نشست نقد رمان «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند» برگزار شد
اقبالزاده: رمان محصول سرگشتگي انسان امروز است
شهرام اقبالزاده در نشست نقد رمان «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند» با اشاره به اينكه رمان محصول سرگشتگي انسان امروز است، گفت: همه ما پریشان هستیم. فقط اندازه پریشانیمان متفاوت است. انسان مدرن، انسان مشکلداری است و راوی اين كتاب در تلاقی بحرانها قرار دارد.-
فرحناز علیزاده، در ابتدای نشست شرح مختصری را از آثار چاپ شده نویسنده ارايه داد و گفت: هر رویکرد ادبی، دستگاه فکری خاصی را برای متن در نظر میگیرد و ارزيابي متون با يك رویکرد سبب میشود که منتقد از دیگر محاسن یا معایب متن به دور باشد.
وي وجود نشانه متنی برای هر یک از مولفههاي رمان مدرن را در بدنه رمان ضروري دانست و ژانر رمان «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند» را واقعگرای مدرن اجتماعی بيان كرد.
عليزاده افزود: از دید ساختارگرایی، منتقد باید متن را درون نظامهای نشانهای استوار بر زبانشناسی بررسی کند. در این رویکرد منتقد باید با استخراج اجزاي ساختار اثر و نشان دادن دلالتها و ارتباط موجود بین اجزا به بررسی متن بپردازد تا بتواند به سوالاتی درباره روایتشناسی ساختارگرا پاسخ دهد.
در بخش ديگر اين نشست شهرام اقبالزاده نيز گفت: یک راوی پریشان حال نمیتواند تمرکز داشته باشد. پیدایش رمان، نشان از مشکلات انسان مدرن دارد. همه ما پریشان هستیم. فقط اندازه پریشانی است که فرق میکند. انسان مدرن، انسان مشکلداری است و راوی اين اثر در تلاقی بحرانها قرار دارد.
اين نويسنده یادآور شد: انسان یک نمونه نامقید و مقولهای بینالاذهانی است. راوی اين رمان در غالب روایت یک راوی مهم نیست؛ یک زن عادی است که در زماني آرماني بزرگ داشته. شمس میگوید: نسلی بودیم که میخواستیم جهان را تغییر دهیم، ولی جهان ما را تغییر داد. کل این رمان همین را میگوید. اگر خاطره و رویا را از ما بگیرند چيزي برايمان باقي نميماند. راوی از درد خودش حرف میزند، ولی یک ضجر تاریخی را عنوان میکند. بنده این کار را رئال کلاسیک نمیدانم و آن را ناتورالیسم تلقي میكنم.
وي افزود: در اين رمان یک بدبختی، مدام تکرار میشود. ژانر علت و معلولی در این رمان نداريم، پس رئال نیست. درگیریها همه فردی است و اگر هوشمندانه و زولایی نگاه کنیم میتوانیم لایههای پنهان آن را کشف کنیم.
در ادامه علیزاده با استناد به گفته «ژرار ژنت» درباره اينكه هر متن ادبي دلالت فرهنگی محسوب میشود، گفت: ضربالمثل یا تکه کلام نون و پنیر آوردیم؛ صفحه 39 و یا کنایه سر جهازی در همین صفحه نشانه خوبی است تا بیانگر سنتهای دیرینه ما به کشورهای بیگانه شود. توجه به فرزند یتیم، توجه به داشتن فرزند پسر در کنار پنچ دختر در صفحه 122، گرفتن نذری به عنوان کاری ثواب و امری شفا دهنده که عیب و عار هم محسوب نمیشود، در صفحه 130و خوردن خاک مردهای که بانی سردی است، در صفحه 144، از نکاتی است که اگر ترجمه شود، ممكن است براي مخاطب خارجی هم جذاب باشد.
اقبالزاده نيز در بخش پاايني اين برنامه گفت: این رمان را محل تلاقی چند رمان میدانم. رمان خاطره، رمان رشد و کمال. رمان آوارگی و رمان سرگشتگی و در عین حال رمان پایداری.
رمان «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند»، اواخر اسفند سال گذشته(90)آ از سوي نشر قطره منتشر شد.
نظر شما