گفتوگو با مسعود ابراهیمی، شایستهتقدیر کتاب سال
«تئوری کمپوزیسیون معاصر» به موسیقی نیمه دوم قرن بیستم پرداخته است
مسعود ابراهیمی، مترجم کتاب «تئوری کمپوزیسیون معاصر» که در جایزه کتاب سال به عنوان اثر شایستهتقدیر معرفی شد، گفت: در این کتاب نه فقط ابعادی که در تئوری سنتی متداولتر هستند بلکه آنهایی هم که به وضعیت زیباییشناسی زبانی جدیدتر وابسته هستند، مورد توجه قرار گرفته است.
لطفاً درباره موضوع کتاب «تئوری کمپوزیسیون معاصر» که شما ترجمه آن را انجام دادید و در جایزه کتاب سال تقدیر شد، توضیح دهید.
در واقع موضوع کتاب به نیمه دوم قرن بیستم مربوط میشود. سبکها و تکنیکها هم از نظر زیباییشناختی و هم از لحاظ فلسفی مورد بررسی قرار گرفتهاند. همچنین تحلیلهای تئوریک آثار برگزیده را مدنظر قرار دادهایم. بهطور خلاصه تمام جریانها و مکتبهای موسیقایی که به نیمه دوم قرن بیستم مربوط میشوند، در این کتاب از نظر گذرانده شدهاند. میتوان گفت این کتاب برای سطح عالی آموزش و برای دورههای عالی کنسرواتوار در نظر گرفته شده است. طبیعتاً کسانی که میخواهند این کتاب را بخوانند، باید دانش لازم را داشته باشند. این کتاب نویسندههای زیادی دارد که این تعداد همگی در طی ۳۰ سال تا قبل از چاپ کتاب، مقالات زیادی در مورد موضوعات جداگانه داشتهاند. این کتاب همه دستاوردهای تئوریک این ۱۵ تن را بهصورت چکیده و خلاصه گرفته و به شکل سامانمند جمع کرده است.
با توجه به اینکه ما در کشورمان هنوز در زمینه نغمهنگاری به شیوهای عمومی و مورد تأیید از سوی همه فعالان عرصه هنر موسیقی دست نیافتهایم، فکر میکنید کتابی که شما تألیف کردهاید تا چه اندازه میتواند مورد استفاده قرار گیرد؟
در ابتدا باید بگویم که گاهی ممکن است یک آهنگساز برای یک فاصله، علامت خاصی را ابداع کرده باشد که هنوز عمومیت پیدا نکرده است. البته یک سری از علامتهای فردی هم امروزه رواج پیدا کرده و عمومی شدهاند. این شکل از نتنگاری که در قرن بیستم خیلی متنوع شد، حتی هنوز در آنسوی آبها یکدست نشده است. تعداد زیادی از این نوع نگارش نت در شکل شیوههای فردی باقی مانده است و میتوان گفت بحران یکدست کردن، در خارج از ایران هم وجود دارد. در حال حاضر خیلی از تئوریسینهای غیر ایرانی در تلاش هستند که سیستم یکسانی را پیاده کنند. البته برای علائمی که ما داشتهایم مثل یک چهارم و یک هشتم پرده، یک سری علامت تثبیتشده در کل جهان وجود دارد.
بیشتر آثار مکتوب در موسیقی به حوزه موسیقی «تُنال» مربوط است؛ نوعی از موسیقی که تا اوایل قرن بیستم مرسوم بوده است. در قرن بیستم تحولات زیادی صورت گرفت و سیستمهای قبلی به همریخت و سبکها و نظریههای جدیدی آمد. اتفاقاً خیلی از این تکنیکهای غربی به ملل شرقی برمیگردد. خاستگاه فکری آنها بیشتر برگرفته از موسیقی شرق بوده است. من فکر میکنم که این حوزه از موسیقی خیلی بیشتر به ما کمک میکند و به درد موسیقی یا موسیقیدان معاصر ما که میخواهد بهنوعی از دستمایههای موسیقی ایرانی برای کار به شیوه پردازش غربی استفاده کند، میخورد چون دستش بازتر است و این رویه برای او راهگشاتر و همخوانتر است. ما در این حوزه، کتابهای زیادی نداشتهایم.
لطفاً درباره محتوا و فصول مختلف کتاب «تئوری کمپوزیسیون معاصر» هم برایمان بگویید.
کتاب ۶۵۰ صفحه دارد و در ۲۰ فصل تدوین شده است. ۱۰ فصل این کتاب به بحثهای عمومیتری مثل بحثهای زیباشناختی، تکنیکها و ... میپردازد. مثلاً هارمونی در قرن بیستم چه ویژگیهایی پیدا میکند و برخورد آهنگسازان با ریتم در این قرن چگونه بوده است؟ در کتاب این موارد را خیلی کلی بیان میکنیم اما ۱۰ فصل آخر صرفاً به تحلیلهای فنی و تکنیکی میپردازد که از تکنیک موسیقی شروع میشود و به ترکیب تاریخی میرسد.
مثلاً موسیقی طنینها که بیشتر به جنبه طنین، رنگ و ... بیشتر بها میدهد، مورد بررسی قرار میگیرد. در فصلهای بعد، موسیقی تصادفی، فضایی، مینیالیسم، الکتروآکوستیک و جریانهای دیگری به نام پیچیدگی نو مطرح میشوند. تکنیکهایی که اصطلاحاً آمیخته یا مختلط هستند و در آن انواع تکنیکها را میتوانید ببینید. کتاب در نهایت به فرمهای فردی نو میرسد. این موارد کلاً در فصلهای آخر کتاب علاوه بر اینکه وجه فکری و فلسفی را مطرح میکند، چند نمونه بارز از چند آهنگساز مشهور را مورد تحلیل دقیق قرار میدهد. در واقع تحلیل فنی و تکنیکی و زیباشناختی مطرح میشود. نویسندهها در مقدمه کتاب اشاره میکنند و میگویند چون جریانانی که در قرن بیستم رخ داده خیلی متنوع و همزمان و گاهی متضاد بوده، دستهبندی دقیق برای یک تحلیلگر بسیار سخت است. ممکن است در فصلهایی به موضوعات قبل و بعد اشاره شود و این تقاطع در فصلها پیش بیاید.
کارکرد کتاب «تئوری کمپوزیسیون معاصر» تئوریک است یا برای موزیسینها استفاده کاربردی هم دارد؟
کتاب حاضر مجموعهای از مهمترین موضوعات تئوری معاصر غرب است. تفاوت اصولی این کتاب با اکثر آثار منتشر شده در حوزه موسیقی، پیش از همه در روش جامع آن است چراکه در این اثر، موسیقی معاصر در تمام ابعاد اساسی موسیقایی-تئوریک مورد بررسی قرار میگیرد. ضمناً نه فقط ابعادی که در تئوری سنتی متداولتر هستند بلکه آنهایی هم که به وضعیت زیباییشناسی زبانی جدیدتر وابسته هستند در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است. موضوع اصلی کتاب، موسیقی نیمه دوم قرن بیستم است. به ویژه موسیقی معاصر که کمتر مورد پژوهش قرار گرفته و بیشتر از همه سؤالبرانگیز است. این موسیقی نیازمند یک روش گسترده است. به همین دلیل در این کتاب نه فقط موضوعات تئوری موسیقی مثل ژانر، فرم، هارمونی، پلی فونیک و ریتم بلکه مسائل تاریخ موسیقی، کرونولوژی قرن بیستم و زیباشناسی موردبررسی قرار میگیرند. فقط به این صورت است که میتوان مسائل پیچیده و بغرنج موسیقی معاصر را معرفی کرد.
در بخشی از متن این کتاب آمده است: «هدف اصلی کتاب، طرح و حل یک سلسله مسائل جدید در موسیقی نوتر قرنهای بیستم و بیست و یکم است. این هدف نه با شرح مختصر تاریخی در مورد آهنگسازان و نه با بررسی موسیقی آثار جداگانه بلکه با بررسی عمیق آن مسائلی حاصل میشود که کمپوزیسیون موسیقی معاصر را به ما معرفی میکند. برای تصویر نکات تئوریک کتاب، متریال هایی انتخاب شدهاند که دیگر درگذر زمان تا حدودی آبدیده گردیدهاند. این مسئله در وهله نخست شامل حال کلاسیکهای آوانگارد و پست آوانگارد موسیقیهای قرن بیستم است که به نظر نویسندگان کتاب باید بهطور گسترده در عمل آموزشی نمود پیدا کند.»
نظرات