امروز 8 آبانماه، چهارمين سالروز درگذشت «قيصر امينپور» است. از او چهار كتاب شعر و نثر ادبي از جمله «به قول پرستو» و «مثل چشمه مثل رود» براي نوجوانان به يادگار مانده است.
او در سال 1357 و پس از قبولي در رشتهي دامپزشكي دانشگاه تهران، به اين شهر آمد؛ اما پس از يك سال از رشتهي دامپزشكي انصراف داد و به دانشكدهي علوم اجتماعي همين دانشگاه رفت. امينپور در سال 1363 بار ديگر رشتهي تحصيلي خود را تغيير داد و اين بار زبان و ادبيات فارسي را برگزيد. رشتهاي كه تا مقطع دكترا در آن تحصيل كرد و البته نامش را هم بر سر زبانها انداخت.
شاعر «آينههاي ناگهان» كه طي سالهاي 1360 تا 1362 معلم مقطع راهنمايي بود، از سال 1367 در دانشگاه الزهرا(س) و از سال 1370 در دانشگاه تهران مشغول به تدريس شد.
او در كنار فعاليتهاي دانشگاهياش، از سال 1367 فعاليت مطبوعاتي خود براي نوجوانان را آغاز كرد. سردبيري مجلهي «سروش نوجوان» سمتي بود كه او تا سال 1382 عهدهدار آن بود و پس از آن به عنوان عضو پیوستهي فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد.
گرچه خيليها امينپور را بهخاطر شعرهايي كه براي بزرگسالان سروده ميشناسند اما حوزهي ادبيات كودك و نوجوان هم از هنرمنديهاي او بينصيب نمانده است.
او دو مجموعه شعر «مثل چشمه مثل رود» را در سال 1368 و «به قول پرستو» را در سال 1375 براي نوجوانان منتشر كرد.
مجموعه نثر ادبي اين شاعر براي نوجوانان هم با نام «بيبال پريدن» در سال 1370 از او منتشر شد. البته پيش از اينها منظومهي «روز دهم» را هم براي نوجوانان و در سال 1365 منتشر كرده بود.
اين شاعر در زمان حياتش مجموعه شعرهاي زيادي را منتشر كرد كه از ميان آنها ميتوان به «آينههاي ناگهان»، «گلها همه آفتابگردانند»، «دستور زبان عشق»، «تنفس صبح» و «در كوچهي آفتاب» اشاره كرد.
قيصر امينپور هشتم آبانماه 1386 در 48 سالگي درگذشت و در زادگاهش، گتوند به خاك سپرده شد.
امسال و همزمان با چهارمين سالگرد كوچ اين شاعر، مجموعه شعرهاي او به چاپ هفتم رسيده كه براي نخستين بار، دو مجموعه شعر نوجوان او يعني «مثل چشمه مثل رود» و «به قول پرستو» را هم دربر ميگيرد.
شعر «راز زندگي» از مجموعهي «به قول پرستو» يكي از مشهورترين شعرهاي امينپور براي نوجوانان است:
غنچه با دل ِ گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشهای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتوگوی غنچه و گل از درون با غچه باز هم به گوش میرسد
تو چه فکر میکنی؟
کدام یک درست گفتهاند
من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!
نظر شما