به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، «داستان بهرام چوبين» نوشته آرتور كريستن سن، ايرانشناس نامدار دانماركي (1875ـ 1945ميلادي) است كه بهتازگي منيژه احدزادگان آهني آن را به فارسي برگردان كرده و به ياري انتشارات طهوري منتشر كرده است. او كتاب خود را با پيشگفتاري دقيق و مفصل كه دربردارنده مطالب محققانهاي درباره سرگذشت و سرانجام بهرام چوبين است آغاز ميكند و در هشت فصل به سرگذشت و سرانجام اين سردار پُرآوازه ساساني ميپردازد.
دكتر نادره نفيسي درباره اين كتاب تاريخي به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: اصل پهلوي و نيز ترجمه عربي «داستان بهرام چوبين» از بين رفته است. آنچه از آن روايت مانده، استخراجاتي است كه از متنهاي تاريخي، همانند «تاريخ طبري»، «تاريخ بلعمي» و شاهنامه فردوسي به دست آمده است.
وي افزود: بهرام چوبين در دورهاي خاص از حكومت ساسانيان پديدار شد كه بسيار جنجال برانگيز بود. اين دوره خاص، از زمان خسرو انوشيروان آغاز شد و تا پايان فرمانروايي خسرو پرويز و حتي دوره شيرويه ادامه يافت. در اين زمان، براي نخستينبار ساسانيان با خانداني از اشكانيان، به نام مهرانيان، رو در رو شدند كه مدعي سلطنت بودند و از ميان آنها كسي چون بهرام چوبين برخاست كه سپاهبدي از خاندان مهران بود.
آميختگي داستان و تاريخ در رويدادهاي كتاب «بهرام چوبين»
اين مدرس دانشگاه يادآور شد: نكته ديگري كه در كتاب «داستان بهرام چوبين» ديده ميشود، آميختگي داستان و تاريخ در برخي رويدادهاي كتاب است. مقدمهاي كه كريستن سن بر اين كتاب نوشته است، ميتواند دليل چنين آميختگي را روشن كند. به هر حال پيرامون شخصيتهاي تاريخي همواره داستانهايي وجود داشته است و بهرام چوبين هم از اين امر مستثني نيست.
در جايي از كتاب ميخوانيم كه گورخري بهرام را تا قصر شاهزاده خانمي هدايت ميكند. اين عناصر داستاني از ديد روانشناسي قابل بررسي است اما در اينجا اتفاق عجيبي كه ميافتد آن است كه هدايت بهرام از سوي يك زن صورت ميگيرد. در حالي كه در داستان معمول بر آن است كه مردان هدايتگر شخصيت تاريخي يا داستاني باشند. اين نكته در كتاب، شايد نشان از عناصر زن سالارانه كهني داشته باشد. به هرحال اينها دليل بر آن است كه عناصر داستاني هم ميتوانند آگاهيبخش باشند.
عناصر داستاني كتاب ميتوانند آگاهيبخش باشند
مولف كتاب «تخت جمشيد يادگار هخامنشيان» اظهار كرد: در اين كتاب به نكتههايي ميتوان برخورد كه بسيار مهم هستند. مثلا كريستن سن اشاره ميكند كه يكي از علل سرنگوني ساسانيان، ستيز شاهان اين سلسله با سپاهبدان بود. به ويژه در دوره هرمز اين اتفاق، اثرگذاري فراواني داشت.
وي افزود: باز در جايي ديگر ميخوانيم كه خسرو پرويز در آغاز پادشاهياش از اتحاد سپاهبدان ناحيه شمال و شمال شرق بسيار سود جست اما پس از آن به اسپهبدان ناحيه ارمنستان تكيه كرد. اين مسايل ميان دو قدرت، شكاف پديد آورد و در نهايت به ضرر ساسانيان تمام شد.
اين مدرس دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: نكته ديگري كه از كتاب ميتوان استخراج كرد آن است كه بهرام در آغاز هرگز در پي گرفتن قدرت نبود. در كتاب به اين موضوع بسيار تاكيد ميشود. پس ميتوان نتيجه گرفت كه بهرام خيال آشتي با پادشاه را داشته است.
وي افزود: اما اسپهبدان، به ويژه بسطام و بندويه، از قدرت گرفتن خاندان مهران بيمناك بودند و بلافاصله پس از هرمز، خسرو پرويز را به پادشاهي برگزيدند. اين را هم در كتاب ميتوان ديد كه خسرو پرويز، كم و بيش به شيوههاي كشورداري نيايش خسرو انوشيروان بازميگردد و كشور را به 25 منطقه تقسيم ميكند.
نويسنده كتاب «نگين پارس تخت جمشيد» گفت: كريستن سن در اين كتاب تعدادي از متون را انتخاب كرده كه به مساله بهرام چوبين اشاره دارند. او چكيدهاي از متون تاريخي را درباره بهرام استخراج كرده و با تطبيق آنها با اسناد تاريخي، همانند «تاريخ طبري» و «كارنامه ي اردشير بابكان» و متون رومي، داستان را بازسازي كرده است.
وي در پايان سخنانش به مترجم كتاب نيز اشاره كرد و افزود: مترجم كتاب، منيژه احدزادگان آهني، نيز كتاب را از زبان دشوار دانماركي به فارسي ترجمه كرده و پانوشتهايي به نوشته كريستن سن افزوده و در جاهايي نشان داده است كه در نوشته سن تضادهايي وجود دارد.
دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۸
نظرات