گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟»
شفیعیفر: کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟» گاهی در مسیر به بیراهه رفته است/ آیا انقلاب پس از پیروزی، اسلامی شد؟
سیدمحمد شفیعیفر، منتقد در نشست نقد و بررسی کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟» گفت: اگرچه کتاب به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چرا انقلاب، اسلامی شد؟ اما گاهی در مسیر به بیراهه رفته است و این شبهه را به وجود میآورد که انقلاب پس از پیروزی اسلامی شد همانگونه که افرادی مانند مهندس بازرگان این موضوع را در کتابهای خود مطرح کردهاند.
حسینی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره روند تالیف این کتاب ارایه کرد و گفت: نگارش این کتاب 8 سال پیش به پایان رسید و تحویل ناشر شد و علت اصلی تالیف این بود که من قبل از اینکه در دانشگاه تهران علوم سیاسی تدریس کنم انقلاب اسلامی به دانشجویان درس میدادم و در همین کلاس با پرسشهای بنیادین از سوی دانشجویان درباره انقلاب اسلامی مواجه میشدم. متاسفانه بیشتر دانشجویان این احساس را داشتند که ما دنبال القای گزارههای ویژهای به آنها هستیم زیرا نتوانستیم طرح بحث خوبی درباره انقلاب داشته باشیم. مثلاً ما میگوییم طبیعی است که انقلاب اسلامی اتفاق افتاده باشد در حالی که دانشجویان سوال میکنند که انقلاب چگونه اسلامی شد و چرا گروههای مارکسیستی از انقلاب حذف شدند.
وی با تاکید بر اینکه باید با متدلوژی علوم سیاسی به انقلاب بپردازیم، افزود: البته اگر بخواهم پس از 8 سال درباره انقلاب حرف بزنم از متدلوژیهای بهتر و جدیدتری استفاده میکنم چون کتاب به دلیل گذشت زمان ایرادهایی دارد، با وجود این من از کلیت اثر دفاع میکنم و براساس متدلوژی سیاسی، انقلاب را در این اثر شرح دادهام.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نخستین سوال من از دانشجویانم این است که اگر در سال 57 بودند همراه انقلابیون میشدند یا خیر؟ در پایان کار آنها بیان میکردند که در انقلاب مشارکت میکردند چرا که معتقد بودند شرایط تحقق انقلاب بسیار مهم است.
حسینی گفت: متاسفانه با توجه به اینکه 8 سال چاپ این اثر به تاخیر افتاد دچار آسیب شد. از سوی دیگر طرح جلد روی کتاب مشکلاتی دارد، به طور مثال استفاده از رنگ سیاه برای کلمه چرا حاوی نوعی پیشداوری در این کتاب است.
استفاده از ابزار مدرن مولف برای فهم انقلاب
شفیعیفر در ادامه این کتاب با بیان اینکه پرداختن به بحثهای فرهنگی درباره انقلاب یکی از نکات برجسته این کتاب است، گفت: متاسفانه بحثهایی که درباره انقلاب شده عموما حالت عادی پیدا کرده و دلیل آن تبیین نشده است اما مولف در این اثر از ابزار و روشهای جدید علم سیاست برای تبیین انقلاب استفاده کرده و این نقطه قوت کار است. از سوی دیگر یکی از زیباترین پرداختها در تبیین نقش اسلام در انقلاب در این کتاب به کار رفته است.
این عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: مولف برای فهم انقلاب از ابزار مدرن استفاده کرده و به یکی از مهمترین سوالهایی که همواره درباره انقلاب مطرح است اینکه «چرا انقلاب اسلامی شد» پاسخ میدهد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از اشکالات ویرایشی کتاب اظهار کرد: در کتاب از کلمات و لغاتی استفاده شده که از زمان آن گذشته و نیازمند بازنگری مجدد است. از سویی دیگر نگارش مولف نیز طی این سالها تغییر کرده و ادبیات بهتری پیدا کرده است، قطعا در پرداخت مجدد از این اثر میتواند به غنای کتاب بیفزاید.
وی با تاکید بر اینکه نباید مخاطب کتاب را به ادبیات 8 سال پیش ارجاع داد، یادآور شد: حتما در ویراست جدید کتاب باید اصطلاحات غلطی مانند درخصوص، فوق و... اصلاح شود. همچنین تیترهای اصلی و فرعی در کتاب رعایت نشده و از همه مهمتر ارجاعات کمی نسبت به ادعاهای مطرح شده وجود دارد که باید اصلاح شود.
پررنگتر بودن گفتمان ملیگرایی در کتاب
این استاد علوم سیاسی در ادامه سخنانش برخی از انتقادهای محتوایی کتاب را مطرح کرد و افزود: مقدمه و مباحث نظری در این کتاب بسیار مفصل و به کارگیری 28 صفحه کار نظری برای این کتاب زیاد است علاوه بر اینکه ارجاعات در این بخش هم بسیار کم است.
به گفته شفیعیفر، اگرچه کتاب به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چرا انقلاب اسلامی شد؟ اما گاهی در مسیر به بیراهه رفته است و این شبهه را به وجود میآورد که انقلاب پس از پیروزی اسلامی شد همانگونه که افرادی مانند مهندس بازرگان این موضوع را در کتابهای خود مطرح کردهاند. اگر چه مولف در فصل چهارم کتاب این موضوع را ثابت کرده انقلاب اسلامی پیش از پیروزی هم اسلامی بوده اما در کلیت اثر این شبهه وجود دارد.
شفیعیفر با بیان اینکه اجرای متدلوژی گفتمان باید در تمامی فصلهای کتاب صورت میگرفت افزود: در فصل دوم کتاب از میان گفتمانهای دیگر انقلاب فقط به گفتمان ملیگرایی به خوبی اشاره شده اما سایر گفتمانها به فراموشی سپرده شده و ترتیب بیان آنها نیز درست نیست به طور مثال به گفتمان لیبرالیسم در ابتدا باید پرداخته میشد.
آثار شهید مطهری در کتاب استفاده نشده است
این استاد دانشگاه با بیان اینکه گفتمانها در کتاب با مستندات شرح داده نشده، گفت: فصل سوم کتاب یکی از بهترین فصلهای این اثر است و ارجاعات بسیار خوبی دارد و از ابزار گفتمان در آن به خوبی استفاده شده است.
وی با انتقاد از این که از آثار شهید مطهری در کتاب استفاده نشده است، تاکید کرد: شهید مطهری آثار زیادی در رد گفتمانهای مارکسیستی دارد اما در کتاب به آنها اشاره نشده همچنین در میان شخصیتهایی که در انقلاب فعال بودند نیز به نقش شهید مطهری چندان پرداخته نشده است.
کتاب تنها انقلاب را محدود به تهران ندانسته است
ردادی نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اشکالات ویرایشی اثر اظهار کرد: طرح جلد کتاب اگرچه مناسب نیست اما میتواند پیام انقلاب اسلامی را به لحاظ نشانهشناختی به مخاطب منتقل کند. در داخل متن کتاب نیز ناشر میتوانست از جذابیت بیشتری استفاده کند.
وی ادامه داد: کتاب از روش تحلیل گفتمان برای تبیین انقلاب استفاده کرده که این موضوع بسیار اهمیت دارد چرا که مولف توانسته با یک روش جدید از انقلاب دفاع کند همچنین بخش نظری که در کتاب درباره انقلاب وجود دارد و توجه به این پرسش که چرا انقلاب اسلامی شد؟ قابل توجه است.
به گفته ردادی این کتاب تنها انقلاب را محدود به تهران ندانسته و شهرهای دیگر را نیز مد نظر قرار داده است.
وی با اشاره به مقدمه مفصل کتاب نیز عنوان کرد: مقدمه 50 صفحهای کتاب از لحاظ نظری بسیار سنگین است و برای مخاطب عام میتواند مشکلساز باشد و اگر با زبان سادهتری نوشته میشد بهتر بود. به گفته این استاد دانشگاه در بحث نظری از گفتمان فوکو استفاده شده که به غلبه ایدئولوژی اشاره دارد و اکنون سوال این است که آیا گفتمان انقلاب اسلامی چنین گفتمانی بود؟ از سوی دیگر گفتمانهای قدرت محل نزاع بین نظامها هستند که مولف باید آن را مدنظر قرار دهد همچنین نویسنده از واژه اسلامگراه در کتاب استفاده کرده که به نظر واژه اسلامخواه مناسبتر میآید.
روششناسی علوم سیاسی الزامات فلسفی دارد
حسینی در بخش پایانی این نشست به برخی از انتقادها پاسخ گفت و افزود: این کتاب شامل مباحث فلسفی و تاریخی است و همانگونه که میدانید در بخش فلسفی به استفاده از روششناسی علوم سیاسی الزامات فلسفی دارد و اگر ما نسبیگرا باشیم باز هم انقلاب اسلامی قابل اثبات است بدین معنی که اگر طرفدار فوکو هم باشیم انقلاب اسلامی قابل اثبات است.
وی تاکید کرد: بنابراین من با استفاده از احتجاج (دلیل و برهان) به این موضوع پرداختهام و اگر نظریههای غربی را هم مدنظر قرار دهید باز هم میتوانید از انقلاب دفاع کنید. از سوی دیگر به لحاظ فلسفی برداشت ما از قدرت به معنای سیاسی نیست چون برداشت فوکو از قدرت به معنای طرف هستندگی ماست و به معنای سیاسی نیست.
حسینی در بخش پایانی سخنانش گفت: به هر حال اگر بخواهم دوباره کتاب را بنویسم از گفتمانهای بهتری چون گفتمان بوداک استفاده میکنیم چون به عقلانیت پشت صحنه اجتماع ارجاع میدهد بدین معنی که اگر انقلاب اسلامی در مناسبات قدرت اتفاق میافتد به عقلانیت پشت صحنه جامعه مرتبط است و تنها حاصل تغییرات مناسبات قدرت نیست.
نظر شما