جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۶
میراث عیسی (ع) نزد محمد(ص) / محمد: انسانی کامل در جان و دل و اندیشه مسلمانان / سیمای پیامبر اکرم در دو کتاب از آنه‌ماری شیمل

این نوشتار گزارشی از شخصیت و سیمای پیامبر گرامی اسلام (ص) از دید بانو آنه‌ماری شيمل خاورپژوه برجسته در دو کتاب «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» و «محمد رسول خدا» است. او در این دو کتاب به مسیحیان به‌ویژه مغرب‌نشینان نشان می‌دهد که محمد (ص) در چشم و دل، جان و اندیشه و آثار و رفتار مسلمانان چه جایگاهی دارد و اسلام چگونه به عیسی (ع) می‌نگرد و مسلمانان به چه نسبتی میان این دو پیامبر قایل‌اند. او به این پرسش پاسخ می دهد که چرا به مطالعه اسلام روی آورده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ‌ سعیده محبی: در تاريخ غرب همواره اسلام‌شناسان و مستشرقان بسياری ظهور کرده‌اند که هر یک به فراخور حال، زمان و شرايط خود به اسلام از ديدگاه و زاویه‌ای خاص پرداخته‌اند. آنه‌ماری شيمل (1922 ــ 2003 م) از جمله معاصران و متأخران دراين حوزه است که پژوهش‌های اسلام‌شناسی متعددی را با یک ویژگی منحصر به فرد ارائه کرده است. ویژگی مهم و شاخص در پژوهش‌های اسلام‌شناسی آنه‌ماری شيمل، بی‌طرفی و رهایی او از پيشفرض‌های اسلام‌شناسان اروپايي و نظريه‌های نژادی و مفاهيم کلام مسيحيت است؛ تا آنجا که برای درک مقوله‌ها و آموزه‌های اسلام تلاش می‌کند زبان‌های مهم اسلامی را بیاموزد و از متون و منابع شاخص و برجسته اسلامي به طورمستقيم بهره بگیرد. به عبارتی این محقق اسلام‌پژوه غربی سعی کرده است به درک و فهم مفاهيم اسلامي از منظر يک پژوهشگر بی‌طرف با تکیه بر روش‌هایی علمی و بهره ‌گیری از منابع و متون مهم و برجسته اسلامی بپردازد.

«بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)»: پاسخی به شبهه‌های مسیحیان
از آنه‌ماری شیمل که با ابعاد مختلف معنوی اسلام و به ویژه عرفان اسلامی آشناست، ده‌ها کتاب و مقاله درباره اسلام‌شناسی و البته ايرانشناسی بر جای مانده که «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» یکی از آنهاست؛ کتابی درباره دین اسلام که وی در آن سعی کرده است بسیاری از پرسش‌های مطرح‌شده در جامعه اروپا درباره اسلام و نگاه اسلام به مسیحیت را پاسخ دهد تا از این رهگذر بتواند برخی را قانع یا حداقل وادار به تأمل بیشتر کند.

کتاب «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» که در ایران توسط شهرام تقی‌زاده انصاری ترجمه شده است، با طرح یک سؤال صریح و روشن از سوی مؤلف آغازمی‌شود؛ سؤالی که بارها و بارها از آنه‌ماری شیمل پرسیده شده است: «چرا به عنوان یک زن به مطالعه و تحقیق درمورد دین اسلام پرداخته‌اید؟»

شیمل درپاسخ این سؤال از علاقه‌اش به فرهنگ شرقی از دوران کودکی می‌گوید و این که پاسخش همیشه با لبخندی غیرقابل فهم از سوی پرسشگران مواجه شده است. او می‌گوید: ما شرق‌شناسان همیشه با این سؤال تعجب‌برانگیز روبه‌رو بوده‌ایم، به‌خصوص که من به عنوان یک زن در دهه 1930 وارد این حوزه تحقیقاتی شده‌ام. ما اگر دقت کنیم که دین اسلام از نظر پیروان خود دومین دین جهان است، آن وقت می‌فهمیم که سؤال اولی چقدر بی‌‌مورد مطرح شده است.

به همین دلیل است که شیمل تصمیم گرفته به پرسش‌هایی بسیار که در این حوزه از وی می‌شود، با بضاعت علمی خود در این کتاب پاسخ دهد. او برای این کار دو شخص فرضی به نام‌های کریستیان و دیگری خواهر او ــ ماریا ــ را در نظر می‌گیرد که پرسش‌هایی را به دلیل سوء‌تفاهم و پیشداوری‌هایی غلط که در جامعه اروپا درباره اسلام پدید آمده، طرح می‌کنند. او می‌کوشد در این مجال پاسخ‌هایی را که برای این پرسش‌ها طی چند دهه یافته، ارائه کند.

شیمل از دوران جوانی به دلیل علاقه‌اش به اسلام، مطالعه درباره آن را آغاز کرد. او احترامی ویژه‌ برای قرآن قائل بود و اذعان داشت که قرآن، اصیل‌ترین منبع برای شناسایی اسلام است. بنابراین عشق به قرآن باعث توجه او به این کتاب مقدس مسلمانان شد، چنان که خود می‌گوید: ما اغلب فراموش می‌‌کنیم که حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س) مقامی باعظمت در قرآن دارند و قرآن، تقوا و پاکدامنی حضرت مریم (س) را ستوده است.

او ضمن ابراز تأسف از شناخت نادرست اسلام در غرب، می‌گوید:

از قرون وسطا، همیشه این تلاش وجود داشته است که چهره اسلام به عنوان یک دشمن مسیحیت ترسیم شود و این به آن علت است که بسیاری از قلمروهای مسیحیت به تصرف اسلام در آمد و مسیحیت در این قلمروها متلاشی شد. ضمن آن که اسلام به عنوان دین از دیدگاه مسیحیان فاقد توجیه است. در آغاز قرن شانزدهم، ورود اسلام به دروازه‌های اروپا، غرب را دچار نگرانی کرد و به این علت ادبیات، منشأ تصویری دشمنانه‌ ازاسلام شد.

 مسیح (ع): جزئی روحانی از عارف مسلمان
آنه‌ماری شيمل مستشرق آلمانی که کتابی با عنوان «عیسی و مریم در عرفان اسلامی» نیز دارد، در روایت‌هایی از دلایلش برای پرداختن به مسیحیت به عنوان یک اسلام‌شناس غربی گفته و این که خواسته به هموطنانش نشان دهد كه چه پل‌های محكمی بين اسلام و مسيحيت وجود دارند: «اميدوار بودم احترامی كه مسلمانان برای حضرت عيسي ــ پسر مريم ــ قايلند و عشقی كه به حضرت مريم می‌ورزند، بتواند به حلقه پيوندی ميان اين دو دين بدل شود.»

او که با مراجعه متعدد به آيات قرآن، احاديث نبوی، متون صوفيانه و ادبيات شاعرانه ــ مانند آثار عطار، مولوي، سنايي غزنوي و نظامي ــ به انعكاس شخصيت عيسي (ع) و مريم در دين اسلام پرداخته در بخش‌هایی از کتاب «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» نیز به پرسش‌هایی درباره مسیح و مسیحیت از نگاه اسلام و مسلمانان پاسخ گفته است.

او در بخشی از کتاب درباره دیدگاه مسلمانان درباره ولادت عیسی (ع) به روایت قرآن اشاره می‌کند و می‌گوید:

بزرگترین پیامبر قبل از پیامبر اسلام (ص) حضرت عیسی (ع) است. قرآن داستان زیبای خلقت حضرت عیسی (ع) را نقل می‌کند که چگونه جبرئیل نزد مریم باکره رفت و با اجازه خداوند او را بارور ساخت. مسلمانان عقیده کامل به باکره بودن حضرت مریم دارند. وقتی حضرت مریم درد زایمان داشت به طرف تنه درخت خرمایی رفت که خرمای تازه برای او می‌ریخت. وقتی او با نوزاد به منزل برگشت، آنها او را تنبیه کردند ولی عیسای نوزاد از گهواره با آنها شروع به صحبت کرد و به این صورت دلیل پاکی مادرش را به اثبات رساند. (سوره مریم آیات 23 تا 30).

 از آنجا که حضرت مریم (س) در دین اسلام بسیارمورد احترام است، مسلمانان نام او را روی فرزندان دختر خود می‌گذارند. ضمنا درنزدیکی «اِفِسوس» درترکیه مقبره‌ای وجود دارد که آن را به مقبره حضرت مریم نسبت می‌دهند. از این جهت بسیاری ازمؤمنان برای زیارت به آنجا می‌روند. معجزه حضرت عیسی (ع) زنده کردن مردگان وشفا دادن چشم کوران بوده است؛ اما مسلمانان به صلیب کشیدن او را طبق آیه‌های 157 و 158 سوره نساء انکار‌ می‌کنند و می‌گویند: «و حال آن که عیسی (ع) را نکشتند و به دار نیاویختند بلکه امر برایشان مشتبه شد. ... بلکه خداوند او را نزد خود برد که خدا پیروزمند و حکیم است.» طبق روایاتی، او در آسمان چهارم به سر می‌برد. چون از نظر اسلام، گناه نخستین معنی ندارد، پس دلیلی بر لزوم نجات آنها توسط مرگ حضرت عیسی (ع) نیز وجود ندارد.

در ایمان دینی عارف مسلمان، حضرت عیسی (ع) به عنوان مدلی برای تزکیه و عشق، به‌خصوص عشق به خداوند مطرح است و همیشه از ملایمت او در زندگانی تحسین می‌شود. از نظر عرفای مسلمان، حضرت عیسی (ع) یک جزء روحانی انسان است و خرش که در شهر اورشلیم ماند، مثل جسمی است که دیگر نمی‌تواند بلند شود. ویژگی دیگرش این است که او در روز رستاخیز دوباره ظاهر می‌شود و زمین را ازبدی پاک می‌کند.

میراث عیسی (ع) نزد پیامبر اسلام (ص)
یکی از پرسش‌هایی که شیمل در کتاب «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» به آن پاسخ گفته، درباره معنای «پسر خدا» بودن مسیح (ع) است. وی با رد این ادعا که حضرت عیسی (ع) پسر خدا نیست، می‌گوید: دراسلام مسئله حضرت عیسی (ع) به معنای «پسر خدا» بودن طبق آیه 35 سوره مریم منتفی شده است (نسزد خداوند را که فرزندی برگیرد. منزه است او.) از نظر اسلام، پیامبر اسلام (ص) که نام دیگر او «احمد» است، همان «فارقلیطا»ی انجیل مسیحیت است و میراث عیسی (ع) را به ارث برده و در آموزه‌های خود، تأکید بر اجرای قانون موسی (ع) و محبت عیسی (ع) را جمع کرده و توانسته است تعادلی در نیروهای جامعه و مکتبش به وجود آورد.

چاپ نخست کتاب «بسم الله الرحمن الرحیم (اسلام)» اثر آنه‌ماری شیمل به ترجمه شهرام تقی‌زاده انصاری در 212 صفحه توسط انتشارات المعی، در سال 1390 به بهای 50000 ریال منتشرشد.

«محمد رسول خدا»: ستایشنامه‌ای در قالب معرفی پیامبر اسلام
اینک جای آن است که از اثر دیگر آنه‌ماری شیمل با نام «محمد رسول خدا» یاد کنیم که آن را ستایشنامه‌ای برای پیامبر اسلام (ص) می‌توان دانست. آن چه می‌خوانید، معرفی این کتاب به قلم  آقای غلامرضا گلی زواره به نقل از صفحه 364 مجله «پیام زن»، شماره‌های 179 و 180 (بهمن و اسفند 1385) است. این مقاله "گذری و نظری به کتاب «محمد رسول خدا»" عنوان دارد که بخش‌هایی از آن را با‌اندک تصرف می‌خوانید:
 
شبنم شوق
یکی از آثار ارزشمند شیمل کتاب «محمد رسول خدا» است که آن را به زبان آلمانی نوشته و نیز با ویرایش انگلیسی به چاپ آن اقدام کرده است. این کتاب توسط «حسن لاهوتی» به زبان فارسی برگردانده شده و با ویراستاری «بهاءالدین خرمشاهی» توسط مرکز انتشارات علمی و فرهنگی در سال 1383 به چاپ رسیده است. اثر در دوازده فصل تنظیم یافته و پیشگفتار مؤلف و مترجم، پیوست‌ها، یادداشت‌ها، نمایه، کتابنامه مؤلف و مترجم، تصاویر و طرح‌های جالب از دیگر بخش‌های آن است.

«شیمل» به تمدن و معارف اسلامی در تمامی ابعاد و جلوه‌های آن عشق می‌ورزید. رسول اکرم (ص) چنان که از این کتاب 551 صفحه‌ای هویداست، نزد او مقامی والاتر از همه پیامبران داشت. ... در کتاب «محمد رسول خدا» از روزنه چشم این پژوهشگر، سیمای محمد (ص) ترسیم گردیده است؛ نگاهی پردامنه توسط پژوهشگری لطیف‌بین و ظریف‌پرداز، که ابهت و مقام و مهر آن رسول عالمیان را در قلب‌های مسلمانان جهان کاویده و تنها به یک گوشه از آن بسنده نکرده است. بنابراین مطالبی را پیش رویمان نهاده که ما را از باورها و ایمان مسلمانان آفریقایی، تُرک، عرب، هند و فارس نسبت به خاتم پیامبران آگاه می‌‌سازد.

«شیمل» در این زمینه‌تنها به تأملات عارفانه، دقایق شاعرانه، افکار فیلسوفان، گزارش‌های مفسران و راویان حدیث و تاریخ‌نگاران قدیم و جدید جهان اسلام بسنده نمی‌کند. او از طریق لطایف ذوقی و در قالب جملات و عباراتی شوق‌آمیز، به تبیین اشتیاق یکتاپرستان به ساحت قدس نبی اکرم (ص) می‌پردازد.

نور و ظلمت
«شیمل» که در این کتاب خطابش با مردم غیرمسلمان غرب است، می‌کوشد تا با نشان دادن سیمای معنوی و ملکوتی پیامبر به مغرب‌زمین، تصویر نادرستی را که پژوهندگان غربی (خواه از روی دشمنی و خواه از سرِ غفلت و ناآگاهی) از محمد مصطفی (ص) در طول سالیان متمادی ترسیم کرده‌اند، پاک سازد و به جایش سیمای راستین پیامبر را بنشاند. او در چند جای کتاب می‌‌کوشد پندارهای نادرست و توهمات غربی را درباره رسول اکرم (ص) برطرف نماید، زیرا اسلامی که او در طی نیم قرن شناخته، با آن چه دانشمندان اروپایی یا کشیش‌های مسیحیِ ناآشنا با اسلام، معرفی کرده‌اند، تفاوت آشکاری دارد. آنان در پی تحریف بوده‌اند که در برابر کلام وحی و معجزات مسلم رسول اکرم و معراج حضرت، شبهه و سؤال ایجاد کنند. نیز اصول و عناصر و معارف تشکیل‌دهنده اساس اسلام را شبیه برخی ادیان و مذاهب هندو قلمداد نمایند، یا پیامبر را انسانی خشن و جنگ‌طلب معرفی کنند. حتی دشمنان، پا را از این فراتر نهاده و تعلیمات آن «واپسین فرستاده الهی» را نوعی بدعت در دین مسیح تلقی کرده‌اند، غافل از آن که اسلام دین الهی است و قائم به اشخاص نیست.

«شیمل» با توجه به این واقعیت‌های تلخ و رنج‌آور، در کمال متانت و با مراجعه به قرآن و حدیث و آرای دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان و افزون بر آن، با استفاده از آثار عارفان، ادیبان و شاعران، به رویارویی با شبهاتی نامعقول و تخیلات و توهمات بی‌اساس پرداخته که در طول قرون و اعصار منجر به دشمنی مسیحیان با اسلام به‌خصوص با پیامبر خاتم گردیده است. به علاوه «شیمل» به جنبه‌ای دیگر توجه کرده که دیگران کمتر در این عرصه دست به پژوهش زده‌اند: او بر اثر مسافرت‌های متعدد به سرزمین‌های اسلامی و دوستی و انس با مسلمانان، به ارادت آنان درباره حضرت محمد (ص) پی برده است؛ اشتیاقی که از باورهای عقیدتی و سرشت پاک مسلمانان سرچشمه گرفته و در قالب اشعار، مضامین عرفانی و فرهنگ عامه جلوه گر شده است.

در واقع او ضمن ارج نهادن به نوشته‌های ناموران، حقیقت وجودی حضرت محمد (ص) را از زاویه رخنه‌اش در دل و جان عموم مسلمانان (اعم از درس‌خوانده‌ها و ناخوانده‌ها که در حکایات و اشعار عامیانه آنان بازتاب یافته) توضیح می‌‌دهد. او بر اثر ورزیدگی در متون اسلامی و آشنایی و همدلی با مسلمانان، به این علاقه‌های درونی جاویدان پی برده و حداقل ژرفا و شدت آن را در اعماق وجود مسلمانان سنجیده و موفق شده است در این کتاب بدان بپردازد.

«شیمل» بر اثر سابقه دوستی با مسلمانان و آشنایی با اسلام و مسیحیت در صدد آن است که فضای همدلی و تفاهم بین شرق‌نشینان مسلمان و غرب‌نشینان مسیحی برقرار کند.

او با نگارش و انتشار این کتاب در اروپا و آمریکا سعی در اثبات حقانیت خاتم انبیا و معرفی شخصیت الهی و انسانی پیامبر اکرم و ترسیم چهره محبوب او دارد؛ بر خلاف آن چه دشمنان در غرب گفته و منتشر کرده‌اند.

پیشگفتار نگارنده
«شیمل» در پیشگفتاری که بر کتاب نگاشته یادآور می‌‌شود:
این کتاب محصول چهل سال علاقه‌ام نسبت به شخصیت پیامبر مسلمانان است. نخست در دهه دوم زندگی (که به راهنمایی دکتر هانس النبرگ به فرا گرفتن زبان عربی اشتغال داشتم) با مفهوم محمد عارف آشنا شدم و مرا سخت به شوق آورد. در آن سال‌های نقش‌پذیری روح و روان، کتاب سیدامیرعلی به نام «زندگی و تعالیم محمد یا روح اسلام»، و تحقیق عالمانه «آندرائه» از جمله کتاب‌های دلپسند من بودند و کتاب اخیر تا امروز مایه الهام من باقی مانده است.

وی اضافه می‌‌کند:
در سال‌های دانشجویی خود در دانشگاه برلین از خواندن «مولود شریف» ــ سروده «سلیمان چلبی» ــ لذت می‌‌بردم که شعری است ساده و دل‌انگیز و از معجزات میلاد محمد (ص) حکایت می‌‌کند.

شیمل می‌نویسد:
در آن سال‌ها درباره تعظیم عموم مسلمانان به ساحت پیامبر در جمع مسلمانان ترکیه نکات فراوان آموختم. سپس علاقه عمیق به متون شعری و عرفانی شبه‌قاره هند و پاکستان سبب شد پی ببرم آثار اقبال لاهوری چه بسیار از صبغه عشق به پیامبر برخوردار است. مطالعه ادبیات عامیانه سندی ابعاد تازه‌ای بر این نقش افزود. اشتیاقم به موضوع تکریم پیامبر و انعکاس آن در ادبیات، خاصه شعر، منتهی شد به چند مقاله در باب شناخت آن حضرت، چنان که از دیدگاه اقبال گذشته، مصلح و عارف مسلمانی چون «میر درد» در قرن دوازدهم هجری، در دهلی، درباره‌اش نظریه‌پردازی کرده است، که با دیگر موضوعات تلفیق گردید. مطالبی که به این ترتیب تدوین شد با نکاتی دیگر به هم پیوست و اساس یکی از سخنرانی‌هایی را تشکیل داد که در سال 1980 م (1360 ش) در شورای انجمن فرهیختگان آمریکا ایراد کردم و به صورت فصل پنجم کتابم نشر یافت. ناشر آلمانی کتاب‌هایم، مرا تشویق کرد تا آن فصل را به صورت کتابی در تکریم پیامبر به تفصیل در آورم که در سال 1981 م (1361 ش) طبع یافت.

شرح درد اشتیاق
شیمل از «آرتور جفری» نقل می‌‌کند:
متداول‌ترین علت رنجشی که مسیحیان ــ بیشتر نابخردانه ــ در دل مسلمانان نشانده‌اند، از آن برمی‌خیزد که آنان از درک حرمت بسیار والایی که مسلمانان برای شخص پیامبر قائل‌اند، ناتوان‌اند.

به باور وی این اظهار، تیری است راست بر هدف، زیرا برداشت نادرست از نقش رسول اکرم (ص) یکی از بزرگ‌ترین موانع مسیحیان بوده و هست که نگذاشته است تفسیر مسلمانان از تاریخ و فرهنگ اسلامی را درک کنند.

به اعتقاد «شیمل» غرب نظریه‌های ناپسند و ناروایی درباره پیامبری که موفق‌ترین نهضت دینی را در کره خاکی پدید آورده، بیان کرده است. وی می‌‌نویسد:
در روزگار ما، شناخت تازه مسلمانان از خود در غرب ــ که اسلام را سال‌های سال رو به نیستی می‌‌پنداشته ــ مایه شگفتی عظیم شده است. اما این خودشناسی تازه، غرب را وادار ساخته تا برای درک بهتر معیارهایی که نزد مسلمانان معیارهای اصولی بوده و هنوز هم هست، برخی از‌ اندیشه‌های اساسی دینی و اجتماعی اسلام را از نو مورد بررسی قرار دهد. این موضوع نیز توجیه‌کننده اقدام ماست تا نشان دهیم محمد پیامبر (ص) را در طول قرون مسلمانان به چه صورت دیده‌اند و خواننده غیرمسلمان درمی‌‌یابد که اشتیاق مسلمانان به حضرت محمد (ص) چه قدر قوی و عمیق است؛ ایمان آنان به این بزرگمرد چقدر پرشور است و در طول اعصار چه بسیار مردمانی که او را معزّز داشته و به وی توسل جسته‌اند و چگونه شریف‌ترین لقب‌ها او را در بر گرفته است؛ و پی خواهد برد که به‌راستی محمد (ص) بهترین اسوه و سرمشق برای هر مسلمان معتقدی است که دعوت شده تا در تمامی اعمال و عادات از او پیروی کند.

و می‌افزاید:
بعید نیست که آن غیرمسلمانی که این نکات را مطالعه می‌‌کند، در شگفت شود از شیوه‌ای که عارفان مسلمان اعتقاد به نور ازلی این پیامبر را مطرح کرده‌اند و او را که دارای مقام انسان کامل است، در مرتبه و نقشی جهانی دیده‌اند؛ زیرا آن فرستاده فرزانه الهی آخرین نفر از سلسله انبیاست که آخرین دین وحیانی را آورد؛ آیینی که جامع همه ادیان آسمانی است و در عین حال اصول کلی آنها را با همان خلوص آغازینشان (عاری از هر گونه بدعت و تحریف) از نو بیان کرده است.

«شیمل» از این که سرگذشتنامه‌هایی که غربی‌ها درباره پیامبر نگاشته‌اند، آغشته به تعصب و تحریف است، اظهار تأسف می‌‌کند و می‌‌افزاید:
دور از انتظار نیست که مسلمانان نسبت به چنین تصویرهای غیر واقعی، واکنش دهند و متأسفانه موج‌هایی از نفرت و انزجار را درباره غربی‌ها برانگیخته است.

به باور وی سرگذشت‌های نامه‌های رسول خدا (ص) که در سال‌های اخیر توسط دانشمندان اروپایی نوشته شده، به طور یقین بسیار واقع‌بینانه تر از آثار نسل‌های گذشته است. کتاب «محمد رسول و سیاستمدار» اثر «دبلیو مونتگمری وات» احتمالاً مشهورترین این مطالعات است. او در ادامه از کتاب «گونتر لولینگ» درباره پیامبر اکرم (ص) یاد می‌‌کند. سرگذشتنامه‌ای را که «ماکسیم رودنسون» نگاشت، پژوهش مفیدی درباره خاتم انبیا می‌‌داند، ولی خاطرنشان می‌‌کند: از این پژوهندگان تنها یک کتاب به طور ممتاز و ویژه کوشیده است تا نقش محمد را در دینداری مسلمانان بروز دهد و آن اثری است از «آندرِائه» که به صورت نوشتاری معیار باقی مانده است.

«شیمل» پس از معرفی این آثار، سوکمندانه می‌‌گوید:
هیچ یک از مؤلفان مزبور تلاش خود را به تحقیق در زمینه اشتیاق مسلمانان به پیامبر (که با نهایت زیبایی و شیوایی بیان شده) صرف نکرده‌اند؛ ادبیات، اشعار و متونی که کمک کرده است تا پیامبر محبوب، شفیع روز قیامت و خاتم انبیا در قلوب عموم مسلمانان پدید آید و جای گیرد. وی سرانجام به این نتیجه می‌‌رسد که پیامبر آن کسی است که تا ابد اسوه حسنه و نمونه نیکو برای زندگی همه کسانی باقی می‌‌ماند که در شهادت و تشهّد گواهی می‌‌دهند بر این که او به‌راستی رسول خداست.

قله قداست
«شیمل» پس از این توضیحات و ارائه دلایل برای نگارش کتاب، در نخستین فصل اثرش، سیره و سنت نبی اکرم را از نظر خوانندگان می‌‌گذراند. او منابعی را که زندگی حضرت را ترسیم می‌‌کند، قرآن، سخنان پیامبر و روایات مربوط به اعمالش می‌‌داند. یکی از اولین منابع را اشعار «حَسّان بن ثابت» معرفی می‌‌کند که در مدینه به رسول اکرم (ص) پیوست و درباره وقایع مهمی که در زندگی امت مسلمان روی داد، نغمه سرود؛ محمد را ثنا خواند و با دشمنانش در سخن، مقابله به مثل کرد.

«شیمل» کتاب‌هایی را که به شرح غزوات پیامبر پرداخته یا در قرون اولیه، سیره پیامبر را گزارش کرده‌اند، به عنوان مواد خامِ بررسی زندگی پیامبر مؤثر دانسته است. او می‌‌نویسد:
تواریخ مربوط به شرح زندگانی حضرت محمد در میان تاریخ‌های مربوط به سرگذشت همه پایه‌گذاران بزرگ ادیان همیشه از همه روشن‌تر بوده است. حتی در نخستین روزگاران اسلام، زندگینامه‌ای مقدس که به طور مسلّم رویدادهای عمده آن حضرت را حفظ کرده، در میان مسلمانان انتشار پیدا کرد که به زبان‌های گوناگون در سرزمین‌های مسلمان شرح و بسط یافته و به شعر و نثر بازگو شده است.

سپس شرح حال تاریخ‌وار پیامبر را از تولد تا رحلت بیان می‌‌کند. در لابه لای این گزارش مختصر، او از شگفتی‌های زندگی این ابرمرد معنویت سخن گفته است. به عنوان مثال از حوادث دوران کودکی و شیرخوارگی پیامبر نکاتی را یادآور شده، که به اعتقاد وی بر بزرگی مقام آینده این کودک و نقش آینده او و رهبری جنّ و انس صحه نهاده است. ...

مؤلف از زبان دانشمندان غربی این پرسش را مطرح می‌‌سازد که خاستگاه آیاتی که بر پیامبر وحی می‌‌رسید، چه بود و مطالب به‌ظاهر جدای قرآن از کجا آمده است، چنان که متحیر مانده‌اند چرا قرآن نام افراد یهودی و مسیحی را (در زمینه‌هایی که با داستان‌های تورات و انجیل متفاوت است) آورده است و سپس از نظر مسلمانان این پرسش را چنین پاسخ می‌‌دهد: تفاوت روایات قرآن با برخی حکایات تورات و انجیل چیزی نیست جز دلیل دیگر بر این که قرآن به‌راستی کلام خداست. ...

نویسنده در ادامه از برجسته‌ترین فرزند پیامبر ــ‌ یعنی فاطمه (س) ــ‌ گزارشی ارائه می‌‌کند و می‌‌نویسد:
اگر چه این بانو رنج‌ها و ناملایمات فراوانی دیده بود اما به زیور معنویت و کرامت آراسته گردید. گرداگردش را نوری پاک احاطه کرد و بتول نامیده شد. او را «امّ ابیها» می‌‌خوانند و این لقب، موجد‌اندیشه آوری‌های بسیار رفیع شد، درباره نقشی که او در این دنیا از جهت گشودن ابواب معرفت خداوند داشت.

«شیمل» در پایان این فصل به خاندان نبی اکرم (ص) اشاره‌ای جالب دارد و یادآور می‌‌شود:
حرمت نهادن به این خاندان نه‌تنها از نظر دینی شایان اهمیت است، بلکه رفته رفته در تاریخ سیاسی اسلام به صورت عاملی تعیین‌کننده در آمده است. شیعیان از همان آغاز بر این نظر متّفق گردیدند که علی (ع) تنها جانشین برحق پیامبر است. آنان اعتقاد دارند چنین مقامی توسط رسول خدا در ماجرای غدیر خم مشخص و تثبیت گشت. البته نه‌تنها شیعیان بلکه جوامع اهل تسنن نیز از صمیم قلب به اهل بیت پیامبر احترام می‌‌گذارند، زیرا همان گونه که «حلاج» گفته است: «حق هیچ خَلق نیافرید به او دوست‌تر از محمد و عترت او صلوات اللّه علیهم اجمعین.» فرزندان ائمه که «سید» و «شریف» نامیده می‌‌شوند، نزد مردم از اعتبار و احترام ویژه‌ای برخوردارند. احساس زمینه‌ساز ابراز تکریم به این بازماندگان آن است که پاره‌ای از برکت نیروی رحمت‌آفرین حضرت محمد (ص) هنوز هم در وجود فرزندانش زنده است و ایشان نیز سزاوار حداقل بخشی از عزتی هستند که نصیب جدشان گردیده است.

اسوه شایسته
بخش‌های مهم و فشرده فصل دوم بدین شرح است:
محمد می‌‌دانست و در آیات قرآن مکرر یادآوری شده که او بشر است؛ انسانی که تنها امتیاز ویژه‌اش این است که مرتبه شهود بی‌حجاب و نزول وحی حق تعالی را به او بخشیده‌اند. آن حضرت آگاه بود که هر چه به وی می‌‌رسد، هیچ چیز نیست جز فیض وصف‌ناپذیر خداوند یکتا. وی برگزیده شده بود تا واسطه رساندن این فیض به مردم باشد. با این حال مسلمانان از طریق گردن نهادن به فرمان‌های پیامبر از خداوند اطاعت کرده‌اند.

شیمل می‌‌افزاید:
عبارت دوبخشی تشهد (لا اله الاّ الله، محمد رسول الله) و نیز تأکید بر این که پیامبر را قرآن اسوه حسنه معرفی کرده، بیانگر آن است که روش زندگی او برای دینداران به صورت قانونی معتبر و کارگشا در عرصه‌های فردی و اجتماعی در آمده است. سنت محمد شامل کردار، سخن، تأیید بی‌کلام و نیز تقریر اوست. رفتار حضرت که شواهد کافی برایش وجود دارد، برای نسل‌های مسلمان اعتباری معیارین یافت و به سبب اهمیت سنت نبی اکرم، علم حدیث در فرهنگ اسلامی مقامی مهم به دست آورد. حدیث نبوی عبارت است از خبری حاوی مطالبی درباره سخنی یا فعلی از پیامبر به گونه‌ای که یکی از صحابه مورد اعتماد، آن را برای کسی حکایت کرده باشد. حدیث نبوی را می‌‌توان نخستین گام در زمینه تفسیر آیات قرآن دانست، زیرا آن چه را قدیمی‌ترین نسل‌ها از پیامبر در حافظه نگاه داشته است، باز می‌‌نمایاند. پیامبر از هر جهت که بنگری، نخستین و برترین مفسر آیاتی است که خود آورد. با این وصف از روزگاران گذشته و به‌خصوص در سده‌های معاصر، عده‌ای از محققان اروپایی و حتی برخی پژوهندگان جهان اسلام، اصالت برخی احادیث را مورد تأمل دانسته، مجموعه‌های روایی را به چشمی انتقادی بررسی کرده‌اند. اما مسلمانان پارسا این خرده‌گیری‌ها را مردود دانسته، بر این باورند که چنین تهاجم‌هایی (که متفکران اروپایی به سنت و حدیث می‌‌کنند) از روی غرض‌ورزی است و آنها در صددند با این روند پایه‌های معارف اسلامی را لرزان سازند. البته مشخص کردن احادیث معتبر و مستند و کنار گذاشتن پاره‌ای روایات که جعلی هستند، بحث دیگر است و با این خرده‌گیری‌های نابخردانه تفاوت دارد.

نگارنده در ادامه می‌‌افزاید:
پیروی از سنت محمدی و انتقال اعمال و رفتارهای پیامبر از طریق حدیث، زندگی هر مسلمانی را به تحسین و احترام وا می‌‌دارد و از طریق همین خصال است که رسول خدا (ص) در میان امتش طراوتی ویژه‌ می‌‌یابد و آنان که این آداب و شیوه‌های رفتاری پیامبر را در جوامع اسلامی مرسوم می‌‌نمایند، پاداش خوبی دریافت خواهند کرد.

تعظیم محمد (ص) و توجه به کوچک‌ترین دقایق رفتار و زندگی شخصی و آگاهی یافتن درباره آرایه‌های ظاهری و سخنان پیامبر در میان مسلمانان موجب گردید که متونی تحت عناوین «دلایل النبوة» و «شمائل النبی» نگاشته شود. وصف زیبایی‌های پیامبر را می‌‌توان در روایات کهن مشاهده نمود. حضرت همچنان که نیکوخصال‌ترین انسان بود، نیکومنظرترین هم هست. از اعتقاد به رایحه دلاویز پیامبر این حکایت سرچشمه گرفت که چون حضرت در شبِ معراج آسمانی، به سوی محضر الهی در راه بود، قطره‌ای چند از رخسارش بر زمین چکید و نخستین گل خوشبو از آن رُست. از این رو مؤمنان می‌‌توانند بوی خوش محمدی را از عطر گُل استشمام کنند!

با استفاده از وصف‌های بی‌پیرایه و جذاب خوهای محمد (ص)، آثار هنری زیادی پدید آمد و شاعران، ادیبان و عارفان از یادگارهای محمد چون نعلین، نقش پای و قدم، محاسن نبی و موی مقدس سخن گفته و چکامه‌هایی جذاب سروده‌اند. در برخی کشورهای اسلامی در اماکن مقدسی این آثار را نگهداری می‌کنند و در اعیاد خاصی به نمایش می‌‌گذارند.

مسلمانان روش پیامبر را در مورد مراقبت از بدن با دقت بررسی کرده، از این جهت نیز رفتارش را نمونه یافته‌اند. زیبایی ظاهری پیامبر آینه جمال باطنی او بود، زیرا خداوند او را به خُلق و خَلق و فطرت کامل آفریده است.

احتمالاً خوانندگان مغرب‌زمین (که با سنت آمیخته به نفرتی چندین‌قرنی نسبت به محمد پرورش یافته‌اند) انگشت تحیر گزند اگر دریابند که در تمامی خبرها و گزارش‌ها بر خصلتی که در وجود پیامبر به طور ویژه تأکید رفته، فروتنی و عطوفت اوست. منابع متعدد از التفات محمد (ص) به ضعیفان و محرومان، مهربانی او، فقیر زیستن او و تنگی معیشت اعضای خاندانش، سخن گفته‌اند. مهر عشق‌آمیز پیامبر شامل همه مردم بود. اشتیاقش به کودکان زبانزد است. در کوچه، سلامشان می‌‌کرد و همبازی ایشان می‌‌شد. علاقه‌اش در خصوص حیوانات نیز مشهور است.

یکی از عواملی که قدرت محمد را در جمع کردن میان امور مادی و دنیایی با عالم روحانی به اثبات می‌‌رساند، این است که نُه همسر اختیار کرد. البته برخی از آنان را به این قصد به همسری گرفت تا بیوگانِ مبارزانِ شهیدِ جنگ‌های اسلام را از نو کاشانه بخشد. رفتار حضرت با زنان خود (که هرگز به سبب توافق عاشقانه وصلت نکرده بودند) برای امت خویش سرمشقی استوار بر جای نهاد. در این خصوص نباید احترام ولایی را که پیامبر نسبت به مادران ابراز داشته است، از یاد برد.

شیمل می‌‌افزاید:
جنبه‌ای دیگر از حیات پیامبر (که شاید برای مردم مغرب‌زمین باورنکردنی باشد) دین و دولت را به هم آمیختن است. مسلمانان در دفاع از این شیوه گفته‌اند: حضرت باید برای تبلیغ پیام الهی، از وسایل دنیایی بهره گیرد، تا مردمان را هدایت نماید، و این ویژگی بر عظمت مقام و حقیقت رسالت محمد (ص) صحه می‌‌گذارد.

با الهام از این سیره، مسلمانان بر خلاف لیبرال‌های غربی، دین و سیاست را از هم جدا نمی‌دانند. آن خاتم پیامبران در جهاد و صلح، سفر و حَضَر، در دین و دنیا و در هر مرحله‌ای از زندگی و تلاش، نمونه کامل‌عیار کمال معنویت است. هر چه او کرده، به عنوان سرمشقی جاویدان برای پیروانش بر جای مانده است.

عصمت نبوی
سومین فصل کتاب، مقام عصمت پیامبر را ارزیابی می‌‌کند که اجمالی از آن را ذکر می‌‌کنیم:
برای درست فهمیدن مفهوم عصمت باید حقیقت پیام‌آوری را از دیدگاه اسلام مورد نظر داشت. شخصی که از جانب حق تعالی برای هدایت مردم فرستاده شد و دارای کمالات معنوی و فضایل و مکارم است، باید خود اهل راستی و درستی باشد. چنین کسی از هر گونه صفت مذموم یا فعل ناپسند دور و به خصال عالی و ستوده‌شده آراسته است. چنین کسی را خداوند از هر گونه خطا و گناهی مصون نگاه می‌‌دارد.

محمد حتی از اوان کودکی از رسم ناپسند بت‌پرستی مکّیان اجتناب می‌‌نمود و از شرکت در بازی‌های دوستان خردسالش دوری می‌‌کرد. در حقیقت فرمانبرداری بی‌چون‌وچرا از محمد (ص) از این جهت اهمیت دارد که او از هر تقصیری پیراسته بوده، توانسته است در کم اهمیت‌ترین جزئیات زندگی، سرمشق عاری از لغزش و گناه مردم قرار گیرد.

نورِ محمدی در سراپای وجود تابناکش می‌‌درخشید و اجازه نمی‌داد گَرد گناه بر او بنشیند. اجماع مسلمانان مؤید آن است که اظهار خلاف در ابلاغ وحی الهی در وقت خبر دادن از پروردگار خود، به عمد و غیرعمد، در خرسندی و خشمگینی و سلامت و کسالت، بر نبی اکرم (ص) روا نباشد.

محمد (ص) انسان کاملی است که تمام غرایز و شهوات را رام کرد، که در نهایت امر، از آنها منحصراً برای کارهای خدایی و اعمال نیکو بهره می‌‌گیرد؛ یعنی دم به دم در زندگی خود، به‌ اندیشه و عمل، خواست خدای را فرمان می‌‌بَرَد و حتی شیطان را تسلیم خود ساخته است. این نکته مورد الهام عرفای مسلمان، در عرفان نظری و عملی قرار گرفته است.‌ اندیشه‌های عارفانه تمام انبیای پیشین را پاره‌هایی از نور محمدی تلقی کرده‌اند. این برتری‌ها در دعاهای مسلمانان نیز بازتاب یافته است. در دینداری مسلمانان عادی هم حقیقت محمدی و برتریِ آن بر پیامبران پیشین، امری مسلّم است.

دانشمندان تأکید می‌‌کنند که برای نگاهداشت حرمت بی‌نهایت پیامبر نباید او را با امیران و دیگر مقامات دنیایی مقایسه کرد. برخی فقیهان هر گونه دروغ بستن بر محمد (ص) را سزاوار کشتن دانسته‌اند. اهل ذمّه که در پناه مسلمانان قرار گرفته‌اند، اگر نسبت ناروایی به پیامبر دهند، پیمانشان از اعتبار می‌‌افتد اما بنا بر عقیده عده‌ای از فقها با گرویدن به اسلام می‌‌توانند جان خود را نجات دهند.

جنبه‌های اسرارآمیز
در فصل چهارم کتاب به معجزات پیامبر پرداخته شده است. به باور شیمل، قرآن مجید نه‌تنها دربردارنده اشاراتی بر صفات و اعمال شریف پیامبر است، بلکه از برخی وقایع اسرارآمیز و معجزه‌آسای او نیز سخن می‌‌گوید، که نشان از مقام خاص او میان افراد بشر دارد. در اینجاست که مفسران قرآن و راویان مشهور قصه‌ها و از همه بیشتر عارفان و شاعران، مطلب به کفایت یافتند و از آن داستان‌های بسیار درازدامن، متونی پدید آوردند که صورت بخشی از اجزای تشکیل‌دهنده غالب زندگینامه‌های پیمبر را یافت و نیز منشأ الهام آثار شاعرانه بی‌شماری قرار گرفت.

شیمل اضافه می‌‌کند:
خَرق عادات و کرامات نبی را معجزات خوانند و در میان داستان‌های مربوط به زندگی محمد، ماجرای سعه صدر (بردباری) یا انشراح صدر، یکی از بخش‌های اصلی سیره‌ها را تشکیل داده است. پس از آن حدیث معراج آسمانی و دیدار محمد با پیمبران پیشین پیش می‌‌آید. شقّ القمر نیز معجزه‌ای است که راستیِ گفته نبی اکرم را اثبات می‌‌کند. این خرق عادت را پیامبر آورد تا منکران مکه را به راستی و درستی پیام خود مجاب سازد و بدین گونه ماه را چنان دو نیمه کرد که از آن میان کوه حرا قابل دیدن بود!

امّی بودن محمد هم شگفتی دیگری است که بر معجزات او می‌‌افزاید. راستی چگونه انسانی که خواندن و نوشتن نمی‌دانست، بر حوادث گذشته و آینده (که در قرآن ثبت شده)، علم پیدا کرده است؟! عرفا می‌‌گویند: محمد امّی گردید تا وحی مکتوب، بدون فعالیت‌های ذهنی او بر طریق فیض محض وقوع یابد.

در ادامه، مؤلف از علم لَدُنّی سخن گفته است؛ دانش بی‌واسطه از جانب خداوند که به پیامبر قدرت آن را داد تا همه چیز را در دنیا حتی آینده را بداند. در منابع و فرهنگ مسلمانان معجزاتی دیگر چون روح دمیدن در بدن مُرده همچون معجزه حضرت عیسی (ع)، باران آوردن در خشکسالی، گواهی دادن موجودات جهان چون سنگ‌ها و درختان و حیوانات بر رسالت پیامبر نیز از آن جمله است.

رحمت عالمیان
پنجمین فصل کتاب به شفاعت محمد در قیامت، رحمت نبوی و صلوات فرستادن بر او اختصاص دارد که به بیان قسمت‌هایی از آن بسنده می‌‌کنیم:
پیامبر اکرم رحمتی بر جهانیان است، بنابراین مؤمنان می‌‌توانند بی تزلزل خاطر، دل بر او گرم دارند زیرا می‌‌دانند پیامبرشان می‌‌تواند بر دل‌های مرده جان بخشد و عاشقان را پناه گردد. شاعران مسلمان تصویری دل‌انگیز برای وصف این خصلت خاص پیامبر یافته و از ابر رحمت و ریزش فیض الهی سخن گفته‌اند.

یک جنبه مهم از رحمت نبوی، شفاعت‌خواهی حضرت برای امت خویش است. اگرچه این ویژگی، مختص خداست، ولی به پیامبر این اجازه خاص عطا شده است. از آنجا که قرآن از «مقام محمود» حضرت محمد سخن می‌‌گوید، احتمالاً این نکته اشاره‌ای بر قدرت شفاعت او از امتش باشد. حتی عموم مسلمانان بر این امر قایل‌اند که قرآن در روز رستاخیز، به شفاعت‌خواهی از کسانی برمی‌خیزد که آن را از روی اخلاص خوانده باشند. اهمیت مقام بلند محمد در برخی دعاهای مسلمانان تجلی می‌‌یابد که در آنها از خداوند می‌‌خواهند مقام پیامبر را استواری بخشد و او را صاحب شفاعت مورد قبول کند.

پارسایان افزون بر سرودن شعرهای جذاب، نگارش دعاها و مناجات و وِردهای شورانگیز، به جست‌وجوی راههای گوناگون دیگری رفته‌اند تا برای آنان یقین آورد که گناهانشان بخشوده خواهد شد. اینان گاهی متوسل به دعاهایی شده‌اند که رسول اکرم به این افراد الهام کرده است.

برای رسیدن به شفاعت‌خواهی محمد (ص) وسیله‌ای قدرتمند وجود دارد: زاری به درگاه حق‌ تعالی، تا خداوند بر محمد و آلش درود فرستد.

مسلمانان نام پیامبر و حتی اشارت به او را هرگز بدون افزودن صلوات نمی‌آورند و احادیث فراوانی اهمیت درود فرستادن را به مسلمانان یادآوری می‌‌کند و این شعار اسلامی از کهن‌ترین روزگاران، مقامی بس ثابت در نماز یافته است.

در آغاز، صلوات بر محمد احتمالاً نوعی دعا بوده که شکوه و جلالت پیامبر را می‌‌افزوده است اما به مرور آن را پیوسته درودی بر پیامبر دانسته‌اند که به وجود حق تعالی زنده است و در جوار قرب حق است. این اعتقاد راسخ به حاضر و ناظر بودن محمد (ص) که مؤمنان در همه جا و همه وقت با تمام وجود آن را درک می‌‌کنند، موجب شده است تا درود و ثنا بر پیامبر بیش از پیش به زیورهای دلنشین آراسته شود. مسلمانان اطمینان دارند که گناهانشان به برکت این درود بخشیده خواهد شد، ولی نکته مهم‌تر آن است که برخی گفته‌اند صلوات بر رسول اکرم (ص) مؤمن را به او نزدیک می‌‌سازد و او را کمک می‌‌کند تا محمدِ محبوب را در خواب ببیند. اهمیت این درود شریف در ادبیات عامیانه و عارفانه مسلمانان کاملاً تجلی یافته است.

نام‌های نبی اکرم
بررسی‌هایی درباره نام ها، القاب و کُنیه پیامبر موضوع فصل ششم را تشکیل می‌‌دهند که چکیده آن چنین است:

مسلمانان برکت‌های خاصی را به نام رسول اکرم (ص) نسبت داده‌اند و سابقه گرامیداشت اسامی حضرت حتی به زمان حیاتش می‌‌رسد. علما، عرفا و شعرا به پیوستگی نام محمد (ص) با یکی از صفات الهی ــ یعنی «محمود» ــ اشاره کرده‌اند. تمامی حمد و ثنایی که به پیامبر اختصاص دارد، در نامش گرد آمده است و عارفان با استفاده از روش اشتقاق دریافتند که نامش مرکّب است از: «میم» مجد، «حا»ی رحمت، «میم» مُلک و «دال» دوام.

در میان نام‌های پیامبر در علوم الهی اسلامی «احمد» اهمیت خاصی دارد؛ همان نامی که تورات و انجیل به آن اشاره دارد. می‌‌گویند «احمد» نام آسمانی پیامبر است. افزون بر آن، مسلمانان مجموعه‌ای گرانمایه از اسم برای حضرت به وجود آورده‌اند که می‌‌گویند آنها را در قرآن یا حدیث یافته‌اند، مثل «عبدالله» ، «طه» و «یس».

حروف «حامیم» که در آغاز سوره‌های 40 تا 46 قرآن دیده می‌‌شود، به نشانه «حبیبی محمد» با پیمبر نسبت مُسلّم یافته، «حبیب الله» و «حبیب الرحمان» معادل نام محمد است. «بشیر» و «نذیر» به عنوان لقب‌های محمد به‌خصوص در شبه قاره هند، فراوان برای نامگذاری به کار می‌‌رود. پیامبر را سراج منیر، مصطفی (برگزیده) و مجتبی (برگزیده شده) خوانده‌اند. مسلمانان دریافته‌اند که محمد به هیچ روی کمتر از نود و نُه اسم ندارد، که برابر نود و نُه اسماءالحسنای خداوند است.

در فضایل و برکات این عناوین، آثاری توسط عرفا و مشاهیر مسلمان تألیف شده و آنها را در تعویذات (حِرْزها) به کار برده‌اند. هر گاه یکی از این نام‌ها بر زبان می‌‌آید، صلوات بعد از آن آورده می‌‌شود. عقیده عموم بر این است که تکرار نام مقدس پیامبر حامل برکاتی است برای کسی که آن را بر زبان می‌‌آورد. عرفا گفته‌اند خلقت آدم ابوالبشر به برکت نام محمد بود و با دانش حروف می‌‌توان دریافت که این نام حاوی نام 313 پیامبری است که رسول بوده‌اند. عطار نیشابوری عقیده دارد: هر دو عالم از دو «میم» محمد آفریده شده است و «جامی» ضمن تأیید این نکته اظهار داشت: عالم غیب با جهان امکان توسط حقیقت محمّدیه اتصال برقرار کرد.

حرمت نام پیامبر بر جنبه‌های بی‌شماری از فرهنگ اسلامی اثر گذاشته است. مسلمانان نام‌های گوناگون حضرت را برای فرزندان پسر خود به کار برده‌اند، که البته از عناوین ترکیبی، بیشتر بهره برده‌اند، مثل عبدالرسول، نورمحمد، شیراحمد و مانند آن.

خورشید نورافشان
شناخت عرفانی پیامبر و مبحث نور محمدی ساختار فصل هفتم کتاب «محمد رسول خدا» است که به بیان بخش‌هایی از آن می‌‌پردازیم:

همه تعابیر ادبی عرفان اسلامی از نور محمدی الهام گرفته است. نور خداوند به واسطه پیامبر در گیتی، تابان است و محدود به زمان و مکان خاصی نیست. او سراجی است که از عالم غیب آشکار شد و بر جهان هستی تجلی یافت، چنان که عقول، ارواح، بصائر و ذوات از ذات نورافشان مصطفای مجتبی (که شمس عالم وجود است) پرورش می‌‌یابند. نه‌تنها عارفان و شاعران از این وجود نورانی سخن گفته‌اند، بلکه نواخوانان عامیانه‌پرداز به آنان پیوسته و حتی از ایشان فراتر رفته‌اند.

در مکاتب عرفانی حقیقت محمدیه را سرچشمه تمامی کردار پیامبری دانسته‌اند. این نور در آدم و سپس پیامبران دیگر ظهور یافت تا آن که در محمد تجلی تمام و کمال یافت. او ظهور جامع و کامل نور ازلی است و گستره پدیده‌های آفرینش به وجودش کامل می‌‌شود، زیرا خاتم پیامبران است.

عرفا می‌‌گویند: برای رسیدن به مقام حقیقت محمدیه و عروج به آن، باید مراتب همه پیامبران پیشین را گذرانید، چرا که محمد (ص) انسان کامل و واسطه اتصال حق تعالی با عالم خلق است. همچنان که نخستین آفریده آفریدگار است، آخرین پیامبری است که در عالم ظهور کرد و با این نقش دوگانه، همه اسمای الهی را در خود جمع دارد.

محمد هدف غایی آفرینش است و حتی برتر از آن، تنها به واسطه اوست که عالَم لباس هستی می‌‌پوشد. با این همه، باید در نظر داشت گرچه محمد به مراتبِ رفیع نورانی، رشد و تعالی یافت اما در عالی‌ترین مقامات هم به صورت بنده حق و مخلوق او باقی ماند؛ همان چیزی که مسلمانان در تشهد می‌‌گویند: «عبده و رسوله» و به‌حق خاطرنشان ساخته‌اند محور اسلام، نه شخص پیامبر، بلکه کلام خداست، که پیامبر از طریق وحی آن را دریافت و به صورت قرآن در آمد. سیمای بشری پیامبر با حقیقت محمدیه هیچ گونه ناهمگونی و تضادی ندارد.

جشن‌های باشکوه
فصل هشتم به بررسی اهمیت جشن میلاد در میان جوامع اسلامی اختصاص یافته است که به بیان فشرده آن خواهیم پرداخت:

ظهور محمد (ص) برای امت اسلام مهم‌تر از فرود آمدن فرشتگان است، زیرا مقامش از ملائکه برتر است و زادروزش مهم‌ترین روز برای همه عالم خواهد بود. حتی در نخستین خبرها از حوادث معجزه‌آسایی یاد می‌‌شود که با شب ولادت رسول اکرم (ص) پیوند دارد. این شب، لیله دوازدهم ربیع الاول یا هفدهم این ماه است. به نظر می‌‌رسد رسم تجلیل از خاطره زادروز محمد (ص) بر معیار وسیع‌تر و شادمانی‌افزون‌تر ابتدا در مصر در زمان حکمرانی فاطمیان به وجود آمد، زیرا افراد این سلسله ادعا می‌‌کردند از نسل فاطمه، دختر پیامبر فرزندان محمد (ص) هستند.

جشن‌های مَوْلِد بیش از پیش در سرزمین‌های اسلامی، دست کم در نواحی مرکزی و غربی عالم اسلام متداول شد. این آئین‌ها و آداب بر حسب سنت‌های محلی و قومی و جایگاه برخی کشورها متفاوت است. در دهه‌های اخیر گرایش روزافزونی در سراسر جهان اسلام به چشم می‌‌خورد که در ایام سالروز ولادت نبی اکرم (ص) سیمای پیامبر را به دلرباترین رنگ‌ها ترسیم کنند و مسلمانان را فرا خوانند تا بکوشند روش اخلاقی بی‌مثال حضرت را سرمشق خود سازند.

نخستین کتاب جامع درباره ولادت پیامبر را «ابن دحیه» نویسنده‌ اندلسی تألیف کرد. بعدها آثار متعددی در این باره نوشته شد. مسلمانان در همه جا معترف‌اند که «مولودیه» حضرت رسول دارای نیرویی برکت آفرین است و عقیده دارند وقتی آدمی «مولودیه» می‌‌خواند، در آن سال به سلامت و سعادت بوده و مصون از بلاها به سر خواهد برد. میلاد پیامبر به معنای پیروزی مطلق توحید بر دوگانه‌پرستی ایرانی و تثلیث مسیحی است.

عروجی ملکوتی
سیر پر رمز و راز پیامبر در آسمان‌ها و ماجرای معراج، الهام‌بخش ادبیاتی بوده بسیار جامع‌تر از آن چه درباره معجزه ولادت پیامبر نوشته‌اند. اصولاً این صعود از جهت‌های معرفتی نزد علما و عرفا خیلی والاتر و مهم‌تر از تولد است.

بررسی این موضوع را خانم شیمل به فصل نهم کتاب خود اختصاص داده است، که اجمالی از آن را مرور می‌‌کنیم:

بنا بر احادیث اسلامی، «اسراء و معراج» در اواخر دوره‌ای که محمد (ص) در مکه می‌‌زیست،‌ اندکی پیش از هجرت به مدینه، روی داد. مسلمانان یاد این رویداد را گرامی می‌‌دارند. در کشمیر خاطره معراج را یک هفته تمام با نغمه‌سرایی و چراغانی جشن می‌‌گرفتند. در ترکیه شب معراج را همانند شب میلاد پیامبر، با قندیل و چراغ روشن، برگزار می‌‌کردند.

علمای مسلمان تحقیقات فراوانی را به این سیر آسمانی اختصاص داده و تأکید کرده‌اند: این سفر جسمانی بوده، نه روحانی. ادبیات متأخر دربردارنده نکات فراوانی است در برابر چگونگی کیفر وحشت‌آور کسانی که منکر این سیاحت ملکوتی، ولی در عین حال جسمانی باشند. دلیل برتری مقام محمد بر تمامی رسولان این است که در ماجرای معراج، در نهایت قرب حق تعالی، چشمش نه برگشت و نه به سویی دیگر میل کرد. بر همین اساس علما و عرفا کوشیده‌اند مقام برتر محمد را اثبات کنند. داستان «اسراء» مؤید آن است که خداوند چنان نیست که دست‌نیافتنی باشد و گفت‌وگو به هنگام نماز و دعا بین آفریدگار و آفریده امکان‌پذیر است و محمد با همه عزتی که خداوند به او داد و رفعتی که میان همه مخلوقات به او بخشید، حتی به هنگام عالی‌ترین مشاهدات عارفانه خود، بنده خداست، چرا که قرآن تأکید دارد: «خداوند عبدش را سیر داد.»

در ستایش ستوده خداوند
ستودن مقامات، درجات و شخصیت پیامبر توسط سخن‌سرایان مسلمان و ذکر نمونه‌هایی در این باره، از مباحثی است که «شیمل» در دهمین فصل کتاب، آن را از نظر دور نمی‌دارد. در ذیل، جمع بندی وی را در این باره مرور می‌‌کنیم:

همین عبارت که خداوند متعال خود ثنای رسولش را گفته، سخنی است که کار را بر سرایندگان و گردآورندگان اشعار «نعتیه» سخت دشوار آورده، زیرا گزارش مقامِ باعظمت محمد (ص) با مدیحه‌سرایی محال است.

«بوصیری» نیز با جناسی لطیف می‌‌گوید: همین که زبان‌ها از وصف او عاجزند، از معجزات نبی اکرم است. با این حال علمای مسلمان و شاعران در عین حال که بر این حقیقت آگاه‌اند، مکرر به ستایش پیامبر روی آورده‌اند. برخی عارفان گفته‌اند: این مدایح فراتر از ابراز احترام صِرف نسبت به محمد (ص) است، بلکه هدف، آن است که آرزوی انسانی کامل و باکمالاتِ والا در دل‌ها برانگیخته شود.

نخستین مداح و ستایشگر پیامبر، آن هم در زمان حیات وی «حَسّان بن ثابت» است. اشعار او مکارم روحانی، فضایل اخلاقی و رسالت دینی رسول اکرم (ص) را ستایش کرده، الطافی را برشمرده که خداوند به پیامبر ارزانی داشته است. قصیده «کعب بن مالک» معروف به «بُردَه» در میان اشعار اعراب، مقامی خاص یافت و نه‌تنها سرمشق شاعرانی شد که می‌‌خواستند پیامبر را مدح کنند، بلکه قداستی درخور به دست آورد. «بوصیری» مصری اشعار والایی در مدح نبی اکرم سروده که نیروی شفابخشی ویژه‌ای دارد. او همان است که در عالم مکاشفه با پوشیدن ردای پیغمبر از بیماریِ فلج رهایی یافت و به همین دلیل قصیده‌اش به «بُرده» نامگذاری شد. این قصاید مورد الهام دیگر شاعران قرار گرفت و علما بر آن شروح و توضیحات زیادی نوشته‌اند. «سنایی غزنوی» قابلیت ویژه‌ای در سرودن مدایح حضرت محمد (ص) دارد. «عطار نیشابوری»، «مولوی»، «فخرالدین عراقی»، «خاقانی»، «سعدی»، «امیرخسرو دهلوی»، «عبدالرحمان جامی» و نیز شاعران هندی و ترکی این مسیر را با منظومه‌هایی که رنگ و بوی عارفانه دارد، ادامه داده‌اند.

فصل یازدهم کتاب به طریقه محمدیه و تفسیر تازه‌ای از زندگی پیامبر اختصاص یافته است. در آخرین مبحث کتاب «آنه‌ماری شیمل» سیمای محمد (ص) در اشعار و آثار منثور اقبال لاهوری را مورد توجه قرار داده است.

ضمیمه‌ای درباره نام‌های شریف پیمبر، یادداشت‌های فصول دوازده‌گانه کتاب، نمایه اشخاص و مکان‌ها و کتابنامه مؤلف از اضافات و ملحقات این کتاب هستند.

آنه‌ماری شیمل دربيشتر زمينه‌های اسلامی از جمله عرفان، شعر، فرهنگ و هنر اسلامی مطالعات وپژوهش‌های عميقی داشته است. برخی ازمهمترين آثار شیمل که خود را نوه معنوی مولانا می‌‌داند، عبارت‌اند از: سماع، ارزش و نماد اعداد، تصوير نگاری اسلامی، سالنامه اسلامی، سرزمين‌های اسلامی، شعر عرفانی در اسلام، خاطرات سفر به هند و پاکستان، تصوير عيسی و مريم در عرفان اسلامی، رمز اعداد، زندگي و افکار مولانا، شکوه شمس، ابعاد عرفاني اسلام، سر عشق، خاطرات ترکيه، رداي خداوند، راه و سفر در اسلام، حکمت اسلامي، گل سرخ محمدي، محمد: رسول خدا، بسم الله الرحمن الرحيم: (اسلام)، راهنماي اسلام، خواب خليفه، استعاره و حقيقت در اسلام، آيا عرفان جهان شمول است؟، باغ و گل در فرهنگ اسلامي، عشق به خداي يکتا، مناجات در اسلام، از سنايي تا مولوي و اقبال، آموزش زبان عربي، شعر معاصر عرب، شعر ترکي از قرن سيزدهم تا زمان ما، تاثير‌انديشه مولانا در شرق و غرب، زبان تصاوير مولانا.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها