چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۳
نمایشنامه‌ای که دعوای کودکانه را به چالش تبدیل می‌کند/ پرسه پیرامون کتاب «خدای کشتار» یاسمینا رضا

نمایشنامه «خدای کشتار» نوشته «یاسمینا رضا» بانوی نمایشنامه نویس فرانسوی است. آثار این هنرمند ظرفیت‌های اجرایی فراوانی دارد. مناسبات شخصیت های او به یک جغرافیای خاص تعلق ندارد و یک درام فرامرزی محسوب می‌شود. آثار وی مورد اقتباس فیلم سازان نیز قرار گرفته و از نمایش «خدای کشتار» فیلمی نیز ساخته شده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ـ علی احسانی: چالش‌های دو خانواده متمدن و امروزی در آپارتمان بابت دعوای فرزندانشان در پارک، به‌خوبی نمایانگر مناسبات این روزهای جامعه بشری است که اخبار ترور، منازعه و جنگ، شبانه و روز از سراسر دنیا مخابره می‌شود. «یاسمینا رضا» بانوی نمایشنامه نویس فرانسوی در «خدای کشتار» چنان خودخواهی‌ها و طمع بشر امروزی را در بستر موقعیت کمدی سیاه و تلخ به صلابه می‌کشد که راهی برای گریز در آن نمی‌توان متصور شد. «رومن پولانسکی» فیلمساز مقیم فرانسه همین نمایشنامه را با جادوی سینما چند سال پیش در محضر قضاوت مخاطبان قرار داد. علیرضا کوشک جلالی کارگردان کهنه کار تئاتر نمایشنامه «خدای کشتار» را ترجمه و در تئاتر شهر به روی صحنه برد. 
مسلح به یک تکه چماق
رخدادها و منازعات چالش برانگیز «خدای کشتار» در اتاق پذیرایی خانواده هویل به غلتک می افتد. ورونیک هویل در نخستین گفتار نمایش رو به خانواده ای که فرزندشان متهم به ضرب و جرح پسرشان است، یادآور می‌شود: «بعله، نظر ما آینه که ... البته شما می تونید بعداً نظرتونو بگید... روز سوم نوامبر ساعت پنج و نیم بعدازظهر؛ فردیناند رایل 11 ساله، مسلح به یک تکه چماق، بعد از یک جر و بحث لفظی در میدان آسپران دونالد، به صورت پسر ما برونو هویل حمله برده. در نتیجه علاوه بر ورم و پارگی لب بالایی، دو دندان جلو نیز شکسته و اعصاب دندان پیشین سمت راست نیز شروع به عفونت کرده.»
 
در مسیر رو به جلو رخدادهای درام آهسته آهسته نقاب آدم‌های به ظاهر متمدن کنار رفته و چهره واقعی آن‌ها آشکار می‌شود. در یکی از چانه زنی‌های ابتدای نمایش میشل پدر برونو مصدوم که عمده فروش وسایل خانه است از آزار و اذیت یک حیوان پرده بر می‌دارد: «آخه سر و صدای این موشه شبا دیوونه ام می‌کرد. از اون دسته از حیووناست که شبا خیلی فعال می شن. برونو هم که درد داشت و سر و صدای موش اونو کلافه کرده بود. راستش رو بخواید، خیلی پیش‌تر از این می‌بایست از شر این حیوون راحت می‌شدیم. بالاخره امروز گفتم، دیگه کافیه. دمشو گرفتم و انداختمش تو خیابون... فکر می‌کردم موشا تو جوب آب و کانال‌های فاضلاب احساس راحتی می کنن. اما خیر توی پیاده رو خشکش زده بود. فکر کنم هامستر نه حیوون خونگیه و نه حیوون وحشی. من اصلاً نمی دونم اونا کجا زندگی می کنن.»
 
کنار زدن حائل‌های ظاهری
متن یاسمینا رضا ظرفیت‌های اجرایی فراوانی دارد. مناسبات آدم‌ها به یک جغرافیای خاص تعلق ندارد و یک درام فرامرزی محسوب می‌شود. از نگاه حسن پارسایی کارشناس تئاتر در ارتباط با نمایشنامه «خدای کشتار» در صفحه 86 کتاب می‌خوانیم: «متن یک درام پارادوکسیکال کمیک اجتماعی و همزمان تلخ مایه است که مایه‌های ابزورد هم به همراه دارد که صرفاً اجتماعی است و ارتباطی به وجوه فلسفی ندارد. این نمایش نهایتاً و در کل در قالب کمدی رفتار ارائه شده و در آن یاسمینا رضا به عنوان نویسنده، دعوای بچه‌ها را به دعوای والدین تبدیل کرده است. او از طریق تحلیل موقعیت و رخدادهای مورد نظر و نهایتاً با کنار زدن حائل‌های های ظاهری و آشکار کردن شخصیت‌های درونی و پنهان والدین، همه چیز را آسیب شناسی می‌کند.»
 
در مسیر اثبات حقانیت و میزان جرم مرتکب شده فرزندان، دو خانواده از مواضع خود کوتاه نیامده و هر کسی می‌خواهد ساز خود را به صدا در آورد. ورونیک در پاسخ به آلن رایل که به طعنه آنها را به عدم فهم همدیگر متهم می‌کند، می‌گوید: «موسیو، هیچ چیز تهوع‌آورتر از این نیست که آدم به چیزی متهم به شه که ازش فاصله گرفته. شما از کلمه مسلح خوش تون نیومد، ما هم کشیدیمش بیرون. اما مهم آینه که اصل قضیه فهمیده بشه.»
 
پارسایی در بخشی از تحلیل خود درباره متن «خدای کشتار» تاکید می‌کند: «رویکرد تربیتی، روان شناختی و جامعه شناختی یاسمینا رضا به موضوع ساده ای مثل دعوای بچه‌های دو خانواده و نهایتاً ریشه یابی و نشان دادن همه تناقضات آن، نگاه و ذهن مخاطب را از لایه ای سطحی و بیرونی حوادث به درون می‌برد و با ژرف اندیشی قابل توجهی به طور هم زمان بر لبانش خنده می نشاند و در ذهنش تلخی عارضه مندی ها و نابسامانی‌های اجتماعی را یادآور می‌شود.»
 
گشایش درها با روحیه صلح جویی
با پیشروی رخدادهای داستان کم کم دو زن نمایشنامه در برابر مردانشان حالت تدافعی گرفته و آن‌ها را وارد منازعات شخصی‌تری می‌کنند. ورونیک که در ارتباط با قضیه هامستر، شوهرش – میشل – را متهم به قتل می‌کند. میشل در پاسخ به همسرش می‌گوید: «ورونیک، این واقعاً چندش آوره که من الان باید به عنوان متهم بازخواست پس بدم و تنها به این دلیل که تو می‌خواستی هر طور شده داستان موشه رو تعریف کنی. این یه مساله خصوصیه که فقط مربوط به ما می شه و هیچ ربطی به وضعیتی که پیش اومده نداره. باورکردنی نیست، منو متهم به قتل کردن! اونم تو خونه خودم! ... خونه ای که من تنها به خاطر روحیه صلح جویی درهاشو به روی آدم‌هایی که باید از این کار بسیار قدردانی کنن، باز کردم، درهاشو کاملاً بازکردم.»
 
فرصت‌های تنفسی که نویسنده نمایش در برخی موقعیت‌های روایت چینش کرده، شاید در نگاه نخست به عنوان دست انداز و لکنت روایتی تلقی شود، اما این موقعیت‌های فرعی نیز به شدت در بازشناسی رفتاری چهار فرد بزرگ‌سال نمایش نقش بسزایی ایفا می‌کند. حسن پارسایی معتقد است: «متن نمایشنامه خدای کشتار داستان ندارد و صرفاً به یک موقعیت پیش آمده می‌پردازد که بهانه اولیه برای برون نمایی و بروز رفتارهای عارضه مند و کمیک پرسوناژها می‌شود. در این اثر پرسوناژ و موضوع الزاماً به هم مربوط شده‌اند و هر کدام برآیند دیگری است. لذا هر دو محوریت پیدا کرده‌اند. در نتیجه پیگیری وجوه تماتیک اثر فقط از طریق اعمال و رفتار و دیالوگ‌ها پرسوناژها میسر است.»
 
در منازعات میان دو خانواده مردها اغلب جا خالی می‌دهند و این مادرهای بچه خروس جنگی قصه هستند تنور منازعات را داغ نگه می‌دارند. آلن در میانه‌های نمایش به خانواده میزبان اعتراف می‌کند: «راستشو بخواید، منم نمی‌خواستم بیام، زنم انقدر اصرار کرد تا راضی شدم. آخه وقتی تصویری که ما از یه مرد داریم جان وینه، تصویری که از بچگی باهاش بزرگ شدیم، اون وقت تو یه همچین مواقعی آدم هیچ علاقه ای نداره که مشکلاتشو با حرف زدن حل کنه.»
 
ورونیک که نگاه خوش‌بینانه به قضایا و وقایع پیرامونش دارد معتقد است انسان با ایمان می‌تواند شرایط دنیا را مساعد تر سازد. اما نگاه آلن از زاویه دیگری توسط نویسنده رصد می‌شود. آلن می‌گوید: «ورونیک، کی به غیر خودش به کس دیگه ای فکر می کنه؟ ما همه مون دوست داریم باور کنیم که دنیا می تونه بهتر بهشه. که همه بدون در نظر گرفتن نفع شخصی می تونن در این راه قدم بردارن. آیا چنین چیزی وجود داره؟ بعضی از آدم‌ها از بدو تولد تنبلن، عده دیگری هم فرصتو غنیمت شمرده و از موقعیت نهایت استفاده رو می کنن، خب، حالا این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ انسان‌ها انقدر تو سر و کله هم می زنن تا بمیرن.»
 
بیرون ... همین نزدیک درگاهی!
انتشارات افراز چاپ نخست نمایشنامه «خدای کشتار» را بهار 1388 با شمارگان هزار و 100 نسخه به مبلغ دوهزار به پیشخان کتابفروشی‌ها فرستاد. علیرضا کوشک جلالی برگردان این کتاب به فارسی را انجام داده است.

کوشک جلالی در اتحادیه کارگردانان تئاتر آلمان عضویت دارد وتاکنون بیش از 35 نمایش را در این کشور اجرا کرده است. از آثار اجرا شده این کارگردان در ایران، می‌توان به مسخ، پابلو نرودا، موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن، بازرس و شوایک در جنگ جهانی دوم اشاره کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها