سعيده كوكب، كارشناس فلسفه غرب، در نشست ديروز سراي اهل قلم گفت: من ترجمه مرتضی نوری از کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» رورتي را با متن اصلی آن تطبیق دادم و باید بگویم که وی ترجمهای بسیار دقیق و کمغلط از این اثر ارایه داده است. این ترجمه همچنین نثر فارسی روانی دارد.-
نوري در ابتداي جلسه توضيح داد: رورتی معتقد است پدیداری و ذهنی بودن، معیارهای درونی بودن دینند. به زعم او، امور ذهنی از امر دیگری حکایت میکنند. ویژگی امور ذهنی این است که میان واقعیت و پدیدار آنها تمایزی وجود ندارد و همچنین این امور، گزارشهایی تصحیحناپذیرند.
وی افزود: رورتی مثالی را درباره موجودات فرضی در سیارات دیگر ذکر میکند و میگوید که این موجودات وقتی سرشان درد میکند، به جای ارایه گزارشی از احساسات خامشان، از تغییرات سیستم عصبیشان هنگام سردرد میگویند. او معتقد است ما آیندهای دور را میتوانیم تصور کنیم که انسانها به واسطه پیشرفت علم در عرصه فیزیولوژی و عصبشناسی به چنین مرحلهای برسند. یعنی دستگاهی در کنارشان باشد که از طریق آن بتوان به تغییر و تحول سیستم عصبی آنها پی برد. او با این مثال نشان میدهد که تمایز میان امور ذهن و بدن پراگماتیک اند و به اتفاقات و پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی بستگی دارند و مرزهای میان آنها قابل تغییرند.
نوري به انتقاد رورتی از سنت معرفتشناسی اشاره کرد و گفت: او معتقد است به دلیل تصور اشتباه از معرفت از قرن هفدهم میلادی تاکنون فلاسفه به سوی تبيین علت رفتند؛ نه اینکه ذهن را آینهای تصور کنند که معرفت، انعکاسهای آن باشد. رورتی بر این باور است که اگر نگاه ما به معرفت، کلگرایانه باشد، دیگر سراغ تبیینهای علی از معرفت نمیرویم. او با انتقاد از معرفت کانتی، تبیین تاریخی هگل از معرفت را دریچهای جدید به سوی معرفت میداند که میتواند بر تلقی کانتی از معرفت فایق بیاید اما هوسرل و راسل به عنوان پیروان خلف کانت، بار دیگر قرائت وی از معرفت را رایج میکنند.
وی درباره تلقی رورتی از فلسفه گفت: او معتقد است فلسفه باید دنبال زمینههای مشترک و خنثای گفتمانهای مختلف بگردد تا شرایط را برای گفتوگوی آنها فراهم کند. او معرفت را برای برقراری این گفتوگو، ناکارآمد میداند و هرمنوتیک را برای آن پیشنهاد میکند. با استفاده از هرمنوتیک، برای شناخت هر فرهنگ و گفتمان باید وارد گود بازی زبانی آن فرهنگ و گفتمان شد.
سپس شجاعی گفت: کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» رورتی یکی از معدود آثاری است که از این فیلسوف منتشر شده و هنوز بخش زیادی از کتابهایش به فارسی برگردانده نشده است.
وی افزود: دکتر شاپور اعتماد نقدی بر کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» نوشته است که آبان امسال در «مهرنامه» منتشر شد. وی اکنون خلاصهای از این نقد را بیان میکند.
سپس اعتماد گفت: معاصر شدن با گذشته دشوار است اما دشوارتر از آن، معاصر شدن با زمانه حال است. رورتی سعی میکند با یک گذشته فلسفی معاصر شود و در عین حال، با وضعیت موجود فلسفی نیز ارتباط برقرار کند و سعی میکند ما را در متن آن قرار دهد.
وی افزود: رورتی به دنبال راههای برقراری ارتباط میان سنن فلسفی است و در این بررسی، از فلسفه باستان آغاز میکند. بنابراین، میتوان گفت که مقداری از دشواری قرائت رورتی به دلیل دامنه وسیعی است که به آن میپردازد.
اعتماد ادامه داد: رورتی انتقادهایی را به مساله ذهن دکارتی مطرح میکند، در حالی که در این نقد باید درباره رویکرد انتقاد از ذهن تصور روشنی داشته باشیم. اگر این انتقاد را از دید معرفتی وارد میکنیم، حسابش با وقتی که ما زبان را معیار ذهن قرار میدهیم، متفاوت است. ما باید به تبعات نظریهمان توجه کنیم.
وی افزود: نگاه رورتی به زبان سبب میشود که او همه حوزهها را صاحب یک ارزش بداند. او برای یافتن یکسانی گفتمانها، فلسفه را به عنوان متنی هرمنوتیکی در نظر میگیرد، هرمنوتیکی که هم در عرصه علوم طبیعی و هم در علوم انسانی صادق است.
سپس سعیده کوکب گفت: رورتی شناخت و معرفتی را که از باستان در جریان بوده است، امکانپذیر نمیداند. او در برابر این سوال که «آیا ما به حقیقت میرسیم؟» نه تنها آن را بیپاسخ میداند، بلکه آن را از اساس، سوال بیمعنایی میداند.
وی افزود: رورتی در این کتاب، مباحثش را به صورت تاریخی مطرح میکند و به اعتقاد او، دورههای فلسفي به یکدیگر متصل نیستند و گسست تاریخی میان دورههای مختلف فلسفه از دوره باستان تاکنون وجود دارد. به این معنا که نمیتوان هیچ ارتباطی میان این پارادایمها برقرار کرد. حتی واژههای مشترک این پارادایمها نیز معنایی متفاوت از یکدیگر دارند.
کوکب ادامه داد: رورتی تاکید می کند که مسایل فلسفی، جاودانه نیستند و فلاسفه توهم کردهاند که این مسال همواره ثابتند. به همین دلیل مسایلی که افلاطون مطرح کرد، بارها به شیوههای مختلف توسط فلاسفه تمام دورهها بار دیگر تکرار شدند.
وی افزود: رورتی تاکید میکند که ما نمیتوانیم به حقیقت برسیم، زیرا حقیقت یک امر مطلق است و هر وقت بخواهم آن را بفهمیم، چارهای جز توجیه آن نداریم.
كوكب سپس ترجمه کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» را ستود و گفت: سالها بود که ترجمهای به این کمغلطی در حوزه فلسفه منتشر نشده بود. گاهی ترجمههای این حوزه به قدری پراشتباه و نارسايند که مطلب اصلی نویسنده از دست میرود. اگر یک ترجمه فلسفی مطالعه میکنید و چیزی از آن سردرنمیآورید، تنها به خودتان مشکوک نشوید بلکه به توانایی مترجم نیز شک کنید.
وی افزود: من ترجمه مرتضی نوری از کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» را با متن اصلی آن تطبیق دادم و باید بگویم که وی ترجمهای بسیار دقیق و کمغلط از این اثر ارایه داده است. این ترجمه همچنین نثر فارسی روانی دارد در حالي كه متاسفانه بعضی از ترجمهها دقیقند اما متن روانی ندارند.
نظر شما