کریمخان، مردمدار و از تشریفات سلطنتی به دور بود. خودش را وکیلالرعایا مینامید و از لقب شاه برای خودش استفاده نمیکرد. لباس و جبه طلا و زندگی اشرافی نداشت. ارگ را خودش طراحی کرده بود، چون شم بنایی خوبی هم داشت. نمایندگان حکومتش هم در ولایات از زندگی اشرافی پرهیز میکردند.
در این زمینه با غلامعلی رجایی مولف کتاب «ایران و کریمخان» گفتوگویی داشتهایم. این کتاب که از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شده مشتمل بر هشت فصل است و به جنبههای مختلف کشورداری کریمخان زند در زمینههای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و اقدامات عمرانی میپردازد.
در ابتدا بفرمایید منابع شما برای نگارش این کتاب چه بود؟
منابع زندیه بسیار محدود است. «تاریخ گیتی گشا در تاریخ خاندان زند» نوشته میرزا محمد صادق موسوی نامی اصفهانی، «تاریخ زندیه» نوشته ابن عبدالکریم علی رضا شیرازی، روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس، «رستمالتواریخ» نوشته محمد هاشم آصف، «گلشن مراد» نوشته میرزا ابوالحسن غفاری کاشانی و... از جمله منابع من در نگارش این کتاب بود. علاوه بر اینها از اسناد کمپانی هند شرقی هم استفاده کردهام که البته این اسناد به طور مجزا در کتاب «ایران و کمپانی هند شرقی در دوره کریمخان زند» منتشر شده که ما با زحمت زیاد 200 تا 300 سند را خواندهایم که از سوی انتشارات وزارت امور خارجه منتشر شد.
با توجه به پژوهشهای کتابخانهای که انجام دادهاید، کریمخان در چه وضعیتی روی کار آمد؟
کریمخان زند بعد از آشوبهای منتهی به قتل نادر روی کار آمد. دورهای که در هر گوشهای خاری سربلند میکند و هیچ ولایتی نیست که ادعای خودمختاری نکرده باشد. در سیستان و لرستان و یزد و فارس و کرمان و... به تدریج از بین اینها، کریمخان که با برادرش در ملایر بودند، نیروهای خود را جمع میکنند. نادرشاه به تبعیت از سیاست شاهعباس، ایلات را از منطقهای که در آن بودند، جدا میکند و هر یک را به منطقهای میفرستد. به عنوان مثال، کردها را به خراسان میفرستد. ترکهای قشقایی را به فارس میفرستد. و ایل زند را که لر بودند و عدهای معتقدند که لک هستند، به خراسان میبرد. بعدها اینها به منطقه خودشان برمیگردند و به تدریج قدرت پبدا میکنند. کریم خان با علیمردان خان و ابوالفتحخان متحد میشوند. علیمردان خان، والی اصفهان است و کریمخان؛ سپهسالار. کم کم قدرت اینها توسعه پیدا میکند. علیمردانخان و ابوالفتحخان از صحنه به در میشوند. در این درگیریها قاجارها هم هستند. نهایتا فتحعلیخان قاجار کشته میشود و بچههای او بعد از زند به حکومت میرسند. در این وضعیت که جامعه ایرانی دچار جدال خانها با یکدیگر است، کریمخان به حکومت میرسد و شیراز را به عنوان پایتخت خودش انتخاب میکند.
در این شرایط کریمخان چطور بر دیگر مدعیان قدرت پیروز شد؟
از مدعیان قدرت در این دوره، افغانها بودند که نادر سعی میکرد به آنها متصل شود. در سپاه نادر از گرجیها و افغانها و... بودند. اصولا نادر کم کم از نیروهای ایرانی زده شده بود. اما به طور کلی در آن روزگار، نیروها و خانهای ایرانی با هم متحد نبودند؛ قاجارها دو گروه بودند. افغانها بعد از مرگ اشرف، فرماندهای نداشتند و دچار چنددستگی شده بودند. لرها با هم متحد نبودند؛ ابوالفتحخان و علیمردان خان بر علیه هم توطئه میکردند و کریمخان بر آنها مسلط شد. از طرف دیگر، بحث عثمانی بود که تا کردستان و سنندج و همدان هم پیشروی کردند و کریمخان به جنگ آنها رفت. از آن طرف هم روسیه مترصد بود که وارد مناطق شمالی کشور شود. پیروزی کریمخان در این شرایط، معلول پایمردیاش و اختلاف در جناح رقیب بود.
در منابع تاریخی، منش حکومتی کریمخان را چگونه ارزیابی کردهاند؟
کریمخان رفتار نادرشاه را نداشت. در برخی موارد قتلعام هم کرده است، اما دچار آن تندیها و شدت عمل نشد. مردم هم در روزگارش آسوده بودند. میگویند؛ شبها به بالای ارگ میرفت و اگر صدای و ساز و آواز میشنید، متوجه میشد که مردم راحت هستند و به آنها سخت نگرفتهاند. او شیراز را در دوره حکومتش توسعه داد و شیوه رفتارش با یاغیان این بود که پسر یا برادرشان را گروگان میگرفت و اگر از دستوراتش تمرد میکردند، جان عزیزانشان در دست او بود.
اقیلتهای مذهبی در دوره کریمخان چه وضعیتی داشتند؟
اقلیتها در نهایت تسامح و آزادانه زندگی میکردند؛ چه در اصفهان و چه ارامنهای که به خارک تبعید شده بودند. البته جامعه هنوز متاثر از جو تندروی دوره شاه عباس است. این تندرویها تا دوره نادر هم ادامه داشت. با وجود این که یکی از شرایط نادر، تقریب مذاهب بود. نادر مصلحت مملکت را در نزدیکی شیعه و سنی میدید. چرا که مرزهای ما هم در دست سنیها بود. این سیاست تقریب مذاهب در دوره کریمخان ادامه پیدا نکرد. اما از تندرویها کاسته شده بود. اوقاف در دست علمای شیعه بود. و وساطت آنها در دوره کریمخان و نادر بود که موجب میشد تا تندرویهای صفوی تا حدودی کنترل شود. یهودیها به راحتی در شیراز زندگی میکردند و ارامنه هم همینطور. و معاملات تجاری با کمپانیهای هند شرقی برقرار بود.
روابط کریمخان با کشورهای دیگر چگونه بود؟
در دوره کریمخان، سفارت نداریم و ارتباط ما با کشورهای غربی از طریق هند شرقی است. کشورهایی نظیر هلند، فرانسه و انگلیس. و بیشتر ادامه وضعیت صفویه است. کریم خان تقریبا در تمام دوران حکومتش، به درخواست کشتی و مرکزیت دادن به بندر بوشهر مشغول است که انگلیسیها زیر بار نمیروند. در این دوره انگلیسیها از شورشهای محلی بر علیه کریمخان حمایت میکنند. کریم خان هم به چند دلیل، بندر بصره را تعطیل کرد. مهمترین نکته این است که انگلیسیها تجارتشان در منطقه را از طریق بندر بصره انجام میدادند. کریمخان با حمله به بندر بصره و تصرف آن، بصره را از اهمیت اقتصادی میاندازند تا انگلیسیها بوشهر را فعال کنند. اما در هنگام مرگ کریمخان، فقط یک نفر آدم از طرف انگلیسیها در بندر بوشهر بود که او هم فقط پرچم را بالا و پایین میبرد.
مهمترین ویژگی دوران حکومت کریمخان را چطور ارزیابی میکنید؟
دوره کریمخان، یک دوره کوتاه است. نادر 12 سال حکومت کرد و کریمخان چیزی حدود 30 سال. در این دوره، سیاست ایران بر رسمی بودن تشیع ادامه پیدا کرد. امری که نادر آن را به محاق برده بود. علاوه بر آن یک سری، فعالیتهای رفاهی و اقتصادی انجام شد. مالیاتهای عقب مانده را گرفت. نادر در تمام 12 سال حکومتش روی اسب بود. کریم خان توانست، زیر ساختهایی را که تخریب شده بود اصلاح کند. او به دنبال رونق اقتصادی، از طریق توسعه تجاری بود. شیراز را پایتخت کرد که به دریا نزدیک باشد و به کمپانیهای خارجی روی خوش نشان داد. اما با دورویی انگلیسیها روبهرو شد و کار به گروگانکشی رسید. یکی از دلایل ناکامی کریمخان در بصره این بود که نماینده کمپانی با او سر لج افتاد. وقتی کریمخان بصره را فتح کرد، بهترین کمپانی هند شرقی در آنجا بود و کریمخان به آن هیچ آسیبی نزد. اما با این وجود آنها با او سر لج افتادند. از دیگر ویژگیهای دوره کریمخان این بود که اقلیتهای مذهبی در آرامش بودند. در دوره صفویه و افشاریه، زردشتیها به هند رفتند. برخی از آنها در دوره کریمخان به ایران بازگشتند. کریمخان، مردمدار و از تشریفات سلطنتی به دور بود. خودش را وکیلالرعایا مینامید و از لقب شاه برای خودش استفاده نمیکرد. لباس و جبه طلا و زندگی اشرافی نداشت. ارگ را خودش طراحی کرده بود، چون شم بنایی خوبی هم داشت. نمایندگان حکومتش هم در ولایات از زندگی اشرافی پرهیز میکردند.
چه آثاری در دست چاپ دارید؟
کتابی به نام «میقات عشق» در دست نگارش دارم که 9 سفرنامه عراق است و انتشارات سفیر اردهال آن را منتشر میکند و همینطور بازنشر کتاب «مصائب امام حسین(ع)». همچنین به تازگی کتابی هم که حاصل 10 سال مقالات و روزنوشتها و مصاحبههای من درباره هاشمی رفسنجانی است به نام «سرو همیشه ایستاده» به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان منتشر شده است.
نظر شما