شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۳
مدنی: ماجرای کارگردان مولف، به نویسندگی ارتباط ندارد/ هیچکاک یک کارگردان مولف، که هیچکدام از فیلم‌هایش را خودش ننوشته

میرولی‌الله مدنی عنوان کرد: هیچکاک 52 فیلم ساخته که هیچکدام را خود ننوشته است. پس این نگاه مولف ربطی به نویسندگی اثر ندارد که بگویند سناریو باید از خودم باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ هژیر فتحی: در ادامه پرونده اقتباس با «میرولی‌الله مدنی» تهیه کننده  گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه بخش دوم آن را می‌خوانید:

ایبنا: هری‌پاتر را مثال می‌زنم. استارت فیلم اول این کتاب ، یکی دوسال بعد از انتشار کتاب ساخته شده. آن زمان هم مشخص نبوده که تا این حد پرفروش و جهان شمول می‌شود. فیلم به جهان‌شمول شدن کتاب کمک می‌کند. 
مدنی: بله، تشخیص تهیه‌کننده است. او تعیین می‌کند که این کتاب این قابلیت را دارد که فیلم خوبی از آن ساخته شود یا خیر.
پس بدون اینکه نگرانی داشته باشد. بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند و خود آن فیلم باعث اشتغال و انتشار بیشتر کتاب می‌شود. حالا خواننده جدیدتر پیدا می‌کند، ممکن است این کتاب در ایران خوانده نشود ولی هنگامی که فیلم آن پخش می‌شود، کتابش نیز ترجمه و خوانده می‌شود. طبعا این قضیه، چرخه‌ای است که هردو، یکدیگر را به حرکت می‌اندازند. اما این قضیه در ایران اتفاق نمی‌افتد. در این تیراژ چاپ رمان‌ها را شما بیشتر از من اطلاع دارید. در نتیجه شما چطور می‌توانید درباره آن سرمایه‌گذاری کنید. ضمن اینکه یک سری مسائل فرهنگی، اجتماعی، رابطه‌ی میان نویسنده و فیلمنامه نویس نیز وجود دارد.
این‌گونه مسائل نیز وجود دارد که شما وارد چرخه‌ای می‌‌شوید و می‌بینید وجود دارد و رها می‌کنید.
 
ایبنا : در ادامه صحبت‌تان، چالشی که دوستان سینماگر مطرح می‌کنند این است که ساختن فیلم اقتباسی دردسر دارد. نویسنده فیلم، مفهوم اقتباس را متوجه نیست و می‌گوید در کل فیلم دخیل است. اقتباس‌های گوناگون داریم، اقتباس آزاد، نعل به نعل، این‌ها مفاهیم مختلفی است. اما نویسندگان این موضوع را درک نمی‌کنند و می‌گویند چرا این شخصیت تغییر کرد. این به نظر شما باید کجا به نویسندگان آموزش داده شود؟
 
مدنی: این را نمی‌شود آموزش داد. من نمی‌دانم آیا نویسندگان پذیرش این آموزش را خواهد داشت یا خیر. این بحث اجتماعی و فرهنگی است که در طول زمان این روحیه تکی بیرون برود و خودشان اقتباس را درک کنند.
دوستان کاش رمان دکتر ژیواگو را بخوانند، سپس فیلمش را ببینند و دقت کنند چگونه اقتباس صورت گرفته است و به فیلم سه ساعت و خورده‌ای تبدیل کرده است. بدون اینکه به رمان لطمه‌ای وارد شده باشد. تقریبا در رمان تغییر ماهوی انجام نداده است، ولی اینکه این را چگونه انجام داده است. بی‌نظیر است.
چون شاعری که شعرش را خواننده‌ای می‌خواند. شاعر می‌تواند معترض باشد که خواننده شعر را خراب کرده است. آن هم یکجور اقتباس است. ولی خواننده‌ای هم وجود دارد که شاعر خود معترف است که شعر او را خوب خوانده است. این مثال می‌تواند در هر دو ژانر مصداق داشته باشد.
در ایران نیز نمونه‌های درخشانی داریم مثل ناخدا خورشید ناصر تقوایی، از نمونه‌ امریکایی‌‌اش قطعا بهتر است و به رمان اضافه کرده است تا درام درخشانی داشته باشد. این کاری است که  تقوایی انجام داده است.
 
ایبنا: در حال حاضر و در این دوره جشنواره، ما با فیلم‌هایی روبرو هستیم که در تیتراژ نیاورده‌اند که اقتباس هستند، اما به دلیل اهمیتی که داشته، من از تعدادی از تهیه‌کنندگان آنها این سوال را پرسیده‌ام، مثلا «پرونده باز است» را پرسیدم، همه معترف بودند که ما اقتباس ساخته‌ایم. شما فکر می‌کنید که این معضل از کجا به وجود می‌آید که تهیه‌کننده و کارگردان در تیتراز نمی‌نویسد که فیلم اقتباس و از فلان فیلم است. اما در مصاحبه‌ها و نشست‌های خبری اعلام می‌کند و از فلان رمان یا کتاب یا پرونده قضایی اقتباس کرده‌ام. لطفا دراین مورد نیز صحبتی داشته باشید.
 
مدنی: نمی‌دانم واقعا دلیل این کار چیست که این را عنوان نمی‌کنند. یکی این ماجراست و دیگری ماجرای مولف است که فکر می‌کنند اگر سناریو از خودشان باشد، مؤلف هستند. در صورتی که اصلا چنین چیزی نیست. شما در بچه‌های موج نو ببینید، فیلمسازهایی که آنها را فیلمسازهای مولف معرفی کردند، مثلا هیچکاک، هیچکاک 52 فیلم ساخته که هیچکدام را خود ننوشته است. پس این نگاه مولف ربطی ندارد که بگوید سناریو باید از خودم باشد. اصولا در هنر این بحث وجود دارد که آیا ما مولف داریم یا خیر؟ مثلا تی‌اس‌الیوت می‌گوید : «ما همه دزدی می‌کنیم، منتها باید سعی کنیم خوب دزدی کنیم» البته زمانی هم وجود دارد که ما بد دزدی می‌کنیم.
 
دلیل این را نمی‌دانم، این عارضه از روز اول در سینمای ما بوده است. در آن زمان دلیل این بود که فیلم‌های آمریکایی که در شمال شهر خوب می‌فروختند، فیلم ایرانی آن را می‌ساختند برای سینماهایی که در محله‌های پایین‌تر بودند، که مردم محلات پایینی، نسخه ایرانی آن را ببینند. ولی آن سینما ادعای مولف نداشت. آن سینما فیلم برای پول درآوردن می‌ساخت. این در سینمای ما بوده است. امروز چه اشکالی دارد که بگویید اقتباس است یا اصلا بگویید من فلان فیلم را بازسازی کرده‌ام. یا همان فیلمی که مثال زدید، «بی‌همه‌چیز» که آن هم ننوشته، می‌دانید که این فیلم یکبار ساخته شده، ملاقات با بانوی سالخورده یکبار در سال 1936 یا 46 ساخته شده که آنتونی کوئین و اینگرید برگمن در آن بازی می‌کنند، عنوان فیلم هم «عنوان» است. ما با دو اقتباس مواجه هستیم. یک درام اصلی که در نمایشنامه است که یکبار یک کارگردان می‌سازد و یکبار یک ایرانی. این دو را با یکدیگر مقایسه کنید. گمانم تجربه جالبی باشد که ببینیم چگونه توانسته درام نمایشنامه را از بین برده است. که هرچیزی را فاقد درام کنیم. من نمونه‌های بسیاری را می‌توانم در این مورد مثال بزنم.
 
این نگاه در حال حاضر توسط جایزه به خودمان انجام می‌شود. یعنی خودمان این نگاه تحقیرآمیز را به خودمان داریم. در حال حاضر ماجرا را ببینید و امیدوارم حرفم را سیاسی نبینید، اینجا چهارنفر اعتراض کردند و فعلا که اوضاع آرام است. . در فرانسه برای چه اعتراض می‌کنند، برای ولایت فقیه فرانسه؟ برای چه انقلاب می‌کنند؟ من آنها را درک می‌کنم، ولی وقتی داخل هنوز خبری نیست، آنجا چه خبر است. من در این جامعه زندگی می‌کنم. و می‌بینم خبری نیست. آن زمان که خبری بود، من هم کتک خوردم. این نگاه را توسط خودمان به خودمان دارند متاسفانه و همین است که نسل جدید هم در این دام افتاده است.
چگونه با این قضیه می‌توانیم طرف بشویم؟ این را من نمیدانم چگونه باید با آن مواجه شد، سیاست غرب می‌داند و تو را جوری می‌برند که فکر می‌کنی روشن فکر هستی، اما برای آنها سود داری. حتی با یک جایزه نیز می‌توانند گولتان بزنند، ضمن اینکه ما در داخل هیچگونه نمی‌توانیم خودمان را برای ان جوان جذاب کنیم، در داخل مدام مشت و لگد نشان می‌دهیم، معلوم است جذب غرب می‌شود.
ما باید بگذاریم آزادی بیان داشته باشد، آن‌هنگام اگر این جوان بتواند در شرایط آزادانه حرف خود را بزند مطمئن باشید آنوقت سینمای ما می‌تواند به راه درستی برود. ما ماهیت خودمان را داریم از دست می‌دهیم. موسیقی‌های 57 و الان را مقایسه کنید. ان موسیقی متکی به چه چیزی است و این متکی به چه چیزی؟ شما نگاه کنید که ما در تمان فیلم هامون هیچگونه کششی به استوره و گذشته خودمان نداریم. چرا این اتفاق افتاده؟ من صحبت جمعی نمی‌کنم ولی هویت فردی هنرمند نباید از بین برود.
 
ایبنا: شما انیمیشن بچه زرنگ دیدین؟
 
مدنی:نه
 
ایبنا: یک بچه است که دوست دارد شبیه سوپرمن باشد و با خرابکاری کارش را شروع می‌کند، یا به جنگل میرود و ... و با شکار غیر قانونی میجنگد و در این زمان یک پلنگ مازندران به طور غیر قانونی تیر میخورد و یه کارکتر که آهو است، می‌اید و او را نجات میدهد و این داستان را به ضامن آهو وصل می‌کند و حرم امام رضا را نشان می‌دهد .
 
مدنی:اینطور که شما تعریف کردید این داستان ضامن آهو را چگونه به زور به این موضوع می‌چسبانند؟!
ببنید ما در علوم ریاضی و علوم تجربی همه چیز را اثبات می‌کنیم، اما در علوم انسانی چیزی را نمی‌توانیم اثبات کنیم. قابل اثبات نیستند. ما می‌خواهیم اثبات کنیم، ولی ان فرد قانع نمی‌شود، ما مدام القا می‌کنیم و او پس می‌زند. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه خفش کنیم، دیگه نمی‌پذیرد. ان فرد این سیستم های القایی، اینطوری اثر تربیتی که ندارد هیچ، اثر برعکس می‌گذارد. آن داستان‌هایی که به روایت مذهبی می‌رود بسیار ساده است و در آن درامی وجود ندارد و چون معلوم نیست نتیجه‌اش چه است، هر کسی یک نتیجه از فیلم می‌گیرد و یک اثر متفاوت می‌گذارد.
شما در هر فیلم باید درامش را درست کنید! و این نویسنده گردن کلفتی می‌خواهد.
 
مدنی :شما در فیلم محمد رسول‌الله ببینید، رابرت مرداک چگونه سناریو نوشته است، سناریو این فیلم بی نظیر است، یکی از جنگهای پیامبر را نشان داده است. میدانید در درام شما دو جنگ داشته باشید سناریو خراب است، حالا ان یکدانه جنگ را چگونه انتخاب کرده است، اتفاقاً جنگی را انتخاب کرده که پیغمبر در آن شکست خورده است. این هوشمندی اون سناریست است و به گونه‌ای روی این قضیه کار کرده که در حال حاضر، خود فیلم مرجع اجرا شما شده است. مثلا فرض کنید که سناریو شمشیر حضرت علی است و تئوری های زیادی دارد. یه عده میگویند این شمشیر دو لبه بوده و یه عده میگویند دو لبه نبوده است. ببینید هر روایتی را انتخاب میکرده، ناچار بوده از یک زاویه بگذارد و توضیح بدهد، به این دلیل میگوبند اینگونه شمشیر علی را ببنید. این روایتی را انتخاب کرده که به محض اینکه عکس در تصویر می‌آید، همه میگویند این شمشیر مولاست. ببنید این یعنی اقتباس یعنی چیزی به این موضوع فراتر داده است، هیچکس نیز نمیتواند معترض شود. همه نیز می‌پذیرند. شما درام درست کار کن اصلأ ماجرا را تغییر بده همه می‌پذیرند. درام درست باشد ماجرا دیگر مهم نیست، ما باید ضعف خودمان را پیدا کنیم و آدم‌هایی بیاوریم و سر کلاسشان بنشینیم. برویم در کلاسشان و یاد بگیریم چگونه سناریو بنویسیم، این کلاس ها باید برای مدت طولانی باشد نه اینکه برا دو سه روز.

ایبنا: کت چرمی را شما دیدین؟
 
-نه
 
ایبنا: سوال دیگری است که میتوانید جواب بدهید یا جواب ندهید. ظاهراً این دوره شما داور ما هستین، به نظرتان این دوره سیمرغ را می‌شود به فیلم های این دوره داد؟!
 
مدنی: من هنوز همه فیلم ها را ندیدم که بخواهم نظرم را بگویم.

ایبنا: بین فیلم هایی که دیدین چطور؟
 
مدنی: مشکل فیلم های ما سناریو نیست، کارگردان هم نیست، مشکل ما تهیه کننده است. امیدوارم اگر دوستان من این را میشنوند فکر نکنند دارم زیر آب آنها را میزنم و ناراحت نشوند،متأسفانه تهیه کننده های ما با سینما آشنا نیستند. مسئول فیلم تهیه کننده است سناریو که دقیقه 86 من تازه میفهمم طرف دوست دختر دارد، یعنی چی؟ سناریو که نجوایی ندارد، تهیه کننده نیز مسئول آن کار است، درست هست؟
چرا در هالیوود جایزه را به تهیه کننده می‌دهند؟چون‌ به همه جزئیات توجه میکند و تمام جزئیات را کنترل می‌کند.
 
ایبنا: در ایران کارگردان میپذیرد تهیه کننده، سناریو یا محتوا را کمی عوض کند؟
 
مدنی: تهیه کننده قرار نیست عقیده خودش را داد بزند، آن را باید اجرا کند، باید اعمال شود، اگر حرف درست را بزند، ما باید به تهیه‌کننده اجازه بدهیم که به فیلم شما چیزی اضافه کند، اگر شما اجازه ندهید تهیه‌کننده کاری انجام دهد، فیلمتان را خراب کرده‌اید. شما باید بدانید کار تهیه کننده چیست؟ بعد سر فیلمبرداری بروید، فیلم تایتانیک بخاطر کشتی و ... که معروف نیست، به خاطر هوشمندی تهیه کننده و کارگردان است که یک مثلث ساختند و این مثلث هر سه ضلعش بی نظیر است. این مثلث را درست چیده است، این کار درست است. شما برو فیلم چرخ و فلک را نگاه کن، چقدر خوب است. از ان سال که دولت وارد سینما شد ما ریزش بیننده داشتیم، نمیگویم مشکل از جمهوری اسلامی است نه مشکل از جمهوری اسلامی نیست، میدانید سود در تولید آمد و این سود باعث شد که سینما ریزش بیننده داشته باشد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها