمدرضا احمدی، شد، بحث وزن و زبان کارهای اوست.
وی ادامه داد: زندهیاد م.آزاد به دلیل مطالعاتی که در حوزه زبان داشت در تمام سالهای سرودن با تلفیق زبان آرکائیک و نوعی مدرنیسم به زبان خاص خود در شعر رسید و به همین دلیل کلامش از دیگر شاعران همعصرش متمایز شد. او وزنهای متفاوتی در آثارش داشت و به دلیل اشراف روی شعرهای نیما و حرفهایی که نیما درباره تغییر وزن شعر فارسی زده بود، قدمهایی برداشت.
نویسنده کتاب «باید عاشق شد و خواند» در توضیح تنوع وزنی آثار م.آزاد اظهار کرد: تنوع وزنی در آثار م.آزاد بسیار است به همین دلیل من بخشی از کتاب «باید عاشق شد و خواند» را که درباره م.آزاد است، به این موضوع اختصاص دادهام. برای مثال در دفتر نخست او به نام «دیار شب» که شعر کلاسیک است و حجم کمی هم دارد، تنوع وزنی قابل توجهی را مشاهده میکنیم.
وی افزود: م.آزاد وقتی وارد شعرنو نیز شد، از اوزان متفاوت استفاده کرد. به عبارتی کارهای او بینابین است؛ یعنی نه خیلی بیوزن و نه خیلی موزون است؛ اما زبان موزونی دارد. البته خیلی وقتها این جنبهها زبانی نیست و مفهومی است.
این شاعر با اشاره به نگاه ویژه م.آزاد به طبیعتگرایی در شعر اظهار کرد: ویژگی دیگر شعرهای م.آزاد طبیعیتگرایی است. به قول ناصر تقوایی، م.آزاد حتی در سرعت زیاد و سوار بر ماشین نیز، اطراف و طبیعت پیرامون خودش را میبیند و از آنها شعر میسازد. بنابراین طبیعتگرایی و دقت به پیرامون یکی از شاخصههای مهم این شاعر است و میشود با جرات گفت، بااینکه او شاعری متعهد بود؛ اما جنبههای طبیعتگرایی او به قدری قوی است که خیلیها وی را به عنوان یک شاعر طبیعتگرا میدانند تا شاعری انقلابی و سیاسی.
مفتاحی با اشاره به ورود اندیشههای سیاسی در شعر م.آزاد گفت: گذشته از تماس مستقیمی که با او داشتم، با توجه به خوانش چندین باره همه شعرهای او احساس میکنم که در بسیاری از اوقات اندیشههای سیاسی و اجتماعی به شکلی به م.آزاد تحمیل شده است؛ یعنی در ذات شعری خودش بیشتر به طبیعت، عشق و محبت گرایش دارد تا اینکه بخواهد یک بیانیه حزبی و سیاسی تولید کند. به طور مشخص او دنبال شعر سیاسی گفتن نبود، هرچند که خودش در این زمینه انسان فعال و آگاهی بود.
وی ادامه داد: بودن در جمع روشنفکران و شاعرانی مثل شاملو به شدت روی او تاثیر گذاشته بود و احساس میکنم قرار گرفتن در میان آن افراد که فعالیتهای سیاسی نیز میکردند، در شعر او وارد شده است؛ اما بیشتر احساسم این است که او یک شاعر نودوست است و به مسائل انسان خیلی توجه دارد؛ با این حال شعر او هیچ وقت شعر سیاسی نبود. هر وقت هم که او به موضوعات سیاسی وارد شده، کار خیلی مصنوعی از آب درآمده و خوش ننشسته است.
این شاعر در پاسخ به این سوال که «با همه این تفاسیر چرا شاملو برای مجموعه نخست شاعری که سیاسی نبود، مقدمه نوشته است؟» گفت: اگر بخواهم بیپرده صحبت کنم باید بگویم که مجموعه اول م.آزاد نسبت به مجموعه خیلی از شاعران قوی است، اما واقعا وقتی شما میخوانید آن جنبههای سیاسی یا تند اجتماعی را در آن نمیبینید و من فکر میکنم که شاملو بیشتر جذب شخصیت م.آزاد شده بود که برای او مقدمه نوشت.
وی افزود: م.آزاد در آن سالها بر خلاف این سالهای آخر که خیلی افسرده شده بود، شخصیتی آتشین داشت و پرتبوتاب بود و من احساس میکنم که شاملو حس میکرد که با این روحیه آتشینی که در م.آزاد دیده، او در آینده فعالیتهای تند سیاسی و اجتماعی خواهد کرد و شاید به گونهای میخواست روی او سرمایهگذاری کند. احساس من این است که شاملو به آن مجموعه امید نداشت و بیشتر امیدوار به آینده بود؛ چراکه در شعرهایی که ما در آن مجموعه میبینیم، پتانسیل لازم برای یک شاعر سیاسی وجود ندارد.
مفتاحی در توضیح دلایلی که باعث شد تا م.آزاد از حداکثر پتانسیل ادبی خود استفاده نکند، اظهار کرد: من هم موافقم که م.آزاد پتانسیل بسیار زیادی داشت و به حق خودش نرسید؛ اما باید توجه داشته باشیم که تعداد مجموعههایی که او چاپ کرده بسیار کم است. مسائل معیشتی باعث شد که او به استخدام آموزش و پرورش درآید که بعد از آن به دلیل روحیهای که داشت نتوانست با آموزش پرورش ادامه دهد و جذب کانون پرورش فکری شد. کانون هم او را به سمت کارها کودک جذب کرد و به طور کامل وقت او صرف حوزه کودک و نوجوان شد.
وی افزود: به هر حال خیلیها هم مثل احمدرضا احمدی در آن سالها در حوزه کودک و نوجوان کار کردند؛ اما در کنارش به کار جدی خود نیز پرداختهاند. خیلیها میگویند که م.آزاد به حق خودش نرسید و من معتقدم که او به خودش ظلم کرده است؛ چراکه شعرهای قبلی میتوانست ادامه پیدا کند و مجموعههای پویاتری از او منتشر شود؛ اما میبینیم که بعد از انقلاب که هیچ مجموعهای از وی چاپ نشد و قبل از انقلاب نیز به ازای هر 8-9 سال یک مجموعه مستقل منتشر کرده و این خیلی کم است. م.آزاد خیلی ناامید بود و گوشهگیر شد و این مسائل روی روند شاعری او تاثیر گذاشت.
این شاعر و پژوهشگر در بخش پایانی صحبتهایش گفت: م.آزاد همیشه میگفت شعر مرده است و ادامهای برای شعر فارسی متصور نبود. او فکر میکرد دستکاریهایی شده و خیلی از جریانهای شعری ریشه در شعر سرزمین ما ندارد و این باعث شد، شعر را ادامه ندهد. به هر حال من قبول نمیکنم که دستهای پشت پردهای بوده و به او اجازه فعالیت نداده است؛ چراکه در هر زمانی شعرهای او را بهترین ناشران چاپ کردند و خوب هم عرضه شد و به نظرم خوب هم دیده شد.
نظر شما