نصرتالله محمودزاده در نشست نقد و بررسي كتاب «بهار 82» گفت: اين اثر نميتواند كتاب نقش استان همدان در دفاع مقدس باشد زيرا به همه جوانب نپرداخته و بيش از حد به خاطره گويي پرداخته است. اگر نام كتاب را خاطرات برخي از رزمندگان همدان در عملیاتهای فتحالمبين يا بيتالمقدس ميگذاشتند بهتر بود.-
گلعلي بابايي در ابتداي نشست با معرفي اجمالي كتاب «بهار 82» اين اثر را جلد سوم از آثار بررسي عملكرد استان همدان در جنگ تحميلي عراق عليه خواند كه آن را با كمك حسين بهزاد نوشته است و سپس گفت: اين كتاب در 17 فصل سعي دارد تمام حوادث استان همدان را از پاييز 1360 تا تابستان 1361 به تصوير بكشد.
وي ادامه داد: اثر راوي محور است و موضوعات به نقل از راويان آمدهاند. در اين اثر سعي شد تا هيچ حادثهاي از قلم نيفتد و فعاليت سازمانهايي نظير بسيج، سپاه، ارتش، جهاد سازندگي و پايگاه شهید نوژه مطرح شود.
ارزیابی تاريخ شفاهي با اطلاعات تاریخی
امير رزاقزاده به عنوان يكي از منتقدان حاضر در جلسه با برشمردن محاسن كتاب «بهار 82» اظهار كرد: مولف در اين كتاب توانسته فعاليت جهاد سازندگي، نيروي هوايي و نيروي زميني ارتش را به خوبي به تصوير بكشد و به تلاشهاي نهادهاي پشتيباني در سطح استان اشاره كند و با تلاش دستاندركاران اين استان به منابع خوب و دستاولي دست يابد.
وي با اشاره به كليات و ساختار كتاب كه مولف آن را در 17 فصل آورده است افزود: نويسنده با در نظر گرفتن توالي زماني به خوبي ارتباط متن را با استان همدان حفظ كرده است.
رزاقزاده با عنوان كردن اين موضوع كه هر كتابي در طرح پژوهش نيازمند طرح تحقيق، روش و منابع و ماخذ است به معايب اثر در اين زمينه اشاره كرد و گفت: موضوع تحقيق شامل دو نام «كارنامه تاريخي استان همدان در جنگ» و «بهار 82» است. اين مساله كتاب را دچار ابهام ميكند و همخوان نبودن نام و عنوان را به رخ ميكشد.
وي ادامه داد: براي اين اثر بهتر بود نام «كارنامه تاريخي استان همدان در جنگ» انتخاب ميشد. اگر عنوان «بهار 82» در ارتباط افول و سقوط صدام در نظر گرفته شده كه در طرح جلد کتاب هم آمده بايد دانست كه تنها استان همدان درگير جنگ نبود و كل ايران را در برداشت. مولف ميتوانست مانند كتابي كه در استان سمنان با عنوان «طلايهداران مرصاد» چاپ شد نامي ملي براي كتاب انتخاب كند.
رزاقزاده مشخص نشدن روش تحقيق مولف در مقدمه را كه به هيچ روش تحقيقي اشاره نكرده است يكي ديگر از معايب اثر خواند و افزود: مولف باید منابع اثر را در كتاب بياورد زيرا بايد تاريخ شفاهي را در تقاطع اطلاعات مورد ارزيابي قرار داد اما در اين اثر مولف به ارزيابي مطالب نپرداخته است.
وي درباره منابع و ماخذ اثر كه معطوف به افرادي مطرح شده، گفت: مولف در كتاب هيچ تعريفي از راوي ارايه نميدهد و مشخص نيست كه راوي جزو متقدمين يعني افراد درگير جنگ است يا متاخرين كه بعد از جنگ آمدند و راويان معاصرند. مشخص نبودن موقعیت اين راويان براي مخاطب ابهام ايجاد ميكند.
رزاقزاده ادامه داد: هدف از تاريخ نگاري وقايع جنگ جلوگيري از تحريف است. مركز اسناد و تحقيقات دفاعمقدس براي رسيدن به اين هدف مبادرت به تدوين كتاب كرده، اما با تطابق اسناد و مدارك در يك كتاب ميتوان به اثري ارزشمند دست يافت اما بايد اين كتاب را با ديگر منابع مركز تطابق داد تا از تحريفات جلوگيري شود.
اين منتقد در ادامه با مطرح كردن سوالهاي نظير اين كه چرا در كتاب «بهار 82» به همه راويان يا مستندات مراجعه نشده و چرا به نصرتالله قريب يا حسين خالقي اشاره ميشود اما مصاحبهاي با آنها صورت نميگيرد و به جاي تحقيق در اثر شاهد تدوين هستيم افزود: اين كتاب بيشتر با یک نگاه شكل گرفته و بايد مصاحبهها تكميلتر بيان ميشد. در هر اثر پژوهشي و تحقيقي بايد نوآوري وجود داشته باشد و اين اثر صورت تكامل يافتهای از «همپاي صاعقه» است و من اين سوال را از مولف دارم كه كتاب چه نوآوري دارد و ميخواهد به چه سوالي پاسخ بدهد؟
وي ادامه داد: در بررسي عملكرد استان همدان در این کتاب، امام جمعه همدان يا نماينده امام(ره) را نديدم و هيچ مصاحبهاي با استاندار همدان در كتاب نيست. اما عكس وي هست در حالي كه مصاحبهها به غناي اثر کمک میکنند. اين كتاب فاقد نقشه لازم است و عكسها و شناسنامه آنها نيز ناقص ارايه شده و در واقع این اثر نشان دهنده عملكرد واقعي استان همدان نيست اما مولف ميتواند با تكميل كتاب آن را به الگويي براي ساير استانها تبدیل كند.
رد نويسنده و محقق در اثر پررنگ باشد
در ادامه نشست نقد و بررسي كتاب «بهار 82» نصرتالله محمودزاده با تاكيد بر اين كه نقد اثر چندان متوجه مولف نيست و بيشتر متوجه افرادي است كه دست به جمعآوري منابع زدهاند گفت: آيا فكر ميكنيد تاريخ همدان را نوشتهايد؟ نويسنده در بخشي از اين كتاب تاكيد ميكند «از آنجا كه بنا داريم تاريخ همدان را بنويسيم به سراغ نيروي هوايي ميرويم.» اين كتاب اطلاعات خوبي ارايه ميدهد اما موضوع كتاب مهم است.
وي ادامه داد: بعد از مطالعه 150 صفحه از كتاب مخاطب در بررسي جريانهاي استان همدان وارد مواردي تعيين كننده و جذاب ميشود كه مولف و محقق اسير آنها شده و در نهايت از عوامل تعيين كننده نقش استان همدان در جنگ باز ماندهاند. فضاي جمعي كتاب از همدانيهاي تيپ 27 بسيار تاثير گرفته و كمتر به فعاليتهاي جهاد سازندگي همدان در عمليات بيتالمقدس و سرپلذهاب يا نيروهاي ارتش و خلبانان پادگان شهید نوژه يا شکلگیری تيپ انصار الحسين كه از منطقه مهران آغاز شد پرداخته ميشود.
محمودزاده افزود: مولف در بيان شرح وضعيت استان همدان مطرح نميكند چه كساني تيپ انصار الحسين را شكل دادند و در ابتداي جنگ كه بسيج تشكيل نشده بود چه پايگاههایي نيرو به جبهه اعزام ميكردند. در اين كتاب بيشتر به خبرهاي بايگاني خبرگزاري جمهوري اسلامي استناد شده و به سراغ كساني نرفتهاند كه پشتيبانيها را در آن دوران شكل دادهاند.
وي ادامه داد: در اين كتاب شهيد بروجردي به فردي با عنوان سرگرد مرادي دستوری ميدهد، اما اثري از مرادي در كتاب نيست يا در صفحهاي از كتاب وزير آموزش و پرورش وقت درباره شهيدي به نام اكبر مقصودي كه در تيپ سه همدان نقش داشته صحبت ميكند اما مطلبي درباره اين شهيد هم نيامده است.
محمودزاده با تاكيد بر اين كه نميتوان منكر نواقص كتاب شد گفت: كسي كه ميخواهد فضاي استان همدان در جنگ را مطرح كند بايد به چنین مسايلی توجه كافي داشته باشد. اين اثر نميتواند كتاب استان همدان در جنگ باشد زيرا به همه جوانب نپرداخته و بيش از حد به خاطره گويي پرداخته است. اگر نام كتاب را «خاطرات برخي از رزمندگان همدان در عملیاتهای فتحالمبين يا بيتالمقدس» ميگذاشتيد بيراه نبود.
وي ادامه داد: مولف در اين كتاب بيش از حد تحت تاثير کتاب «مهتاب خين» قرار گرفته و بسياري از ارجاعات كتاب را بر اساس اين اثر داده، در حالي كه ميتوانست به سراغ منابع دیگری هم برود.
محمود زاده افزود: اولين ويژگي هر كتاب تاريخی دست اول بودن آن است تا ظهور اوراق جديدي باشد نه مونتاژي از ديگر كارها و رد نويسنده و محقق نیز در اثر پررنگ باشد. مشكل اصلي اين اثر در منابع است و در استان همدان بايد فكري براي تحقيقات شود تا زحمات مولفان اثر (گلعلي بابايي و حسين بهزاد) با پشتيباني منابع غني ديده شود.
اين آثار مخاطب خود را دارند
در ادامه گلعلي بابايي در پاسخ به نقدهاي وارده بر اثر گفت: من ميپرسم كه مرجع تشخيص اطلاعات تاريخي كيست؟ ما منابعي داريم كه در تحقيقات از آنها استفاده ميكنيم و شما ميگویيد اين اطلاعات غلط است پس بايد مركزي درست شود و فيلتري بگذارد تا اين مشكلات به وجود نيايد.
وي افزود: ما چه الگويي براي استاننويسي داشتيم كه بايد به آن نگاه ميكرديم و مشق ميگرفتيم. اين اثر يك كار ابداعي بود و هيچ الگويي نداشت. به نظر من ايرادات وارده بر كتاب بر اساس سليقه افراد است نه استانداردي كه با آن اثر محكوم شود.
بابايي ادامه داد: اما در ارتباط با روش تحقيق در ابتداي كتاب آوردهام كه روش تحقيق من توصيفي است و نام پيشنهادي كتاب «از قلاويز تا خين» بود. این نام را كلشيهاي خواندند و عنوان اثر «بهار 82» انتخاب شد و به اتفاقات بهار 1982 و اعترافات صدام مبني بر شكستش در جنگ دارد و در آن فقط رزمندگان همدان مد نظر نيستند.
وي افزود: منابع اين اثر در اختيار من قرار داده شد كه شامل صحبتهاي پراكنده افراد در جلسات بود كه به دليل خوب هدايت نشدن جلسات اطلاعات زيادي به ما نميداد. به همين دليل خواستيم كه چند فرد محوري استان همدان را به ما معرفي كنند كه با آنها مصاحبه كرديم تا نقايص اطلاعات برطرف شوند. به همين دليل نام برخي از افراد در كتاب زياد مطرح ميشود.
بابايي گفت: مانند كتاب «ضربت متقابل» با 13 چاپ، نشان داده كه اين آثار مخاطب خود را دارند و اگر به خاطره زیاد پرداخته شده، با هدف جذب مخاطب براي مطالعه يك كتاب نظامي بوده است زيرا جز این الگوي ديگري نداشتيم.
وي درباره استفاده از خبرهاي خبرگزاري جمهوري اسلامي براي نشان دادن فضاي همدان در دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: این گزارشها نقاط برجسته كتابند كه نشان ميدهند در همدان چه گذشت. اگر فضاي کاملتری از همدان بخواهيم بايد كار جامعه شناختي انجام شود. اينها مواردي بود كه به ذهن ما رسيد و كاملا سليقهاي است و از الگويي پيروي نميكند.
نظر شما