ميرجلالالدين كزازي در يادداشتي كه برای رونمایی از سایت جدید ایبنا ارسال کرده نوشته است: اگر ما در آگاهي انديشه و كتاب، تنگبين و خشك انديش باشيم نخست به خويشتن زيان رسانيدهايم. ديدگاه جناحي در عرصه كتاب را مانند سالهای اخير بايد كنار گذاشت. خبرگزاري كتاب به ويژه در يكسال گذشته بيشتر از هر رسانه ديگري با من در پيوند بوده است.
سامانهاي كه براي كتاب پديد ميآيد، نوشتاري، خوانداري، ديداري يا به هر شيوه ديگر نيز در شمارگراميترين و ناگزيرترين سامانهها جاي ميگيرد. به درست، از همين روي كار در اين سامانه نيز كاري است دشوارتر و باريكتر زيرا اگر سامانه نتواند كار خود را به شايستگي انجام دهد به روند آگاهي و انديشه در جامعه زيان و گزند و آسيب خواهد رساند.
آنچه درباره سامانه خبرگزاري كتاب از نگاهي فراخ ميتوانم گفت اين است كه اين سامانه در سنجش با سامانههاي ديگر در كار خود هم كامگارتر بوده است، هم فراخنگرتر و آزادمنشتر.
خبرگزاري كتاب در دوره جدیدش كوشيده است كه خود را از هنگامههاي روز، از تنگناهاي بازدارنده تا آنجا كه ميتواند دور بدارد. تنها بكوشد كه به ياري آگاهي و انديشه بشتابد و مرزبنديهاي گروهي را كه امروز به آن مرزبنديهاي «جناحي» گفته ميشود كناري بنهد.
خبرگزاري كتاب كوشيده است تا هر كتابي كه نوشته و در دسترس نهاده مينهد، آن را بدانسان كه ميسزد به خواستاران بشناساند. ارزشها و شايستگيهاي كتاب را آشكار بدارد تا دوستداران كتاب بتوانند بدانند كه چه كتابهايي نشر شده و اين كتابها در چه زمينهاي است تا توان و امكان سنجيدن و برگزيدن را بدين سان بيشتر بتواند داشت باشد.
يعني در واقع سره را از ناسره بيشتر بتوانند بازشناشند. كتابهايي كه دستاورد سالها انديشيدن، پژوهيدن و آزمودن نويسنده است از كتابهايي خام و شتابزده كه پديدهاي است به نام كتابسازي و امروز در جامعه ايراني گسترده است به شايستگي جدا بدارد... آن هم در اين روزگار كه كتاب در شمار بايستههاي زندگاني نيست، چنانكه گفته ميشود جايي در سبد خريد خانواده ندارد. ايبنا ميكوشد تا در اين تنگنای كتاب با شناخت و آگاهي بيشتر برگزيده شود.
از همين رو خبرگزاري كتاب بيش از هر خبرگزاري ديگر با خود من در پيوند است. دستكم هر ماه از اين خبرگزاري با من گفتوگو ميكنند و درباره كتابهايي كه چاپ شده است، كتابهايي كه به زودي چاپ خواهد شد و كتاب هايي كه من گرم نوشتن آنها هستم از من ميپرسند.
اين پرواي هميشگي، خود به تنهايي نشانهاي است از آنكه دست اندركاران اين سامانه و اين خبرگزاري ميكوشند كه كار خود را به بهترين شيوه انجام دهند.
به گمانم هر كتاب ارزشمندي كه چاپ ميشود بايد مطرح شود. از پيش كم و بيش روشن است كه آگاهي حتي به كار كساني ميآيد كه شيوهاي جداگانه در انديشيدن دارند. منظورم گروهي سياسي است كه با انگيزههايي جدا از گروههاي ديگر اهداف خود را دنبال ميكنند. به گمانم اين كسان نيز براي اينكه بتوانند خواستهها و آرمانهايشان را بيش از پيش به ديگران بشناسانند نياز به انديشه و آگاهي و در پي آن نياز به كتاب دارند.
اگر كتابي براي نمونه در نقد و سنجش و بررسي ديدگاههاي اين گروه نوشته شود، نه تنها زيانبار نيست بلكه اين گروه را با آگاهي و شناختي بيشتر روبهرو ميكند تا بتوانند شيوه انديشه خود را به گونهاي كارسازتر و اثرگذارتر با ديگران در ميان بگذارند. اگر ما در آگاهي انديشه و كتاب تنگبين و خشك انديش باشيم نخست به خويشتن زيان رسانيدهايم و سپس به ديگران، چون نميتوانيم خود را به درستي بشناسيم.
هنگامي هم كه خود را به درستي نشناختهايم نميتوانيم خود را بدان سان كه ميشايد بازبسازيم و با نيازها، ديدگاهها و انديشههاي نو همساز و هماهنگ كنيم. اين فروماندن در خويش ما را سرانجام خواهد پژمرد و ما را به گوشهاي خواهد راند، از اين رو هر آگاهي و انديشه در بن، سرانجام به سود ماست زيرا ما را در كار خويش توانمندتر و آگاهتر خواهد كرد.
من براي اين خبرگزاران كوشا و پرتلاش و پايمند و باورمند به كار خويش در دوره جدید مدیریت خبرگزاري كتاب از درگاه يزدان پاك كامگاري و بختياري روز افزون آرزو دارم.
نظر شما