به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، در فوریه 2014 کاترین اشتون به کییف رفت تا با رئیس جمهور اوکراین، ویکتور یانوکوویچ، گفتوگو کند. او به مدت چهار سال نماینده ارشد اتحادیه اروپا بود. اشتون به عنوان نخستین نماینده عالی در امور خارجی و امنیت، عادت به مقابله با بحرانها داشت. برنامه هستهای ایران و تلاش برای حل اختلاف بین صربستان و کوزوو، از مهمترین موضوعات کارنامه کاری او هستند. وی همچنین در زمینه سوانح طبیعی سراسر جهان، از زلزله هائیتی تا سونامی ژاپن، اقداماتی انجام داد.
با تصمیم یانوکوویچ برای خروج ناگهانی از توافقنامه ارتباط با اتحادیه اروپا، هزاران معترض در میدان استقلال در مرکز کییف اردو زدند. آنها هفتهها را صرف تظاهرات در سرما کردند، درحالی که در پسزمینه این اختلاف، روسیه در کمین بود و اشتون در طول سالها پوتین را به خوبی میشناخت.
اشتون مینویسد که یانوکوویچ را با روحیهای سازشناپذیر یافت. وی از پذیرفتن مسئولیت وضعیت خیابانها خودداری کرد و در مقابل ترجیح داد درباره اینکه معترضان میخواستند به چه روشی او را سرنگون کنند، مهملبافی کند. چند روز بعد، پس از آنکه نیروهای امنیتی یانکوویچ بیش از 100 غیرنظامی را به ضرب گلوله کشتند، او به روسیه گریخت. معترضان طرفدار اروپا پیروز شده بودند. برای لحظهای به نظر میرسید که هر چیزی ممکن است و آیندهای روشنتر و آزادتر در انتظار اوکراین است.
اشتون در کتاب خاطراتش از دوران دیپلمات بودن با عنوان «و پس از آن چه؟» لحظهها را به وضوح ثبت میکند: «در کییف از فضای خاصی که پیشتر در مصر، تونس و لیبی تجربه کرده بودم، آگاه بودم. گویی باد جهتش را تغییر داده بود و تو باید خودت را در برابر آن که نفست را بند میآورد، مهار میکردی. حسی از هیجان، آمیخته با ترس و دلهره... انقلاب، آزادی، هرج و مرج- میتوانستم اینها را احساس کنم.»
پوتین البته ایدههای دیگری هم داشت. او نیروهای ویژه را برای تصرف کریمه فرستاد و جنگ را در شرق این کشور آغاز کرد. در فوریه 2022 او تهاجمی گسترده را به اوکراین آغاز کرد. این بزرگترین درگیری اروپا از سال 1945 است. شکست دستهجمعی کشورهای غربی در رویارویی زودتر با روسیه، از جمله در دوران تصدی پنج ساله اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اشتباهی استراتژیک بود- مسلما بزرگترین اشتباه در قرنی پرآشوب و پر پیچ و خم.
به هر حال، گزینههای زیادی برای حضور اشتون در مقابله با مشکلات جهانی وجود داشته است. او که یک همتای حزب کارگر و رهبر سابق مجلس اعیان بود، پس از بازگشت زودهنگام پیتر ماندلسون از بروکسل، این شغل را به دست آورد و گوردون براون او را به جای ماندلسون به عنوان مامور عالیرتبه دولت در هیات تجاری فرستاد. در سال 2009 او به عنوان معاون رئیس جمهور) ارتقا یافت.
اشتون تجربه کمی از روابط بینالملل داشت و پیشبینی میشد که ناامید شود اما او ثابت کرد که دیپلماتی تمامعیار است: بی سر و صدا، موثر، متمرکز بر جزئیات و به قول خودش، «تنها زن» در تصاویر دستهجمعی است. او بیشتر به انجام کارها علاقه مند است، نه بزرگ کردن مسائل و به طرز دردناکی میداند که «هیچ راه حل کاملی» برای مسائل پیچیده وجود ندارد. از جمل این مسائل، لیبی بود، جایی که در سال 2011 فرانسه، آمریکا و بریتانیا برای سرنگونی معمر قذافی در پی بهار عربی مداخله کردند.
اشتون ایده «دموکراسی عمیق» را مطرح میکند. او در بازدید از اردوگاههای پناهندگان و کشورهای در حال شکست مانند هائیتی متوجه میشود که خواسته مردم آنجا، چیزهایی بود که ما داریم، شامل مطبوعات مستقل، دادگاههای عادل و انتخابات آزاد و همچنین جامعه مدنی پویا.
کارنامه او دنیایی رنگارنگ از دنیای اجلاس و مذاکرات سطح بالاست. او نقش کلیدی در دو موفقیت دیپلماتیک داشت: توافق بین بلگراد و صربستان بر سر عملکرد شمال کوزوو و مذاکرات هستهای ایران. او میگوید اینها پیروزیهایی بود که مانند کنار هم گذاشتن اجزای یک پازل هزار تکه، به سختی به دست آمده است.
تلخترین قسمت کتاب او مربوط به محمد مرسی، رهبر فقید اخوانالمسلمین است که در سال 2012 در انتخابات پیروز شد و رئیس جمهور مصر شد. یک سال بعد ارتش او را دستگیر کرد. اشتون با هلیکوپتر به محل دستگیری او برده شد تا مطمئن شود زنده است.
اشتون اعتراف میکند که اتحادیه اروپا، گروهی متشکل از 28 کشور در آن زمان- مرتکب برخی اشتباهات شده است. بسیاری از موفقیتهای او، بینتیجه ماند. مصر به دیکتاتوری نظامی بازگشت و لیبی وارد جنگ داخلی شد. صربستان و کوزوو نیز بار دیگر با هم درگیر شدند. درواقع مسائل عمیقی که اشتون سعی کرد آنها را برطرف کند، با شکلی بسیار بد بازگشتند.
با این وجود آشکار است که اگر کاترین اشتونهای بیشتر و بوریس جانسونهای کمتر، همکاریهای سازندهتر و شوآفهای مردانه کمتری داشتیم، اوضاع سیاست ما بهتر میشد. اینکه اشتون هرگز آرزوی داشتن شغلی در کابینه نداشت، به او اعتبار میبخشد. مطبوعات بریتانیا دستاوردهای او را نادیده گرفتند و به طور کلی به مسائل اروپایی علاقه چندانی نشان ندادند. خاطرات او با یادداشتی غمانگیز به پایان میرسد. او درباره برگزیت صحبت نمیکند، اما اشاره میکند که هیچ بریتانیایی دیگری، سیاست خارجی اروپا را در یک نقطه اتصال حیاتی برای کره زمین رهبری نخواهد کرد. افسوس که او اولین و آخرین است.
کتاب «و پس از آن چه؟: گزارشهایی از دیپلماسی قرن بیست و یکم» نوشته کاترین اشتون از سوی انتشارات الیوت اند تامپسون منتشر شده است.