نشست «روایت تاریخ در گفتمان پسااستعماری»/1
آغاجری: تاریخنگاری پسااستعماری بر شالودهشکنی استوار است
سید هاشم آغاجری، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس معتقد است که تاریخنگاری با رویکرد پسااستعماری به دنبال شالودهشکنی است و افرادی چون ادوارد سعید آن را آغاز کردند. این رویکرد تلاش دارد تا فرودستان را از اُبژه بودن خارج کرده و به سوژه تبدیل کند.
هاشم آغاجری در آغاز سخنانش با بیان مقدمهای درباره اصطلاح پسااستعماری، اظهار کرد: این اصطلاح در آغاز، پس از جنگ جهانی دوم و شروع فرایند استقلال کشورهای سابقا مستعمره از سوی مورخان و دانشمندان علوم سیاسی به کار رفت تا درباره کشورها، پس از استعمار سخن بگویند. پسااستعمار یک اصطلاح زبانی بود که معنی پس از استعمار میداد اما به تدریج و در آغاز به مطالعات ادبی انگلستان برای بحث از کشورهای مشترکالمنافع انگلستان و روابط ادبی و فرهنگی این کشورها با انگلیس به کار برده شد. نخستینبار در حوزه کارائیب و با آثاری چون «گفتاری در باب استعمار»، همچنین «پوست سیاه، صورتکهای سفید» و «دوزخیان زمین» کتابهایی از «فرانس فانون» و «استعمارگر و استعمار شده» بدون استقلال از این اصطلاح برای کشورهایی که سابقا مستعمره بودند، از دیدگاههای مختلف بحث و بررسی کردند.
این استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به کتاب ادوارد سعید بیان کرد: در «شرقشناسی» با اینکه اصطلاح پسااستعمار بهعنوان ترم به کار نمیرود اما نقطه آغاز گفتمان نظری یا مطالعات پسااستعماری محسوب میشود. نکتهای که باید به آن اشاره کنم، تفاوت پسا ـ استعماری و پسااستعماری است که تفاوت ظریفی در این واژهها وجود دارد. استفاده از واژه پسا ـ استعماری محدود به کشورهایی است که سابقا مستعمره بودند اما پسااستعماری به کشورهایی که سابقه مستعمره شدن ندارند، اطلاق میشود که در موقعیت استعماری هستند؛ در نتیجه امروز مقصود بیش از یک دوره زمانی است و به موقعیت گفتمانی اشاره دارد.
روایت تاریخنگاری غربی را باید به چالش کشید
وی افزود: میان استعمار و امپریالیسم نیز تفاوت وجود دارد. استعمار در معنای سنتی به معنای تصرف سرزمینی عمدتا سرزمینهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین در قرن 19 میلادی بهشمار میآید و این سلطه سرزمینی همراه با سلطه سیاسی نیز هست. در حالی که امپریالیسم با تصرف سرزمین همراه نیست و سلطه سیاسی و اقتصادی بر یک کشور را شامل میشود. امپریالیسم نمیتواند موضوع مطالعه پسااستعماری باشد با یک تفاوت که گفتمان پسااستعمار تحت تاثیر چرخشهای متعدد در قرن بیستم میلادی قرار گرفت. پسااستعماری اساسا نظریه کلان نیست و در آثار ادوارد سعید، همچنین «هومی بابا»، «گایاتری اسپیواک» و دیگر افراد پس از سعید، تغییراتی در دیدگاهها ایجاد کردند. «هومی بابا» عنصر لاکانی و روانشناسی را وارد این حوزه کرد، ورود اصطلاح فرودست نیز با الهام از گرامشی از سوی «اسپیواک» به مطالعات پسااستعماری راه یافت، همچنین وی گفتمان فمنیستی را به این مطالعات افزود.
آغاجری با بیان اینکه رهیافت پسااستعماری در کار ادوارد سعید نقطه کانونی رابطه دانش و قدرت است، گفت: در واقع پسااستعماریها در حوزه تاریخ میگویند تاریخ در تاریخنگاری غرب ساخته شده و روایتی که تاریخنگاری غربی ارایه میکند، هویتی میسازد که میتواند به چالش کشیده شود. تاریخنگاری بر شالودهشکنی استوار است. ما تاریخ نداریم بلکه تاریخها داریم. گذشته و تاریخ دو مفهوم متفاوت هستند. شریعتی میگوید، غرب استعمارگر با تاریخ آفریقای مستعمره متفاوت برخورد میکند و تاریخ جوامع آسیایی را بدوی میداند و رسالت انسان سفید غربی مدرن، وارد کردن شما به تاریخ است.
تاریخ فردوستان جایگزین تاریخ نخبگان است
این استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به این مساله که پسااستعمار نیز تاریخ مارکسیستی است، توضیح داد: معمولا این نوع تاریخنگاران از هند برخاستند و پس از آن آمریکای لاتین، استرالیا، آفریقا و کانادا دست به نوشتن زدند. مارکس معتقد بود هند پیش از اینکه بریتانیا وارد آن شود، بدون تاریخ بود. بسیاری از متفکران اروپایی تفکر اروپا محور داشتند و رهیافت پسااستعماری در عین حال که بومیگرا نیست اما بهدنبال شکستن شالودههاست. «اسپیواک» و «هومی بابا» امکان تازهای، یعنی به چالش کشیدن قدرت استعماری را دنبال کردند.
وی افزود: زنان هندی در تاریخنگاری رسمی بیصدا و اُبژه هستند و نه سوژه. تاریخنگاری از حال به گذشته میرود و دوباره به حال بازمیگردد و برای این که هویتسازی جدیدی ایجاد کند و بر اساس آن راهبرد مبارزه بدهد، تلاش میکنند از موقعیت ابژه به سوژه تبدیل شوند. «رانجیت گوها» موسس مطالعات فرودستان است و تاریخ را از نظر تودههای مردم و فردوستان روایت میکند که جایگزین تاریخ نخبگان است.
آغاجری به محورهای اصلی تاریخ فرودستان اشاره کرد و گفت: این مطالعات به مطالعه سکوت در آرشیوها، مطالعه صداهایی که در زیر سیاستهای مدون مدفون شدهاند، تفکیک گذشته از تاریخ و تاکید بر تفاوت به جای تشابه، نقد فرمولبندی گفتمان قدرت در تاریخنگاریهای رسمی و زنده کردن بالقوگیهای اصیل در مقابل غیراصیل تاکید دارد.
نظر شما