خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ حمید رضا زاهدی: اسلام، آیین غریبیست. در هیچ مکتبی مانند اسلام به آگاهی بها نمیدهند. پیامبران دیگر همه شبان بودهاند. مشتی گوسفند را تحویل گرفتهاند و با خود کشاندهاند. همیناست که در تفکر آنها، میوه بهشتی، که آدم و حوا را در زمین آواره کرد و باعث هبوط آنها شد، آگاهی بودهاست. گوسفندها دنبال یکنفر راه میافتند، بیآنکه قوه تشخیص داشتهباشند. یا به پرتگاه میروند یا راه زندگی در پیش میگیرند. در این میان تنها اسلام است که میگوید آگاهشو!:
یا ایهاالذین امنوا امنوا! ایمان بدون آگاهی معنا ندارد.
و تو راهت را میجویی و آخر این قصه، یافتن است و تو راهت را مییابی.
گوسفند نیستی که در غیاب پیامبرت یکروزه، به پرستنده گوساله سامری بدل شوی. تو شعر آگاهی هستی. میجویی و میجویی!
در این مکتب، همهچیز از کتاب شروع میشود و به کتاب میرسد. این جستنهاست که تو را با همه متفاوت میکند. تو راه خود را میجویی و چنان میروی که خدا در همه قلبت جا میگیرد.
اسلام، آیین جستجوست. باید در کتاب خدا غور کنی و به جایی برسی که بنده محض خدا شوی؛ مقامی که جز با آگاهی حاصل نمیشود.
اسلام برای همین، بهترین و آگاهانهترین آیین تسلیم در مقابل اقتدار مطلق است، با این فرق که تسلیم تو ناشی از آگاهی و شناخت است.آگاهانه به این اقتدار تسلیم میشوی و خدا را میفهمی، او را و عشق او را جرعهجرعه سر میکشی تا مست شوی. همین عشق، حسینبنعلی (ع) را اسطورهکرد و همین آگاهیست که عشق را معنا میکند. خودت باید انتخاب کنی. گوسفند نیستی که شبان راهت را نشان دهد. راه را پیدا میکنی و تسلیم میشوی و مسلمان میشوی و ایمان مییابی.
هنگامیکه بنا باشد درست بفهمی و با شناخت از گذرگاه تنگ شک و تردید و دودلی بگذری، نیاز داری مرجعی برای تردیدهایت بیابی. اینجا هم راهنمایی داری که دربرگیرنده همه نیازهای تو در فهمیدناست: به قرآن، کتاب هدایت رجوعکن.
یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۷
نظر شما