در نشست معرفی و بررسی «پدرو پارامو» مطرح شد:
پدرو پارامو ترکیبی از جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی است
نشست نقد و بررسی رمان «پدرو پارامو» اثر خوآن رولفو، بعد از ظهر شنبه ششم مردادماه با حضور مجید نصرآبادی، مصطفی بیان و فروغ خراشادی در کتابخانه دکتر علی شریعتی شهرستان نیشابور برگزار شد.
این داستان نویس و منتقد ادبی به عنوان داستان اشاره کرد و توضیح داد: «پدرو پارامو که عنوان داستان است؛ هم شخصیت اصلی داستان است و هم میتواند یک نماد باشد. پدرو پارامو، شخصیت ضد قهرمان است. او خان کامولا است. هرزه و با زنهای کامولا در ارتباط است. همچنین عاشق زنی زیبا، پاکدل و بیگناه به نام سوساناست. پدرو پارامو، نماد نابودی آبادی به نام کامولا است. فردی که فرزندان زیادی تولید میکند و عامل مرگ خیلی افراد میشود. کامولا را از آبادی به ناآبادی تبدیل میکند. همچنین برای حفظ جان خودش به مقابله با ارتش انقلابیون میرود.»
بیان در ادامه به ویژگیهای این رمان اشاره میکند: «تقسیم روایت، ویژگیهای فیزیکی شخصیتهای اصلی داستان و نجواها و توهمات شنیداری که توسط راوی اصلی داستان توصیف میشود و درنهایت انزوای انسانها، مرگ و تنهایی از ویژگیهای بارز این داستان محسوب میشود.»
مجید نصرآبادی در این نشست گفت: «رمان پدرو پارامو از دو سبک ادبی، جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی بهره گرفته است و این خوانش رمان را سخت میکند و حداقل باید دو بار این رمان خوانده شود. زیرا نویسنده خیلی به صحنهپردازی و فضاسازی نپرداخته و بیشتر بر حول محور دیالوگ پرداخته است. از قرن شانزدهم تمدن های بومی مکزیک از سوی اسپانیاییها مورد حمله قرار گرفتند. اسپانیاییها توانستند تمدنهای آزتک و مایا را در مکزیک شکست دهند و این کشور را به تصرف خود درآورند. با وجود اینکه زبان رسمی مکزیک، اسپانیایی است اما هنوز افرادی هستند که به زبان بومیشان تسلط دارند و باورهای اسطورهایشان بسیار قوی است. تمدن مایا از تمدنهای قدیمی و غنی در مکزیک است که بنیان های اسطوره شناختی خیلی خوب و قوی دارد که رد و پاهای آنها را می توان در ادبیات اسپانیایی زبانان آمریکای لاتین و مرکزی بینیم. رئالیسم جادویی، مبنا آن در همین اسطوره ها است.»
این مدرس و پژوهشگر فلسفه و ادبیات در ادامه توضیح داد: «در بسیاری کشورها حتی در کشور خودمان این تفکر و بینش اسطورهای پا برجاست. در بینش اسطورهای از ابزارهای علت و معلول برای شناخت جهان استفاده نمیکند. یکی از ابزارها و تکنیکهای بنیانهای اسطوره ای بر مبنای مجاورت و مشابهت است. ما در ابتدای این رمان میبینیم که خوآن پرثیادو عکس مادرش را به همراه دارد و بعد اینکه عکس مادرش را بیرون می آورد با سوزن و یا سنجاق سوراخ سوراخ شده است؛ سوراخ های نزدیک سر و قلب. این به تفکر اسطورهای برمیگردد حتی در بینش قدیمی خود ما هم هست. آن سوزنها قرار بوده از راه دور قلب مادر خوآن پرثیادو را تسخیر کند که این از تفکر اسطوره ایست. در قوم مایا، جهان به جهان آسمانی، زمینی و زیرزمینی تقسیم میشود و معتقد بودند که انسانها همراه خودشان همذاتی دارند و این همذات ها توانایی این را دارند که با جهان زمینی و مردگان ارتباط برقرار کنند. ما رد و پای این تکنیک و اسطورهای را در رئالیسم جادویی میبینیم.»
نصرآبادی ادامه داد: «رئالیسم جادویی که در این رمان به کار گرفته شده است در حقیقت همان نگاه و تفکر اسطورهای است که نویسنده مدرن امروزی سعی می کند آن را در داستانش بکار ببرد. شاید ما امروزه فکر کنیم که روح از نگاه عصر روشنفکری وجود نداشته باشد و انسان همذاتی برای او نیست. اما چه انسان دینی و چه انسان اسطوره ای به روح و همذات اعتقاد دارد. نویسنده ما از ظرفیت هایی که در اسطوره وجود دارد برای خلق رمان استفاده می کند.»
فروغ خراشادی در ادامه این نشست گفت: «من تصور می کنم هیچ سفری اتفاق نیفتاده هر چه هست در ذهن و ناخودآگاه خوآن پرثیادو رخ داده است. از همان جایی که بعد از فوت مادرش صداهایی میشنود، حالش عوض میشود، تغییراتی میکند و یکدفعه بدون هیچ مقدمهای در مسیر گاریچی قرار می گیرد. نکته اینجاست داستان با شخصیت آبوندیو شروع می شود و با آبوندیو تمام میشود. ضمن اینکه میگوید: آمدم به کامولا. انگار این آمدنِ، بیرون رفتن نیست؛ آمدن و عمیق شدن می باشد؛ این برداشت شخصی من است. خواب یا لایه های زیرین ذهن یا ناخودآگاه یا مرگ و یا هر عبارتی دیگری که در این دسته بندی قرار بدیم تناقضی با ساختار داستان ایجاد نمی کند. داستان دارای چند راوی است. الزاما هیچ لازم نیست یک سفر فیزیکی اتفاقی افتاده باشد و مرگی رخ داده باشد و ما وارد جهان دیگری شده باشیم. همه ی این موارد می تواند فرو رفتن به ضمیرناخودآگاه فرد باشد.»
این نویسنده و روزنامه نگار با اشاره به حوادث تاریخی و انقلاب مکزیک در دوران زندگی خوآن رولفو و تاثیر آن بر فضای رمان پدرو پارامو گفت: «خوآن رولفو با لحن طنزی تلخ و یک ریشخند به سراغ حوادث تاریخی و انقلاب میرود. انگار انقلاب و نتیجه انقلاب به جای اینکه آبادانی به وجود آورد غارت را گسترش می دهد. گروه های انقلابی همدیگر را غارت می کنند. انقلابیون مردم را غارت می کنند. خوآن رولفو به بی عدالتی اعتراض نمی کند اما از وجود آن چه که بخشی از زندگی اش قرار دارد، رنج می برد.»
گفتنی است «خوان رولفو» از معتبرترین نویسندگان اسپانیایی زبان قاره امریکا است. شهرت رولفو برای مجموعه داستان «دشت سوزان» و رمان «پدرو پارامو» است که در صحنه ادبیات بینالمللی بسیار تحسین شده است. رمان پدرو پارامو از سوش نشر ماهی با ترجمه کاوه میرعباسی منتشر شده است.
نظرات