مسعود عليا مترجم كتاب «وضع بشر» اثر «هانا آرنت» در نشست نقد و بررسي اين اثر گفت: آرنت در اين اثر به نسبت نظر و عمل ميپردازد و معتقد است در دنياي فلسفه، «زندگي وقف عمل» در سايه نظر قرار گرفته است. او در اين كتاب قصد دارد «حيات وقف عمل را به دور» از استبداد نظر بكاود.
محمدخاني در ابتداي اين نشست گفت: آرنت در كتابهايش سوالاتي را درباره مبناي انسانيت، راههاي صحيح زندگي فردي و اجتماعي و همچنين چرايي شرارت افراد طرح ميكند. كتاب «وضع بشر» او به بررسي رابطه انديشه و عمل ميپردازد و آيندهاي را كه مدرنيته براي بشر تدارك ديده است، بررسي ميكند.
سپس عليا، مترجم كتاب، گفت: به گفته اهالي فلسفه، كتاب «وضع بشر» از مهمترين آثار آرنت محسوب ميشود. مطالعه و فهم اين اثر چندان ساده نيست، زيرا ايدههايي را شامل ميشود كه بداعت و تازگي خاصي دارند. به نظر ميرسد در برخي موارد، ايدهها آنچنان به ذهن آرنت هجوم آوردهاند كه او نتوانست بيان روشني از آنها به دست دهد.
وي افزود: اين اثر، ساختار استدلالي كاملا روشن و مشخصي ندارد، زيرا سرشار از ايدههاست و به همين دليل، يافتن يك موضوع و عنوان كلي براي آن دشوار به نظر ميرسد. با وجود اين، ميتوان ايدههاي كلي حاكم بر كتاب را تشخيص داد. نسبت نظر و عمل، دغدغه اصلي آرنت در اين اثر است. او بر «زندگي وقف عمل» متمركز ميشود.
عليا درباره مساله نسبت نظر و عمل در ميان فلاسفه گفت: اين مساله از مسايل اساسي است كه دانسته و ندانسته با آن درگيريم. شايد غالب ما مايليم به اين آرمان برسيم كه نظر و عمل درست را به طور توامان داشته باشيم اما بر اساس آنچه در تجربيات شخصي ما جريان دارد، نميتوانيم اين دو را با هم داشته باشيم. البته ما در بسياري از مواقع ناگزير به انجام يك عمليم بدون اينكه به مرحله نظري آن رسيده باشيم.
وي افزود: فلاسفه سوالاتي را درباره نسبت نظر و عمل مطرح ميكنند كه به برخي از آنها اشاره ميكنم. سوالاتي نظير اين كه «نسبت نظر و عمل چيست؟ كدام يك از آنها خادم و مخدومند؟ آيا بايد نظر ماركس را پذيرفت كه انسان را به عمل ميشناخت يا افلاطون كه «تئوريا» را پايه و اساس انسان ميدانست؟ آيا اينگونه نيست كه نظر از دل عمل برميآيد؟ و آيا فعاليت نظري نوعي از عمل نيست؟»
عليا درباره نسبت نظر و عمل در فلسفه اخلاق گفت: فلاسفه اخلاق تنها كردار بيروني انسانها را مشمول داوري نميدانند، بلكه براي ذهنيات فضيلتها و رذيلتهايي در نظر ميگيرند و آنها را نيز در مشمول داوري اخلاقي ميدانند.
وي افزود: افلاطون عمل را ذيل نظر جاي ميدهد و حكمت را بر دو وجه نظري و عملي نميداند اما حكمت در نزد ارسطو دوپاره ميشود.
عليا به نظرات آرنت درباره نسبت نظر و عمل اشاره كرد و گفت: او معتقد است با ورود به دنياي جديد، گرايش به عمل يا همان پراكسيس افزايش يافته است. «كارل ماركس» بارزترين متفكر عملگراست. او در جمله مشهور خود ميگويد كه «فلاسفه تا به حال مشغول تفسير جهان بودهاند، اما آنچه اهميت دارد، تغيير جهان است.» اين جمله ماركس به خوبي تاكيد او را بر عمل نشان ميدهد. كانت و هايدگر نيز بر عمل تاكيد دارند.
وي افزود: آرنت معتقد است در دنياي فلسفه، زندگي وقف عمل در سايه زندگي وقف نظر قرار گرفت. او قصد دارد «حيات وقف عمل» را به دور از استبداد نظر بكاود. او در اين زندگي سه مرحله «زحمت»، «كار» و «عمل» را مشخص ميكند. به باور او، «زحمت» امري گريزناپذير براي انسانهاست. «كار» در قالب مفهوم ساختن و توليد خود را نشان ميدهد اما «عمل» اصل ماجراست و در صدر فعاليتهاي عملي ما قرار ميگيرد.
عليا به پيوند اين تفكر آرنت با انديشه سياسي او اشاره كرد و گفت: او با اين تعاريف ميكوشد انسان بودنمان را در معرض داوري ديگران قرار دهيم. اين تعريف او، مبين مفهوم سياست است. ما به جنبههاي مادي سياست نظر داريم اما براي آرنت، پرداختن به سياست به اين معناست كه خود را در جمع ديگران ظاهر كنيم.
وي افزود: انسانها با عمل، از تاريكي خانه به روشني حيطه عمومي ميآيند. به زعم آرنت، ما بايد خودمان را به دل فضاي باز و تكثر آدمها بيندازيم. برگشتناپذيري و پيشگيريناپذيري دو مخاطره ناشي از عملند.
سپس محمدمنصور هاشمي، نويسنده و كارشناس حوزه فلسفه، گفت: ايرانيان آشنايي با آرنت را مديون عزتالله فولادوندند. او با ترجمه كتابهاي «خشونت» و «انقلاب» آرنت، ايرانيان را با اين فيلسوف آلماني آشنا كرد. محسن ثلاثي نيز با ترجمه كتابهايي مانند «خاستگاههاي توتاليتاريسم» به اين آشنايي كمك كرد. كتاب «وضع بشر» و «حيات ذهن» مهمترين كتابهاي ترجمه نشده آرنت به فارسي بودند كه كتاب نخست منتشر شد و كتاب دوم نيز از سوي مسعود عليا در دست ترجمه است.
وي افزود: بهترين مدخل براي ورود به انديشه آرنت، كتاب «فلسفه هانا آرنت» اثر «پاتريشيا جانسون» با ترجمه خشايار ديهيمي است. «ديويد واتسون» نيز كتاب خوبي با عنوان «هانا آرنت» نوشت كه با ترجمه منصور انصاري در ايران منتشر شده است.
هاشمي، آرنت را متفكري بزرگ و دوستداشتني دانست و گفت: نوعي بصيرت در انديشههاي او ديده ميشود. كتاب «وضع بشر» سرشار از مفهومپردازيهاي اوست كه وي به خوبي از عهده اين كار برآمده است. آرنت با موضوعي درگير ميشود و مدام به آن فكر ميكند تا به مفهومي روشن از آن برسد.
وي افزود: آرنت با طرح مفهوم عمل، خود را به عنوان يك فيلسوف سياسي معرفي ميكند. اين مفهوم، قلب كتاب «وضع بشر» است. او اين اثر را به زبان انگليسي نوشت اما سنت نگارش و نظريهپردازي او آلماني است. او در اين كتاب، به شدت تحت تاثير هايدگر است و به همين دليل، برخي از نقدهايي كه به انديشه هايدگر وارد است، متوجه انديشه او نيز ميشوند.
نظر شما