پنجمين نشست درسگفتارهای ناصر خسرو برگزار شد
ياحقی: انگلیسیها به واسطه هندیها با «گلستان» و «شاهنامه» آشنا شدند/ برخی معتقدند سفرنامه ناصرخسرو جعلی است
محمد جعفر ياحقي در پنجمين جلسه درسگفتارهاي ناصر خسرو گفت: هنديها بخش اعظمي از ادبيات ما را در كشورشان حفظ كردند و انگليسيها كه سابقاً شناختي از ادبيات فارسي نداشتند به اين طريق با گلستان، شاهنامه و ناصرخسرو آشنا شدند. وي همچنين به اين موضوع اشاره كرد كه طبق روايتي كه نميتوان چندان به آن اعتنا كرد سفرنامه ناصر خسرو جزو آثاري است كه جعل شده و متعلق به ناصر خسرو نيست.
سنت سفرنامهنويسي در غرب
یاحقی ادامه داد: سنت سفرنامهنويسي بيشتر متعلق به غرب است و يكي از آثار شاخص در اين زمينه «سفرنامه ماركوپولو» ونيزي است. پیش از مواجهه با هندیها انگليسيها ادبيات عرب را تا حدودي ميشناختند اما در هند با متون فارسي آشنا شدند. انگليسيها در كالج كلكته فارسي را ياد ميگرفتند و اين زبان را به ديگران نيز ياد دادند و توسط هنديها كه فارسي ياد گرفته بودند به بقيه هنديها و به ديپلماتهاي انگليسي كه در آنجا زندگي ميكردند فارسي ياد ميدادند.
استاد دانشگاه فردوسي مشهد گفت: آنها متوجه شدند كه درياي بزرگي از معرفت به زبان فارسي در هند موجود است و تلاش كردند حتي نسخههاي متون ادبيات كلاسيك را تصحيح كنند. بسياري از متون فارسي حتي به سفارش سفارت انگليس رونويسي و به لندن برده میشد. در هند كتابخانهاي به نام كتابخانه ديوان هند هست كه انگليسيها مأموريت داشتند آثار فارسي را در آنجا بگيرند و رونويسي كنند و بعد در موزه بريتانيا از آنها نگهداري كنند. آنها همچنين سفارش ميدادند كه بسياري از نسخهها را بنويسند.
اين پژوهشگر ادامه داد: اين كار براي انگلیسیها ارزان و مناسب بود براي اينكه كساني كه فارسي بلد بودند با قيمتي ارزان نسخهنويسي ميكردند. به همين صورت بسياري از نسخهها از جمله سفرنامه ناصرخسرو را تكثير كردند. مشخصه اين نسخهها اين است كه آنهايي كه بيسواد بودند صرفاً از روي نسخهها نقاشي ميكردند و اتفاقاً براي تشريح همين نقاشيها بهتر از نسخهنويسي كساني بود كه كوره سوادي داشتند و هر گونه كه متن را ميفهميدند به شكلي ديگر در آن دست ميبردند.
سفرنامه ناصر خسرو كجا بود؟
ياحقي در فرازي ديگر از سخنانش توضيح داد: سفرنامه ناصرخسرو نيز براي نخستين بار در هند پيدا شد. در واقع سالها پيش دو نسخه از سفرنامه ناصرخسرو پيدا ميشود كه براي نخستين بار يك نسخه در فرانسه چاپ ميشود اما پرسش اين است كه سفرنامه ناصرخسرو كجا بود و چرا كسي از آن خبر نداشت؟ چرا هيچ نسخهاي از آن در دسترس نيست و نسخه مادر كجاست؟ يكي از هموطنان ما به نام فيروز منصوري كه من ايشان را نديدهام و نميشناسم بيست سال پيش كتابي درباره سفرنامه ناصر خسرو نوشت با عنوان «نگاهي نو به سفرنامه ناصر خسرو» و در آنجا شك و شبههايي را مطرح كرد و در اين كتاب كمي تند رفته و گام را فراتر نهاده و در نهايت به اين نتيجه رسيده و اعلام كرده كه سفرنامه ناصر خسرو را انگليسيها ساختهاند.
ماجراي جعل سفرنامه درست است يا نه؟
وي اضافه كرد: او در كتابش ميگويد اين سفرنامه را انگليسها ساختهاند و جعل كردهاند. او درباره سفرنامه مطالعاتي كرده و جاهاي مختلف سفرنامه را سنجيده و مقايسه كرده است. منصوری ارقام و اعداد و فاصلهها را و آدمها را در كتابهاي خاصي پيدا كرده و گفته است كه شخصيتهاي جعلي در اين كتاب وجود دارد و به فلان شهر رفتم و آن شهري كه ناصر خسرو ميگويد اصلاً وجود نداشته و ندارد و فاصله اين شهر با آن شهر فلان قدر است كه با اطلاعات سفرنامه مطابقت ندارد.
ياحقي يادآور شد: مؤلف كتاب به اين شك و شبهها دامن زده و به ويژه پا را فراتر نهاده كه ناصر خسرو عامل صهيونيسم بوده و يهوديت را ترويج كرده است! او در اين كتاب ميگويد ناصرخسرو وقتي از شهرهاي ايران حرف ميزند بسيار كوتاه و خلاصه است و وقتي به شهرهاي ديگر ميرسد به تفضيل سخن ميگويد. او ميگويد وقتي ناصر خسرو از خراسان و از نيشابور به طرف آذربايجان و تركيه ميرود سفرنامه خود را در چهار صفحه مينويسد و وقتي به سواحل مديترانه ميرسد 40 صفحه قلم ميزند.
اين پژوهشگر ادبيات كلاسيك گفت: البته كسي تا به حال اين كتاب را جدي نگرفته است و به نظر ميرسد كه شايد جدي نباشد اما برخي نكتههاي كتاب آدم را به شك مياندازد. اينكه سفرنامه ناصر خسرو تا به امروز كجا بوده و بر اساس چه نسخهاي نوشته شده و اين نسخهها را چه كسي نوشته و چرا در كتابهاي قديمي از آن خبري نيست. مثلاً تاريخ بيهقي در همه كتابها ذكر شده و حتي در كليله و دمنه نيز به آن اشاره شده اما خبري از سفرنامه ناصر خسرو نيست.
وي ادامه داد: وقتی كسي از ناصر خسرو خبري ندارد، آدم شك ميكند كه چهطور شد و اين سفرنامه از كجا آمده است. منتها نويسنده كتاب قدري تند رفته. من ميگويم حتي اگر گفته او نيز درباره ناصرخسرو درست باشد كتابي است كه در 50 سال اخير خيلي در دسترس بوده. اين كتاب در درسهاي دبيرستانمان وجود داشت و در دانشگاه نيز اين كتاب را خواندهايم و بارها با آن برخورد كرديم و از خواندن اين كتاب لذت بردهايم.
اين عضو فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي گفت: حتي اگر كسي اين كتاب را جعل كرده باشد كه احتمالش بسيار ضعيف است باز هم خوب از عهده كار برآمده و خوب جعل كرده است. در ضمن كدام آدم نادان به چه دليلي بايد اينقدر زحمت بكشد و با اين جديت كتاب را جعل كند و نفعي به حال مؤلف اصلي نداشته باشد و به نويسنده ديگري منسوبش كند. چرا به نام خودش آن كتاب را كار نكرده است؟ چه دليلي ميتواند در ميان باشد كه كتاب را به ناصر خسرويي كه 800 سال پيش از او فوت كرده نسبت بدهد؟! البته نوعی نبود تجانس بین این سفرنامه با ديگر آثار ناصرخسرو دیده میشود كه تا حدودي درست است. مؤلف اشاره ميكند كه سفرنامه از نظر سبك و زبان چندان با ديگر آثار او سنخيتي ندارد. از نظر محتويات نيز دلايلي آورده و ميگويد ناصرخسرو مبلغي مذهبي است كه در تمام آثارش برای تبيين آيين اسماعيلي سخن ميگويد ولي در سفرنامه از اسماعيليه حرفي نميزند و خيلي ساده از كنار آن ميگذرد.
وي افزود: البته تأكيد شده قسمتي كه به مصر پرداخته خيلي با آب و تاب مصر را توصيف كرده اما از خليفه مصر با نام سلطان مصر ياد ميكند و حكومت مصر را به عنوان حكومتي الگو نام ميبرد. اما در نقطه مقابل ميگويد او در سفرنامه كاري به سني بودن ندارد و زباني خيلي ساده دارد در حالي كه بقيه آثار ناصر خسرو زباني پيچيدهتر دارد و زبانش تخصصيتر است و ما نميتوانيم آن را در يك كفه بگذاريم. البته جوابهايي به اين صحبت نيز در كتابهاي مختلف داده شده كه مخاطب اين كتاب عامه مردم بودهاند و اين كتاب سفرنامه است و متني علمي نيست كه نياز باشد با زباني فخيم و فاخر به آن بپردازد و لاجرم بايد آن را به زباني سادهتر نوشت و عامه مردم آن را بفهمند.
درسگفتارهاي ناصر خسرو با حضور محمدجعفر ياحقي در هفتههای آینده نیز ادامه مییابد.
ناصر خسرو در سال 437 سفر خود را آغاز كرد و نخستين بار كتاب سفرنامه او در سال1881 میلادی به چاپ رسيد.
نظر شما