معصومه ابراهیمی، پژوهشگر مردمشناس و نویسنده درباره فلسفه حافظخوانی در شب یلدا گفت: همانگونه که ایرانیان شاهنامه را هویت و تاریخ خود میدانند، حافظ نیز هویت و هستی دیگری به ایرانیها میبخشد. به همین دلیل است که در شب یلدا قرآن، شاهنامه و دیوان حافظ را برسرسفره خود قرار میدهند، درحقیقت ایرانیها با این سه کتاب انس و الفت دارند و پیام آنها را درک کردهاند./
مدیر انتشارات فرهامه ادامه داد: ایرانیان به شیوه نقالی به شاهنامهخوانی و حافظخوانی میپردازند و تاریخ پر فراز و نشیب ایران را بازنمایی میکنند و این آثار را شناسنامه فرهنگی خود میدانند. از اینرو در هر فرصتی در جشنها و در فرصتهای مقتضی به بیان حماسی، ادبی و عرفانی و تاریخی ـ اسطورهای خود میپردازند و به این ترتیب پیوستگی خود را با پیشینیان حفظ میکنند و میراث آیندگان را نیز محفوظ میدارند. تفال به حافظ و پرسش از حافظ درباره سرنوشت و آینده، چه در شب چله، چه هنگام تحویل سال در نوروز در راستای همین موضوع صورت میگیرد.
وی سپس به پیشینه تاریخی شب یلدا اشاره کرد و اظهار کرد: واژه یلدا به معنای میلاد است و به میلاد مهر یا خورشید اشاره دارد. محققان معتقدند این واژه سریانی است. این جشن به آیین مهر وابستگی داشته و در واقع پیش از زرتشت هم بهعنوان آیین پاسداشت خورشید برگزار میشده است. این سنت دیرپا بهعنوان یکی از جشنهای فصلی و به نوعی جشن تحویل سال و پاسداشت طبیعت تا به امروز نیز تداوم یافته است.
این پژوهشگر مردمشناس با اشاره به ماندگاری شب یلدا اظهار کرد: ما شاهد دیرینگی و پایداری این جشن از هزاران سال پیش تا به امروز هستیم. در حالیکه بسیاری از جشنهای کهن خاموش و فراموش شدهاند و یا کمتر مورد توجه ایرانیان کنونی است. شاید به این دلیل که جشن شب یلدا در ابتدا جشن سال نو به شمار میآمده است. زیرا سال نو در دوران کهن و طبق گاهشماریهای قدیم در ابتدای زمستان بوده است و چون شب چله یا شب یلدای ایرانیها همچون نوروز بوده از اهمیت فراوانتری، نسبت به دیگر جشنها، برخوردار بوده است. همچنین این جشن و مراسم آن از ایران به مناطق وسیعی از جهان تا اروپا و شرق دور اشاعه یافت و یکی دیگر از عوامل ماندگاری آن همانا وسعت مناطقی بوده است که به شکلها و اسامی متنوع، جشن نخستین روز زمستان برگزار میشده است.
وی ادامه داد: از سویی دیگر این جشن برای مردم دنیای کهن که بیشتر کشاورز و دامدار بودهاند، اهمیت ویژهای داشته است. آغاز زمستان و اوجگیری سرما برای انسانها هراسانگیز بوده و بقای آنها را به مخاطره میانداخته است. به نظر میرسد اینکه شب یلدا را طولانی میدانند، از همین موضوع ناشی شود که شروع فصل سرد با زمستانهای سخت دورانهای کهن، سرآغاز مبارزهای جانفرسا برای انسان بوده است. بنابراین آغاز آن را با آیینها و مناسکی برگزار میکردند تا برای گذار از آن آمادگی پیدا کنند. از سویی دیگر در فصل زمستان فعالیتها و اشتغالات مردم به حداقل میرسیده و فرصت کافی داشتهاند تا با تشریفات و تفصیل فراوان این جشن و مراسم و آیینهای متنوع آن را برپا کنند. چنانچه به گزارش مورخان و با توجه به دادههایی که در آثار کهن ضبط شده است توجه کنیم مردم در شب یلدا از سر شب تا صبحگاه به شادی و شب زندهداری و شبنشینیهای گروهی میپرداختند.
ابراهیمی با بیان اینکه این جشن از نظر گاهشماری نیز اهمیت فراوانی دارد، گفت: «آنا کراسنوولسکا»، ایرانشناس برجسته در کتاب «چند چهره کلیدی در اساطیر گاهشماری ایران» مینویسد که این چلهنشینی دقیقا به گذر چهل روز اشاره ندارد و در حقیقت گذر از یک دوره به دوره دیگر است. به تقسیم سال به دو دوره گرم و سرد اشاره دارد. در دوران گذشته زندگی مردم مبتنی بر کشاورزی بود و جشنها و آیینها هم به این سبک زندگی وابسته بود. شب یلدا نیز از این نظر دارای اهمیت است که پیوند مردم فلات ایران را با طبیعت نشان میدهد.
رسمها و آیینهای ایرانی باید رمزگشایی شوند
این پژوهشگر با بیان اینکه محققان باید جدای از ثبت و ضبط آیینها و جشنهای ایرانی به رمزگشایی از اجزا و عناصر این آیینها هم بپردازند، عنوان کرد: محققان مردمشناس تنها رسمها و آیینها را به صورت گزارشی بازگو میکنند و کمتر درباره تحلیل محتوا و اجزا و عناصری که این آیینها را شکل میدهند، بحث میکنند. درحالیکه همه اینها نیاز به یک نوع کشف رمز دارد تا رشته و پیوست آنها با تاریخ اسطورهای مشخصتر شود. امروزه آیینهایی برگزار میشود که چیستی و باورهای آن ناپیداست. این گسست میان آیینها، مراسم، باورها و اعتقادات پدیدآورنده آنها را میتوان از طریق مطالعه دقیق و بهرهگیری از روشهای تفسیری ـ تاویلی برطرف کرد.
وی در ادامه پیشنهادی به محققان مردمشناس ارایه داد و گفت: وظیفه پژوهشگران مردمشناس این است که با تحقیقات و پژوهشهای گسترده و عمیق، از این آیینها و مراسم رمزگشایی کنند. برای نمونه، ما میتوانیم اجزا و عناصر آیینها را طبقهبندی کنیم و به نوعی ماهیت هر جزء را با نگاهی به کلیت فرهنگ مطالعه کنیم. این روش به ما بینش و تجربهای میدهد که امکان بازبینی دقیق پدیدههای اسطورهای و تاریخی را فراهم میکند.
ابراهیمی افزود: مثلا خوانآرایی، سفره گستردن و خوردن خوراکیهای آیینی مانند انار، هندوانه و آجیل در شب یلدا، از مواردی است که میتواند ما را به مسیرهایی رهنمون کند که به اسطورههای کهن باز میگردد و فرهنگ دیرین این مرز و بوم را با جزییات کاملتری نشان میدهد. مشابه این خوانآرایی در جشنهای دیگر ایران باستان هم وجود دارد. این رسم یکی از سنتهای کهن ایرانی است. در حقیقت مردم هرگاه میخواستند شادی خود را نشان دهند، آن را با دیگران تقسیم میکردند و با یکدیگر، همسفره میشدند. از این رو این جشنها نتیجه مثبتی همچون پیوستگی، وفاق و پشتیبانی از یکدیگر را ترویج و بقای افراد را تضمین میکرده است.
نویسنده کتاب «فولکلور چیست؟» اظهار کرد: برخی معتقدند این شب نحس است و ایرانیها به دلیل ترس از اهریمنی بودن آن، سعی میکنند شبنشینی کنند و دور هم باشند تا این شب سپری شود. اگرچه این تحلیل جستاری به بخش دیگری از فولکلور این سرزمین ارتباط دارد اما باید دانست که این جشنها تنها برای رماندن ارواح و اهریمن برگزار نمیشده بلکه نوعی ادای احترام به طبیعت نیز محسوب میشده است. اگر ما ریشه چنین باورهایی را بشناسیم، درک چرایی و چیستی آنها و داستانها و باورهای همراه آن، امکانپذیر میشود.
وی درباره داستانهایی که در مورد آیینها و جشنهای باستانی توسط مردم مناطق مختلف کشور ساخته و پرداخته میشود، گفت: در بیشتر مناطق ایران به ویژه در لرستان، کردستان و خراسان بزرگ داستانهای متنوع و فراوانی درباره جشن شب چله و آیینهای مرتبط با آن وجود دارد که بعضی از آنها در قالب کتابهایی توسط محققان گرد آمده و در دسترس مردم قرار گرفته است. مانند آثاری که ابوالقاسم انجوی درباره جشنهای زمستان منتشر کرده است. بازگویی این داستانها به تنهایی کافی نیست بلکه بررسی منطق حاکم بر این روایات و داستانهایی که از عنصر فانتزی هم بهره فراوان دارند، مهم است. بررسی این امر که چرا و چگونه فانتاسم گذشتگان ما پاسخهایی چنین توجیهپذیر به پدیدههای طبیعی میدادند از خلاها و کمبودهایی است که پژوهشهای مردمشناسان ما به آن مبتلاست.
بازگویی داستانهایی درباره شب یلدا به تنهایی کافی نیست
ابراهیمی در پاسخ به این سوال که آیا منابع مکتوب و تاریخی به شب یلدا اشاره کردهاند یا خیر، اظهار کرد: پژوهش درباره جشنها و آیینهای سنتی سهل و ممتنع است. ما مجموعه منابع تاریخی مفصلی داریم که از قرن سوم و چهارم هجری تا به امروز، ردپای دیرینگی و قدمت این جشنها را نشان میدهند. مثلا آثار ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، تحقیق مال الهند و قانون مسعودی منابع مهم و اصلی در شناخت جشنهای ایرانی به شمار میروند یا منابع تاریخی دیگری همچون زینالاخبار گردیزی و غیره. نکته جالب توجه اینکه در آثار ابوریحان بیرونی گاه نظر توده مردم و باورهای فولکلوریک آنها نیز بیان شده و این برای پژوهشگران فرهنگ فرصتی بسیار مغتنم است.
مولف «دیوشناسی ایرانی» با اشاره به اینکه در آثار ادبی نیز اشارههایی به شب یلدا و پاسداشت آن شده است، گفت: در آثار ادبی ما چه به نظم و چه به نثر به شب یلدا پرداخته شده است، مانند اشعار منوچهری،حافظ و خاقانی. در آثار سیاحان و جغرافیدانانی که به ممالک دیگر سفر میکردند هم به برگزاری جشنهای زمستان به ویژه نخستین روز زمستان اشارههایی وجود دارد.
وی ادامه داد: سفرنامهها دسته دیگری از کتابهایی هستند که به این موضوع پرداختهاند. از اواخر دوران مغول به بعد سفرنامههای متعددی درباره ایران برجای مانده است و سیاحان غربی که به ایران آمدهاند، در لابهلای گزارشهایشان اشارههایی به آداب و رسوم و آیینهای مردم داشتهاند. به ویژه در برخی سفرنامههای مفصل همچون سفرنامه «ژان شاردن» که در دوره صفویه نوشته شده، ما با جزییاتی از فرهنگ و فولکلور مردم از قبیل انواع جشنها و سوگواریها روبهرو میشویم که پیوستگی برخی آیینها و مناسک امروزی با نمونههای تاریخی آن را بازگو میکند.
ابراهیمی با بیان اینکه سختی کار ما در پژوهش در زمینه آیینهای باستانی این است که ما تنها به بیان گزارشگونه نمونهها بسنده میکنیم و کمتر آنها را مورد واکاوی قرار میدهیم، عنوان کرد: امیدوارم در سالهای آینده پژوهشگران خلاق و جوان ایرانی اهمیت تحلیل و تفسیر مبتنی بر اسناد آیینهای ایرانی را درک کنند و به آن بپردازند. زیرا تنها از راه پژوهش است که میتوان بر دیرینگی، اندیشهورزی و بالندگی فرهنگ ایرانی تاکید کرد. باید از دیدگاهها و بر اساس مکاتب مختلف از نقد ادبی، مردمشناسی، قومشناسی و حتی روانشناسی، برای تبیین پدیدههای فرهنگی و فولکلوریک استفاده کرد. این امر تحرکی در زمینه فرهنگ ما ایجاد خواهد کرد و به این ترتیب برای بسیاری از فرهنگپژوهان ما الهامبخش خواهد بود.
نظر شما