در کتابخانه تخصصی جنگ بسیار مواردی دیده شده که از زمان شکلگیری طرح اولیه پژوهش (پایاننامه یا سایر پژوهشها) تا زمان ارائه نتایج پژوهش، کتابداران گام به گام در کنار پژوهشگر به ترتیبی کارا و مؤثر ایفای نقش کردهاند.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
از اواخر فروردین سال جاری، حدود 25 هفته است که برای افزایش دانش جمعی همکاران کتابخانه تخصصی جنگ، جلسات کارگاهی هر هفته در کتابخانه برگزار میشود. در این جلسات، مباحث حرفهای و تخصصی مورد بررسی و بازنگری قرار میگیرند. در این میان مواردی مطرح میشوند که در فرآیندهای شکل گرفته در مسیر رشد کتابخانه مؤثر بودهاند و کتابداران این کتابخانه در دوره حضورشان، در عُمر تقریباً هجده ساله کتابخانه، آن را پیمودهاند. یکی از مهمترین فواید این جلسات، تبیین «حرفهایگری در کتابخانه» است. بر آن شدم در این خصوص برخی آموختههای تئوری و مطالعات موضوعی خود را در کنار تجربیاتم در کتابخانه تخصصی جنگ قرار دهم تا نمایی، هرچند کوتاه و اجمالی از کارشناسی کتابدار در یک کتابخانه تخصصی به دست آید.
ادوادرز در کتاب خود با عنوان «سرگذشت کتابخانهها» میگوید «از هر خمیرهای نمیتوان کتابدار ساخت» شاید در نگاه اول، این گزاره به مدرک دانشگاهی نسبت داده شود، اما در واقعیت چنین نیست. بهسبب مراجعه گروهها و طیفهای گوناگون به کتابخانهها و تفاوت در علایق و زمینههای فرهنگی و مطالعاتی آنها و نیز به دلیل تنوع کتابخانهها، لازم است افراد متخصص و آگاه در حوزههای گوناگون مرتبط به کار گرفته شوند. در این میان درجه صلاحیت یک کتابخانه در پاسخگوییها، با صلاحیت و توانایی کتابداران متخصص آن سنجیده میشود. برای رسیدن به این تخصص لازم است کتابدار از سه مرحله بگذرد و به پختگی لازم برسد که آموزش آکادمیک و رسمی، یا مطالعات جایگزین آن، شرط پایه است و دو شرط دیگر، آموزش تجربی و غیررسمی، و بسترسازی اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی است.
در آموزش آکادمیک و رسمی، با طی دورههای آموزشی غالباً دانشگاهی، کتابدار با مبانی و مفاهیم اصلی این رشته آشنا میشود و تا زمانیکه درک اولیهای از ماهیت این حرفه در ذهن وی شکل نگیرد فعالیت شغلیاش رسمیت پیدا نمیکند و سمت و سوی مشخصی به خود نمیگیرد و شخص را به صورت جدی وارد این شغل نمیکند.
در مرحله بعد، یعنی یادگیری تجربی و غیررسمی، اگر شخص، به درستی مبانی و اصول نظری کتابداری را شناخته باشد به دنیای واقعی کتابداری و کتابخانهداری که امروزه «علم اطلاعات و دانششناسی» نامیده میشود، وارد شده و در تماس مستقیم با منابع و مراجعان، در مسیر بده بستان اطلاعات قرار میگیرد و به فراخور مطالعات روزآمد و علمی خود، یا آموزش ضمن خدمت و گذراندن دورههای آموزشی کوتاه مدت، این مسیر را ادامه میدهد. تجربه کار در کتابخانه تخصصی جنگ نشان میدهد اتکای صرف به آموزههای پایه در کتابداری پاسخگوی نیاز سازمان و سایر مراجعان نیست و لازم است کتابدار کتابخانه تخصصی در راستای مأموریتها و نیاز سازمان مادر و درخواستهای متعدد مراجعان، پژوهشگران و نویسندگان، در موضوعات جاری کتابخانه، توانمندیهایی کسب کند و به یک بازوی کارآمد برای سیاستگذاریها، تصمیمگیریها و برنامههای سازمان مادر تبدیل شود و شرایطی ایجاد کند که همه پروژههای درونسازمانی و بیرونی، در ایستگاه کتابخانه توقف مؤثری داشته باشند.
در همین راستا در کتابخانه تخصصی جنگ بارها شاهد ورود کتابخانه به برنامه های متعدد سازمان مادر و نیز سایر مراکز فرهنگی و پژوهشی بودهام. تنوع این حضور گسترده بوده است از برنامههای مطالعاتی جاری تا نشستها، بازدیدها، جشنوارهها و انواع کارشناسیها، مسائل حقوقی نشر و تألیف، موضوعات مرتبط با تاریخ شفاهی، مشارکت در آمادهسازی آثار، و بسیاری از موارد مطالعاتی و فرهنگی دیگر.
مرجعنگاریها نیز از موضوعات باارزشی هستند که از ادوار گذشته همیشه کتابداران متبحر ورود عالمانه و کارساز بدان داشتهاند و حتی متولی آن شدهاند و سازمانها همواره با این مسئله آشنایی دارند و از قابلیتهای کتابخانهها بهرهمند هستند و در شوراهای اینگونه برنامههای علمی سازمان مادر، حتماً نمایندهای از کتابخانههای تخصصی وجود دارد. همچنین اشراف کتابدار متخصص موضوعی به مراحل مختلف پژوهش نیز حائز اهمیت است. در کتابخانه تخصصی جنگ بسیار مواردی دیده شده که از زمان شکلگیری طرح اولیه پژوهش (پایاننامه یا سایر پژوهشها) تا زمان ارائه نتایج پژوهش، کتابداران گام به گام در کنار پژوهشگر به ترتیبی کارا و مؤثر ایفای نقش کردهاند.
با بررسی اجمالی دورههای زیستی کتابخانه، به نظر میرسد دهه هشتاد، برای کتابخانه تخصصی جنگ یک دهه طلایی باشد. در آن زمان کتابخانه نماینده علمی مرکز در کارهای گوناگون بوده و برای حفظ و ارتقای جایگاه خود و سازمان مادر موقعیتهای جدید را تجربه کرده و بسیاری از مراحل رشد و پختگی خود را مرهون این دهه است. در این دوره در بسیاری از فعالیتهای سازمان مادر، کتابخانه یا طرف مشورت قرار گرفته و یا نمایندهای از کتابخانه حضور داشته است. هرچند که بار نمایندگی بیشتر بر دوش مسئول کتابخانه بوده اما دیگران نیز به مثابه پشتیبان، در کنار ایشان قرار داشتهاند. حاصل این تلاش و تکاپو، اکنون تجربهای ذیقیمت است که در جلساتی که ذکر شد مدام مورد بررسی و بازنگری قرار میگیرند و دانش حاصل از آن در فرآیندهای کاری کتابخانه و ارتقای سطح استانداردهای یک کتابخانه تخصصی تأثیرگذار است.
امروزه نیز، این کتابخانه با تغییر در برخی از ساختارهای قدیمی خود، همان مسیر دانشاندوزی و کارسازی را طی میکند که امیدوارم بعدها، در بررسی وضعیت دهه نود کتابخانه، چنین استنباطی را که درخصوص دهه هشتاد داریم، بتوانیم درباره این دهه نیز داشته باشیم.
شرط سوم این تعالیخواهی، بسترسازی اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی است. یعنی آنچه که به مثابه زمین مساعد برای کاشت و داشت و برداشت این محصول عمل میکند که فرآیندی ورای آموزش رسمی و کارآزمودگی تجربی است. آنچنان که در جامعه و از کودکی به افراد یاد داده میشود که به عنوان پرسشگر، و برای به دست آوردن بهترین پاسخ حتماً به کتابخانهها مراجعه کنند و از مراجعه خود لذت ببرند و این مسیر را با کمک یک کتابدار متخصص طی بکنند. من در تجربه کاری خود بارها دیدهام که حتی پژوهشگران حرفهای درک درستی نسبت به یک کتابخانه تخصصی و کارکرد کتابدار متخصص ندارند. درحالیکه در صورت استفاده درست از توانمندی کتابدار متخصص، اطلاعاتی که پژوهشگر برای به دست آوردن آن باید مسیری پیچیده را در چند روز طی کند، کتابدار متخصص در چند دقیقه برای وی فراهم میکند. طی این طریق نیز یکی از مهمترین بهانههای رشد کتابدار و کتابخانه است که به سیاستگذاریهای جامعه در سطح کلان مربوط میشود.
پس با فرض اینکه کتابدار به درستی آموزشهای رسمی را پشت سر بگذارد و در فضای کاری مناسب در تعامل صحیح با مراجعهکننده قرار بگیرد، تا زمانیکه افراد جامعه به عنوان کتابخوان یا پژوهشگر یا پرسشگر، مراجعه به کتابخانه و استفاده از ظرفیتهای آن را به درستی نیاموخته باشند حرکت این چرخه و جریان تولید و بازتولید «حرفهایگری» با اختلال همراه خواهد بود.
نظر شما